به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 41
  1. #1
    qpnuir
    مهمان

    همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    پسری هستم 28 ساله
    و کارمند
    از یکی از همکاران که خانم 30 ساله است خوشم امده
    ولی جرات ندارم ازش سوال کنم نظرشما چیه؟ یا معیار های شما برای ازدواج چیه از چه پسری خوشتون میاد
    من ادم سربه زیر وکم رویی مخصوصا توی این موراد هستم
    شرایط رو الان میگم
    من کارمند هستم ان خانم هم کارمند هست توی همان اداره واتاق من
    در شهر خودم خانه دارم
    درامد هم خداروشکر بد نیست هم حقوق کارمندی و هم یک مقدار درامد از اینترنت
    رشته من کامپیوتر است رشته ان خانم علوم انسانی است
    الان 1000 کیلومتر ازخانواده ام دور هستم ان خانم هم مال این شهر نیست درواقع هر دوی ما غیر بومی هستیم وتو اینجا غیربومی ها باهم بیشتر خوبند تا بومی با غیربومی
    دراینجا یک خانه اجاره کردم وتنها زندگی میکنم
    دانشجوی کارشناسی ارشد هستم ترم سوم وان خانم لیسانس هستند
    خانواده ام خدا رو شکر هیچ ایرادی ندارند
    اهل دود ودم خلاف اینها نیستم
    فقط یک ایراد بزرگی که دارم وناراحتم چاق هستم 90کیلو هستم
    ان دختر خانم هم از خوشگلی اگر بگید زیاد خوب نیست درحد متوسط است چون من هم زیاد عقیده ندارم که زیادی باید خوشگل باشه نمیدونم چی شد که توی دام ایشون افتادم ولی رفتارش تاحالا نشان میده که ادم بدی نباید باشه
    توی این مدت که همکار این خانم بودم نشان دادم که ادم زیراب زن یا دهن بین یا با دیگران مشکل داشته باشم نیستم سرم به کار خودم است
    خوب الان میترسم برم بهشون بگم نظرتون چیه؟
    یک همکار مرد دارم که ازدواج کرده وبچه هم داره از همانابتدایی زمانی که مشغول به کار دراین اداره شدم میگه چرا زن نمیگیره یا همکارهای دیگر هم میگن زن نمیگیره این خوبه این و.. که همین همکار خانم رو هم گفتند
    گفتند میخوای ما بریم جلو بهش بگیم به انها هم روم نمیشه بگم فقط بهشون گفتم دوسال از من بزرگتره فکر نکنم بشه
    ولی بدجوری هوایی شدم
    الان هم از اداره میام بیرون میام خانه دارم دیونه میشوم بدجوری تو فکرش هستم واقعا دارم به جنون میکشه کارم الکی گریه میکنم کاملا دارم دیوانه میشوم-وقتی هم که تو اتاقنیست یک جوری هستم هوش وحواسم رفته دارم عقلم از دست میدم بدجوری احساسی دارم میشوم درحالی که قبلا اصلا توی این باغ ها نبودم
    میترسم برم پیشنهاد بدهم
    چطوری پیشنهاد بدهم که بفهمم نظرش چیه ؟
    اصلا ان هم نظری به من داره یا نه؟
    خودش قبلا که داشت با همکارهاش تعریف میکرد میگفت سختگیر تو انتخاب برای همین تاحالا ازدواج نکرده!!!!!
    موضوعی قبلا پیش اومده بود همکارهاداشتند میگفتند مثلا من ازداج کنند بیان برای تحقیق ازتون تعریف میکنم ان خانم هم گفت من هم تعریف میکنم ازتون این یعنی چی؟ یعنی ازمن خوشش اومده یا اصلا نسبت به من احساسی نداره؟!!
    قبلا یک تاپیکی هم زدم یکسری مسائل انجا گفتم
    که بحثش شده با همکار دیگر بعد اخر وقت اداری که تنها بودم اومده با من دردودل کرده و گریه هم کرده که این کارش بیشتر منو به شک انداخته نکنه خدای نکرده از ان دخترها باشه!!
    ما رو گیر اورده
    ما هم ساده وبی زبون و معصوم!!!
    بیشترین ترسم از همین اختلاف سن است والا یکم بیشتر شجاعت داشتم که برم موضوع بگم بهش
    ولی خودم فکر میکنم زمان همه چیز رو روشن میکنه
    میترسم بیشتر طولش بدم مرغ از قفس بپره
    دو سه روز دیگر هم میره مرخصی دیگه نمیبینمش معلوم نیست از دوریش چی باید کنم
    به نظرتون بهش بگم بعدازاینکه از سفر اومدید یک درخواستی دارم که بعد از تاسوعا عاشورا بهتون میگم چطوره؟
    اصلا به نظرتون کسی حاضره به چنین جوانی زن بده؟
    من خودم بدجوری دست کم میگیرم همیشه میگم اصلا شرایط مناسبی ندارم که دختری ازمن خوشش بیاد
    الان حدود سه ماه است با ایشون همکار هستم
    خصوصیاتی که از ایشون فهمیدم اینه که زیاد اهل جنب وجوش هستند و عیب اصلیشون هم اینه که زیادی عجول هستند
    توی اتاقی که هستم کلا 4نفر هستیم که من فقط یک مرد هستم وسه تا خانم که دوتای دیگر متاهل هستند
