با سلام, مدت یکسال است که به پزشک معالجم علاقه مندم اما بخاطر جایگاه بیمار و پزشک و حیا نمیشد راحت بهش بگم و ازطرفی نمیتونستم ازش بگذرم,یک دیوان حافظ نفیس خریدم و صفحه اولش شعری با منظور نوشتم و دادم بهش,ازجلسات بعد رفتارش تغییرکرد و خیلی صمیمی شد اما چیزی نگفت من از انتظار که ممکنه بی نتیجه باشه خسته شدم و تصمیم دارم واضح باهاش صحبت کنم اما این کار از نظرم خوشایند نیست,نمیدونم چیکار کنم لطفا نظر بدین, ممنون
راستی یادم رفت بگم من22ساله ام و او حدودا37,38سال
علاقه مندی ها (Bookmarks)