به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    سلام به دوستای عزیز همدردی امیدوارم مثل دفعه ی قبل کمکم کنید
    راستش نمیدونم چرا الان (خیلی دیر ) شروع به نوشتن کردم نمیدونم از چی و ازکی بگم....
    دلم گرفته ، دلم خیلی وقته گرفته. کسی و برا درد دل کردن ندارم ( نمیتونم حرفامو به خانوادم بگم چون کلا احساس راحتی باهاشون نمیکنم دوست انچنانی هم ندارم چون نمیتونم به کسی اعتماد کنم ... نه اینکه تا حالا از کسی خیانت دیده باشماااااااا نه کلا با دقت کردن به زندگی بقیه فهمیدم نمیشه به کسی اعتماد کرد حتی عزیزترینت) تنهام خیلی خیلی تنهام.
    احساس سردرگمی و پوچی میکنم خیلی داغونم ولی برای اینکه کسی نفهمه هی یه نقاب شاد و خوشحال رو صورتم دارم که حداقل کسی رو هم مثل خودم ناراحت نکنم. همش فکر میکنم کسی منو دوست نداره فقط بهم احترام میذارن (نتیجه ی عمل و عکس العمل )
    همش احساس میکنم باید یکیو داشته باشم که کنارم باشه حمایتم کنه دوسم داشته باشه با همه ی سردی هام بدخلقیام با همه خصلت های بی نقابم. میترسم از تنهایی ابدی از اینکه این حصار بتنی دورم روزی نشکنه.بعضی وقتا دلم مردن میخواد خسته شدم از این دنیا از این زندگی از این تنهایی . دلم میخواد گریه کنم ولی نمیتونم میدونم اگه میتونستم کمی اروم میشدم ولی از بچگی نمیتونستم. با اینکه از 24 ساعت روز 12 ساعتشو کلاس دارم و وقتم کاملا پره ولی بازم احساس تنهایی میکنم هر کاری میکنم بهش فکر نکم نمیشه کمکم کنین تا از این حس خلاص شم
    ( از اینکه طولانی شد عذر میخوام در ضمن چون نمیدونستم این موضوع مربوط به کدوم بخش میشه اینجا مطرحش کردم )

  2. کاربر روبرو از پست مفید تنها ی جاده تشکرکرده است .

    تنها ی جاده (شنبه 18 آذر 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    سلام به شما

    شما اقا هستید یا خانوم؟

    چند سالتونه؟

    تحصیلات و کارتون چیه؟

    خب این حالت شما طبیعیه.هرکسی در یه سن خاصی احساس نیاز به وجود یه همدم میکنه.

    اگر خانوم هستید خواستگار دارید یا خیر؟شرایط ازدواج دارید یا خیر؟

    اگر اقا هستید تا به حال جایی رفتید برای خواستگاری؟شرایط ازدواج دارید یا خیر؟

    چرا میخواهین به این حستون فکر نکنید و بها ندید؟

  4. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 18 آذر 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    خیلی منون که این سوالا رو پرسیدین چون کاملا یادم رفته بود که توضیح بدم:
    من دختر 23 ساله دانشجوی سال سه تو یکی از دانشگاهای علوم پزشکی (شهرستان / بومی هستم )
    از اونجایی که معمولا پدر و مادرم بدون مشورت با من خواستگارامو رد میکنن در حال حاضر نمیدونم که خواستگار دارم یا نه . از طرفی هم حتی اگه منو در جریان هم بزارن من شرایط ازدواج و ندارم ( شرایط اقتصادی خانوادم اصلا خوب نیست ) و خوب فکر کنم تا ابد این شرایط پا بر جا باشه
    اما در مورد سوال اخرتون باید بگم خیلی سخته که ادم خودش نباشه و هی تظاهر کنه من حتی توانایی گریه کردن هم ندارم چیزی که هم جنس های من به راحتی اب خوردن درموردش حتی حرف میزنن.در ضمن دوست ندارم پدر و مادرم بفهمن که من احساس تنهایی میکنم چون با این که بهم اعتماد کامل دارن ( چیزی بیش از %100 ) دوست ندارم که این اعتماده حتی کوچکترین صدمه ای ببینه پس بهترین و تنها راهو نادیده گرفتن و خلاص شدن از دست یه همچین حسی میدونم

  6. کاربر روبرو از پست مفید تنها ی جاده تشکرکرده است .