    قبلا داشتند با همیدیگرصحبت میکردند مثلا ایشون گفت من تو ازدواج زیادی سخت گیر بودم برای همین هنوز ازدواج نکرده ام
    و چند روز بعد یک همکارها که متاهل بود موضوعی پیش اومده بود به من گفتند اگر برای تحقیق خواستگار اومدند تو اداره ازشما تعریف میکنیم این خانم هم گفت منم زیادی تعریف میکنم البته این موضوع مال یک ماه نیم پیشه
    یک چند تا نکته هست شما اینها رو چی درنظر میگیرد عادی یا نظری داره
    مثلا میوه گرفته بودند برای من اومد میوه پوست کند!
    یا مهمان داشت و ابمیوه گرفته بود به من هم تعارف کرد گفت میخوری گفتم نه ممنون نمیخورم بعدش دیدم خودش رفت توی یک لیوان برام ابمیوه ریخت اورد ومنم ضد حال زدم بهش گفتم ابمیوه نمیخورم دوست ندارم!!
    این مکانی که ایشون میزشون هست درست روبروی کولر است اتاق ما هم چون سرور هست وکولر همیشه بیشتراوقات باید روشن باشه ایشون هم جاشون روبروی کولر است وهمیشه داره یخ میکنه
    داشتم توی یک اتاق جدید شبکه بندی میکردم وکابل شبکه وپریز شبکه میزدم وتنها بودم وایشون اومدند توی این اتاق وموضوعی پیش اومد گفتم چرا شما همش میخواهید از اتاق برید گفت چون جایی که هستم خیلی سردم میشه والا دوست ندارم برم!
    یا تعریف میکرد بچه های شمال از عهده کارشون برمیان به من میگفت
    من الان تنها توی این شهر هستم
    یکبار که زیادی خسته شده بودم از پله ها زیاد بالا وپایین رفته بودم یکی گفت امروز زیادی خسته به نظر میاید و.. و این خاوم درجا گفت این یک ماه وخورده ای لاغر شدید وزن کم کردید
    اصلا فکر نمیکردم به این جور چیزها هم اینها توجه میکنند!!
    یکبار یک ماموریت سرزده میخواستیم با مدیر بریم مدیر گفت به هیچ کی نگو از اتاق که کیفم برداشتم میخواستم برم گفت کدوم شهر میرید من گفتم بهمون گفتم نگید کجا بهش مثل اینکه برخورد منم فهمیدم مثل اینکه به همکارهای دیگر گفت نکنه تو ذهنیت ایشون هم افتاده من مورد اعتماد نیستم
    بعد فرداش که از ماموریت اومدم دیدم کلا تحویل نمیگیره وگفتم از حرف دیروز من اگر ناراحت شدید چون مدیر گفته چیزی نگیم بعد گفت نه من فکر کردم نکنه همکاران اینقدر ذهنیت منفی دادند به شما اینطوری فکر کردید گفتم نه من اصلا دهن بین نیستم
    من بیشتر اوقات میخواهم یک چیزی بگم که بعضی اوقات حرف ممکنه باعث دردسر بشه درجا حرف میخورم ادامه نمیدهم یک چند باری که باهاش درمورد کار و.. صحبت میکردم بعضی حرف ها یکدفعه میخوردم قطع میکردم بعد همان روزی که اومد دردودل کرد گفت من دیشبش داشتم فکر میکردم چی شده شما این رفتار میکنید اعتماد ندارید چی شده
    فکنم خالی داشت میبست شب به ما فکر میکرد؟!!
    منم بهش گفتم من بعضی اوقات بعضی حرف ها میخورم نه اینکه به شما یا دیگران اعتمادی ندارم به نظرم اگر ان حرف بزنم برای به شخص خودم بد میشه که نباید بگم همین
    مثلا امروز هرچی توی شهر گشتم کتاب نبود تو تهران هست ایشون هم چند روز دیگر تهران میروند
    منم داشتم از اتاق میومدم بیرون گفتم یک لحظه میایید بیرون اون بیرون گفت خیر باشه!! یعنی اصلا توی این فاز نیست
    گفتم دارید میرید تهران یک کتابی هست برام میگیرید گفت باشه حتما-ولی تا این تاریخ نمیام
    این مطلب مال قبله
    خوب الان اتفاقات جدید
    اتاق ایشون دیگر از اتاق ما جدا شده است
    حالا ایشون از مرخصر یک هفته ای است امده اند
    با ظاهری جدید قبلا چادری نبودند(البته بعضی اوقات میگذاشتند) اما دیگه ازاین به بعد همیشه چادر میگذارد
    قبلا زیادی با دیگران شوخی میکردند اما حالا کمتر
    دوسه روز بعد ازاینکه اومد ی مشکلی براش پیش اومد یک جور تخلف اداری تو حیطه کامپیوتری ازشون سرزد که اومدند به من گفتند بررسی کن و ببین چیه و تایید کن که ایشون تخلف کرده یا نه
    منم رفتم بهش گفتم چنین کاری دیگه نکن من هم چیزی رد نمیکنم چون اگر رد میکردم باعث توبیخی یا حتی معلق شدنشون میشد
    بعد ایشون وقتی تنها تو اتاق بودم اومدند گفتند حرف هایی درد ودل کردند بعد گفتند اگر بازم دیدید دارم اشتباهی از حیطه کامپیوتری میکنم به من گوشزد کنید فقط این جمله اشون یکم که گفت به عنوان یک خواهر

