سلام به دوستان
داستان تلخ من از شروع دانشگاه اغاز شد.هنوز یه ماه نشده بود فهمیدم یه دختر بهم علاقه داره.و با کار هاش میخواست بهم بگه که دوسم داره.اخر سر به دوستش گفت که بیاد با من صحبت کنه. من پذیرفتم که آشنا بشیم.اولین دوستی من بود .من بهش علاقه مند شدم و بهم وابسته شدیم. ولی اون یه مشکل داشت که با پسر های دیگه دانشگاه زیادی گرم میگرفت و میگفت من با اونا صحبت میکنم ولی اونا رو که نمیخوام
خلاصه مشکل ما دو تا همین بود تا این که رابطه عشقی ما سرد شد.و اون به من میگفت تو عشقت به من دروغ بود.و منو درک نمیکرد الان 40 روز هست رابطه سردی داریم و من گاهی اوقات اونو تو دانشگاه با پسر میبنم. جدیدا خیلی مشکوک هست چون دیدم با یه نفر تو یه درس سر کلاس کنار هم میشینند.یه بار گفتم شماره منو پاک کن ولی این کارو نکرد چند روز پیش زنگ زد در مورد درس یه صحبت کم کرد و من عملا شدم بازیچه اون. ولی خیلی توی مخ من هست یعنی شب و روز توی فکر من هست.الان حس بد خیانت توی بدن هست از اون طرف در هفته چند توی دانشگاه و کلاس میبینمش.دوستان من چیکار کنم تا راحت ازش دل بکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)