    تنها ی جاده (شنبه 18 آذر 91)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    سلام دوست خوبم

    خانومی

    بشین با پدر و مادرت صحبت کن و ازشون بخواه این کار رو نکنن.یادت باشه باید با ملایمت و مهربانی و زبان نرم اینو بهشون بگی.به خصوص به مادرت.اون خودش بقیه کارها رو درست میکنه

    از طرفی شرایط ازدواج فقط مسائل اقتصادی خانواده رو شامل نمیشه

    مسائلی مثل:

    بلوغ فکری...

    دلایل منطقی برای ازدواج...

    کنترل سطح توقعات....

    شناخت نسبی از روحیه مردها...

    آماده بودن برای پذیرش سختی های بعد از ازدواج...

    مسئولیت پذیر بودن....

    و ...

    هم مهم هستن و لازمه یه ازدواج خوب هستن.یادت باشه همه چیز مسائل اقتصادی نیست

    نکته بعدی اینکه از قدیم گفتن خدا پول چند تا چیز رو میرسونه یکییش خرج و مخارج عروسی و این چیزهاست.

    پس امیدت رو نا امید نکن و بدون اگر کسی قسمتت بشه به امید خدا راه مناسیب هم خدا جلو پای پدر و مادرت میذاره و تنهاتون نمیذاره

    من هم 4 سال پیش موقع ازدواج پدر و مادرم فرهنگی بودن و حقوق آنچنانی نداشتن .منم مثل شما نگران بودم و دلم نمیخواست پدر و مادرم بهشون فشاری بیاد اما باور کن همون موقع 2 تا از وامهایی که سالها تو نوبتش بودن جور شد و شکر خدا جهیزیه من هم جور شد.

    تجملاتی نبود اما ابرومندانه بود.

    دوست خوبم

    گریه برای چی؟

    گریه برای اینکه هنوز کیس مناسبی برای ازدواج پیدا نکردی؟اونم در این سن؟

    چرا میخوای مسئله رو بزرگ کنی و پر و بالش بدی؟


    شما زندگی عادی خودت رو بکن و برای خودت در زندگی هدف داشته باش.

    ایه 74 سوره فرقان رو زیاد بخون و خودت رو بسپر به خدا.مطمئن باش روزی که خدا صلاح بدونه حتما نیمه گمشده ات رو میذاره سر راهت و همه مشکلات هم با توکل به خدا حل میشه

    این رو هم بدون پدر و مادرت روزی هم سن خودت بودن و خوب شما رو درک میکنن.احساس تنهایی کردن گناه نیست اما یادت باشه که شیطون همیشه در کمینه و منتظر یکمی پای بنده ها بلغزه.

    نگران هیچی نباش.

    مطمئن باش روزی که انشالله ازدواج کردی و بدون هیچ مشکلی جهیزیه ات جور شد به این روزها و به این حس و حالت میخندی

