سلام من حدود 9 ماهه که ازدواج کردم و از اونجایی که خونه خریده بودیم و هنوز آماده نبود مجبور شدیم پیش مادر شوهرم اینا(طبقه پایین خالی بود) زندگی کنیم. باباش نابیناست و سر همین جریان خانواده شوهرم خیلی حساس و زودرنج و البته منی نگر نسبت به اکثر اتفاقات و حرف ها هستند. کلا بنظر من مامان و باباش با هم مشکل دارن و بیشتر مواقع با بی احترامی و بد زبانی با هم حرف میزنند وخیلی هم با هم دعوا میکنند. ومن تو خانواده ای بزرگ شدم که خیلی سرخوش وآسون گیر که تو عمرم کم دیدم که مامان و بابام باهم دعوا کنند وخیلی با احترام با هم برخورد میکنند و از این نظر خیلی تفاوت داریم و این یکی از بزرگترین مشکلاتمونه.
مادر شوهرم خیلی تو کارامون دخالت داره و همسرم اصلا متوجه نیست نمیدونم چطوری متوجه اش کنم. هر وقت با همسرم دعوام میشه اون سریع میره به مامانش میگه و مامانش هم اونو کلی عصبی تر و داغ ترش میکنه بر علیه من یا اینکه وقتی مامانم کادوئی یا چیزی برامون میاره مامانش شوهرمو پر میکنه که این چیه باید گرون تر باشه و از این حرفا..
یا حتی و قتی باهم خوب و خوشیم و میریم بیرون اگه دیر بیایم دیگه قیافه مامانش دیدنیه که چرا دیر کردید!!! نمیدونم حسم درسته یا نه ولی حس میکنم حسودیش میشه آخه رابطه اش با پدر شوهرم زیاد خوب نیست. از این شرایط خسته شدم لطفا راهنماییم کنید مرسی
علاقه مندی ها (Bookmarks)