سلام دوستان گرامی
ببخشید طولانیه ولی به نظرم نیاز بود بگم.
من به دلیل شرایط خاصی که داشتم و پیشتر گفتم (آمریکا رفتن و..) انتخابم برای ازدواج یک مقدار زیادی دشوار شده بود. چون نمی شد برگردم. به همین خاطر موقعیت بسیار خوبی که در یکی از دانشگاههای سطح عالی یک کشور عالی برای دکترا اسکالرشیپ گرفتم تصمیم رو به اونجا تغییر دادم(حالا به خاطر مزایایی که مثل دکترای سه ساله و امکان استاد شدن... و مهمتر از همه امکان برگشتن حین تحصیل داره)
در مدت 2-3 ماه گذشته من از خانومی که از نظر ظاهری و سپس رفتاری من رو جذب کرد خوشم اومد. برای شناخت بیشتر و ارتباط (غیر عاطفی) بیشتر ازشون خواستم که تو همون دانشکده ای که من تدریس یار هستم (البته نه برای درسهای ایشون) و ایشون دانشجو، پروژه مشترک کار کنیم و امکانات و بودجه رو فراهم کردم و... ایشون هم قبول کردند. یعنی توی همون جلسه اول که بهشون گفتم از بین 100 تا دانشجو که آیا می خواید تو پروژه کار کنید گفتند چه پروژه ای و... بعد گفتند باشه. ولی یک مقدار من درسم سنگینه. منم گفتم کمکت می کنم.
من سعی می کردم ارتباط محدود باشه و... در این حین از شرایط خودم صحبت می کردم و اینکه ویزام چطوره .... ایشون هم رغبت بسیار زیادی به تحصیل در خارج دارند هرچند فکر می کردند خیلی سخته بورس(کمک هزینه زندگی و تحصیل و شهریه و..)گرفتن و نشدنیه. من گفتم نگران نباشید و من راهکارهایی رو دادم... طوری که دوستام همگی گفتند محاله نفهمیده باشه!! مایی که دوریم فهمیدیم تو خوشت میاداز ایشون.
این جریان ادامه داشت تا من اسکالرشیپم ازکشور دیگری اومد و من چون شرایطم اوکی شده بود پیشنهادم رو خیلی جسورانه بهشون دادم. منظورم از جسورانه بی ادبانه نیست.
ازشون وقت خواستم که صحبت کنم، ایشون هم گفتند باشه و وقتی قضیه رومطرح کردم اصلا جا نخوردند و لبخند می زدند و...ولی گفتند من آخه می خوام تا چند سال دیگه ازدواج نکنم و ..منم گفتم من هم عجله ای ندارم. چون میتونم تو سال یکی دوماه ایران باشم و تا تحصیلتون تموم بشه و.. ولی می خوام برنامه آیندم رو داشته باشم.
بهشون هم گفتم راجع بهش فکر کنید و ایشون هم لابه لای این حرفهاشون که مدام می گفتند من می خوام تا چند سال ازداج نکنم و... گفتند شما شخصیت خوبی دارید و..چند سالتونه و چرا این کشور و.. منم گفتم و.. اختلاف سنی ما 6 ساله.
بهشون گفتم شما بنده رو مفتخر می سازید اگر راجع به پیشنهادم فکرهاتون رو کنید چون من الان دنبال جواب سریع نیستم و جوابتون هرچی هم باشه در اینده روی کار مشترک علمی ما اثر نمی ذاره و... ایشون هم گفت باشه من فکرامو می کنم.
فردای اون روز هم من بهشون گفتم می آیید برای پروژه؟ گفتند بله و چندساعتی آزمایشگاه بودیم و حتی شوخی و صمیمیت نرمال هم بینمون بود. چند روز بعدش هم اس ام اس دادند از من راهنمایی (علمی ) خواستند ..
با این اوصاف شما دوستان گرامی حدس می زنید کلا می شه جواب اولیه ایشون رو " نه قطعی" قلمداد کرد؟! دوستانم که می گن این به آره بیشتر شبیهه تا نه! ولی خب من دیدی راجع بهش ندارم. من فعلا سعی کردم رابطه در حد همون پروژه باشه تا ایشون فکراشون رو بکنند. این روند صحیح هست؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)