    احساست رو سرکوب نکن اما پر و بال بیهوده بهش نده.به خدا اطمینان کن

    موفق باشی

  8. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (یکشنبه 19 آذر 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    خیلی ممنو ن که کمکم کردی ولی مشکل من فقط مشکل اقتصادی نیست مشکلات دیگه و بزرگتری هم دارم که مربوط به پدرم میشه و همچنین من هیچ کدوم از شرایطی که شما گفتین رو هم ندارم نه بلوغ فکری نه دلیلی برا ازدواج ( تا حالا هرچی فکر کردم بی جواب بوده برام ) ولی اینکه میگم شرایط اقتصادی دلیلش اینه که متاسفانه و یا خوشبختانه چندسال بعد از تولدم خانوادم همه چی رو از دست میدن خونه ماشین مغازه و .... کلا همه چی ( خوشبختانه چون از بچگی مدام دعا کردم که خدا جووووون کاری کن اگه من یه روزی ازدواج کردم طرف مقابلم به خاطر پول بابام نیاد جلو و پا پیش بذاره و ... بعضی وقتا به خاطر این دعای احمقانه بد جور دلم از خودم میگیره )[ الان 6 نفریم تو یه اتاق 40 متری داریم زندگی میکنیم اسباب و اثاثیه اولیه زندگی رو هم به زور تامیین میکنیم اینکه اینا رو میگم به خاطر اینه که بگم سطح توقعم نسبت به حالا خیلی بالاس و نسبت به قبل خیلی خیلی پایین.
    ولی وست عزیز مشکل من نه ازدواج و نه حس تنهایی که به خاطر نداشتن همسر باشه من کلا حس تنهایی میکنم .... شما میگین با پدر و مادرم صحبت کنم مشکل منم همینه که نمیتونم صحبت کنم با پدرم که یادم نمیاد کی حرف زدم با داداشامم خیلی کم حرف میزنم با مادرمم که روزی فوقش 5 -6 جمله بیشتر حرف نمیزنم
    اینکه ادم بتونه گریه کنه باعث میشه که از نظر روانی تخلیه بشه و.... نه مثل من که از 8 سالگی دچار افسردگی شدم (که البته تو این چند سال بوده زمانایی که سعی کردم شاد باشم ولی بعدش دوباره وضع وخیم شده و من بیشتر رفتم تو لاک خودم )
    تا یادم نرفته اینم بگم که خدا منو انقدر دوست داشته که هر چی دعا کردم دیر یا زود بهم داده به خاطر همین الان بیشتر میترسم که دعا کنم مخصوصا دعا هایی که خودم هنوز نمیدونم خوبه یا بد ( دو دلم ) اگه خدا نبود که باهاش حرف بزنم یقینا تو این همه سال یه روزی کارم به بیمارستان روانی و... میکشد خدا تنها کسیه که باهاش حرف میزنم بدون نقاب
    (همین الان به یه نکته ای که یادم رفته بود اشاره کردم فکر کنم بهتر باشهرو همین تمرکز کنم اینکه من حس تنهایی میکنم شاید به خاطر اینه که خدا رو از یادم بردم کسی که هیچ وقت منو تنها نذاشته الان که دارم اینو تایپ میکنم احساس میکنم یواش یواش حالم بهتر میشه و نا امیدی از ین میره)
    از این که کمکم کردی خیلی خیلی ممنون ولی فعلا که راهشو پیدا کردم و دعا میکنم که هیچ وقت اینیه راه از یادم نره شمام برام دعا کنین

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    دوست خوبم

    شما انگار در یک سیکل معیوبی....

    هم میخواهی تنها نباشی و هم شرایط ازدواج رو نداری و خودت هم نمیخوای که داشته باشی....دوباره هم میخواهی تنها نباشی و هم شرایط ازدواج نداری و .....

    بالاخره یه جا باید بشکنی این سیکل رو.درسته؟

    بلوغ فکری یک شبه ایجاد نمیشه خانومی

    خودت باید سعی در ایجادش کنی.با خواندن کتاب و مقاله و تدبیر و تفکر و ...

    چرا از پدرت فاصله میگیری؟

    چرا با مادرت صمیمی نیستی؟

    چرا افسردگی داشتی؟این افسردگی رو روانپزشک تایید کرده؟اگر بله ، دارویی مصرف کردی و یا مصرف میکنی؟

    چاره راه شما گریه کردن نیست.

