سلام خدمت دوستان عزیز و مشاوران محترم سایت همدردی

نمی دونم از کجا باید بگم !؟

پسر 24 ساله هستم ساکن تهران حدود 1 سال و 4 ماه هست که با دختری دوست شدم و اولین بارم بوده و قبل از این با هیچ دختری ارتباطی نداشتم حتی تلفنی ! تو این مدت دوستی با هم بیرون می رفتیم گردش و تفریح رستوران و ازین کارای معمول.بعد از مدتی تقریبا 1 سال نسبت بهش احساس پیدا کردم و با اون و خانواده خودم درمیون گذاشتم البته مادرش از دوستیمون خبر داره.اونم نسبت به من ابراز علاقه کرد و قرار بر این شد تا زمان خواستگاری رو مشخص کنیم قبلش نسبت به هم شناخت بیشتری پیدا کنیم و تو این مدت من متوجه شدم که قبل از من با پسری دوست بوده و با هم رابطه بدنی داشتن و اون پسر خواستگاریشم اومده و دلیل جداییش از اون رو به من گفت خیانت اون پسر و بد اخلاقیاش بوده اینم اضافه کنم که هنوز باکره است (آزمایش نشون داد) و دلیل این روابطشم گفت که فقط از روی کنجکاوی و ندونستن این که کار اشتباهی داره انجام می ده و الان کاملا پشیمونه و توبه کرده و تو این مدت که بهش ابراز علاقه کردم مطمئنم که خیانتی به من نکرده حالا این افکار واقعا دارن دیوانم می کنن تا جائی که الائم افسردگی پیدا کردم نمی دونم جدا بشم یا ادامه بدم همش به خودم می گم که همه اونا قبل از من پیش اومده اما بازم ذهنم درگیر این اتفاقاس خواهش می کنم کمکم کنید راه درست رو انتخاب کنم.واقا همدیگرو دوست داریم