    با اعضای خانواده نمیتونی ارتباط برقرار کنی.دلیلش چیه؟

    ایا در دانشگاه هم همینطوری؟دوست صممیمی داری؟




  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    من منظورم از تنهایی دوری از خانواده مه نه چیزه دیگه اینکه ادم یه عمر با هم زندگی کنه ولی نتونه حرف دلشو بهشون بگه اینکه تو خونه تنهام و.... تو دانشگاه دوست صمیمی ندارم ولی همون طور که گفتتم برای اینکه کسی متوجه روحیه ی من نشه برا همه نقش بازی میکنم با دوستام حرف میزنم ( نمیشه گفت دوست چون وقتی نه اونا در مورد مشکلاتشون حرف میزنن ونه من .... بهتره بگم همکلاسی ) از بچگی نتونستم به کسی اعتماد کنم اونم به خاطر تجربه هاییه که پدرم داشته دوستاش ، عمو هام و.... بدجور بهش خیانت کردن باعث مشکلات مالی و ... ما هم اونا هستن. الان من به تنها چیزی که فکر نمیکنم ازدواجه چون هیچ کدوم از شرایط ها رو ندارم . ولی من میخوام مثل بقیه مردم دوست هایی واسه خودم داشته باشم از ته دل بگم بخندم ؛ نه اینکه به خاطر اطرافیانم الکی شاد باشم و.... حصار تنهایی من از اعتماده ( دیواری که بین من و بقیه ادماس نه بین من و خانواده ام )
    اما در مورد مادرم نمیدونم چی شده تا چند ماهه پیش اینطوری نبودم مادرم برام مثل یه خواهر دوست و کلا همه چی برام بود ولی الان فقط در حد یه مادر اینکه دیگه نمیتونم باهاش شوخی کنم در مورد اتفاقای روز باهش حرف بزنم و....
    وقتی 8 سالم بود رفته بودم دکتر دلیلش یادم نیس ولی همون دکتره بهم گفت که افسردگی دارم ولی در اون حد شدید نبوده که کار به دارو و .... بکشه گفتم که همیشه خودم کاری کردم که وضعیت وخیم تر نشه که کارم به دوا و دکتر نکشه.

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 دی 91 [ 02:38]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری حصار تنهایی مو بشکنم؟؟

    خدا رو در هیچ کجای زندگیت از یاد نبر من خودمم دچار افسردگی شدید شدم از اثرات همین افسردگی دچار استرس و تنیدگی شدید شدم فشار خونم کمو زیاد میشد از خود بیخود میشدم بعد طی همین بیماری ها دچار خود بیمار انگاری شدم یعنی همش حس میکردم یه بیماری لاعلاج دارم خودم خودمو معاینه میکردم پیش روانشناس رفتم پیش متخصص مغز و اعصاب رفتم پیش متخصص روانپزشک رفتم هرچی اونا میگفتن قبول نمیکردم میگفتم اونا درد منو نمیفهمن.
    منم مثل شما هستم نه با بابام زیاد حرف میزنم تا با مامانم اصلا کلا تو خونه کم حرفم ولی با دوستام دردودل میکنم و کلی تخلیه میشم و حالم خوب میشه...تو فصل پاییز انسان بیشتر احساس تنهایی میکنه ببین بهترین راه حل از نظر خودت برای برطرف تنهاییت چیه اون رو انجام بده من شب که میام خونه دیگه کسی نیست باهاش حرف بزنم احساس تنهایی میکنم ولی باهاش کنار اومدم یعنی دوستش دارم نمیشه که ازش فرار کرد باید حلش کرد...من همه اون بیماری هایی که بالا داشتم رو هیچ کدوم از داروها نتونست حلشون کنه فقط از یه شب تصمیم گرفتم موقع خواب یه جز قران گوش کنم و همونم اثرش گذاشت....فقط یاد خدا.....بهترین روش هم نوشتن هستش...سعی کن حرفهای دل و ذهنت رو بنویسی اگر نمیتونی به دوستات اعتماد کنی مثل من با کاغذ درد و دل کن خیلی لذت بخش هرچی دلت میخواد بنویس...
    من اینجام تا با تجربیاتم به دیگران کمک کنم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 تیر 94, 20:19
  2. با این نوع از کمالگرایی چه بکنم ؟؟
    توسط nokte در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 فروردین 94, 22:26
  3. به طلاق و جدایی فکر کنم یا صبور باشم؟؟
    توسط mapar202 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 آبان 93, 17:15
  4. دخترایی که خوشکل نیستن باید چی کار کنن؟؟
    توسط elham77 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 46
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آذر 92, 23:51
  5. آقایان کی میرن تو غار تنهایی ؟؟ واقعا گیج شدم..
    توسط آوازه در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 01:11

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.