    خوب یک روز گذشت دیدم دوباره اومدند گفتند چی شد بررسی کردید گفتم اره انجام نمیده گفتند ولی یکی دوباره گزارش داده داره انجام میده گفتم بازم چک میکنم ولی فکر نکنم رفتم گفتم قبلش خودش گفته بود اشتباهی ان روز یکبار دیگر انجام داده
    بعد یک دوساعت اومد تو اتاق گفت یک لحظه میاید تواتاق من کارتون دارم رفتم دیدم تنهاست تو اتاق وصحبت کرد ودوباره شروع کرد به دردودل که دیگران نمیخواهند من اینجا باشم قبلا رفتارم اینطوری نبود مخصوصا الان دیگه چادر میگذارم ودیگه زیاد با دیگران خوش وبش وصمیمی نمیشم تا سواستفاده نکند و..
    منم گفتم خوب کاری میکنید خیلی بادیگران راحت هستید که خوب نیست


    ==========
    خوب بگذریم
    حالا میخواهم هربارکه بیام درخواست بدهم یک چیزی پیش میاد
    به نظرتون ایا این خانم هم به من احساسی ونظری دارد؟

  2. 2 کاربر از پست مفید qpnuir تشکرکرده اند .

    koopin (جمعه 17 آذر 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    احتمالا بله ولی معلوم نیست این احساس ی احساس خواهرانه باشه یا علاقه! اینو بذارید زمان بیشتر بگذره و تو در دل کردنها و حرفاشون دنبال سرنخ بگردید. الان قضاوت خیلی سخته ممکنه فقط ی حس خواهرانه باشه و اگه بهشون بگید یکه بخورن!! باید ببینید حال و هوای مکالماتتون چی میشه؟مدتش چقدر میشه؟ به مسایل خصوصی تر و غیر کاری هم کشیده میشه یا نه؟ بعد جواب این سوال معلوم میشه!

  4. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    کامران (شنبه 18 آذر 91)

  5. #3
    qpnuir
    مهمان

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava
    احتمالا بله ولی معلوم نیست این احساس ی احساس خواهرانه باشه یا علاقه! اینو بذارید زمان بیشتر بگذره و تو در دل کردنها و حرفاشون دنبال سرنخ بگردید. الان قضاوت خیلی سخته ممکنه فقط ی حس خواهرانه باشه و اگه بهشون بگید یکه بخورن!! باید ببینید حال و هوای مکالماتتون چی میشه؟مدتش چقدر میشه؟ به مسایل خصوصی تر و غیر کاری هم کشیده میشه یا نه؟ بعد جواب این سوال معلوم میشه!
    سرنخ؟ چه چیزی سرنخ میشه؟
    حال هوای مکالمه؟
    مدتش چقدر باید باشه؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید qpnuir تشکرکرده است .

    koopin (دوشنبه 20 آذر 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 18:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-26
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    756
    سطح
    14
    Points: 756, Level: 14
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    232

    تشکرشده 239 در 79 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    به نظر من خجالتو بذارید کنار، از طریق یکی از دوستانتون ازشون خواستگاری کنید
    اینطوری که نمیشه، شما همش بشینی فکر کنی ببینی این حرفو زد یعنی چی، اون کارو کرد یعنی چی

    اگه خانم با حیایی باشن از کسی خوششونم بیاد اصلا نشون نمیدن، به خصوص که شما سنتون کمتره، حتی علاقه ای هم باشه تا جایی که ممکنه سعی می کنن مخفیش کنن و بعضیا هم واقعا تو این کار حرفه ای هستند

    اگه بهشون بگید اتفاق بدی نمیفته، فوقش میگن نه، و شما میتونید به همون دوستتون که قراره رابطتون باشن بگید که اگه جوابشون منفی بود، ازشون بخوان که به روی خودشون نیارن و مث قبل و مث دو تا همکار به ارتباط عادی سابقتون ادامه بدید، خودتونم به روتون نیارید دیگه
    اگرم که قبول کردن که دیگه خیالتون راحت میشه
    وقتی کمتر سزاوارم، به من مهر بورز، آخر آن زمان نیازمندترم

  8. 8 کاربر از پست مفید زنده دل تشکرکرده اند .

    زنده دل (شنبه 25 آذر 91)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava
    احتمالا بله ولی معلوم نیست این احساس ی احساس خواهرانه باشه یا علاقه! اینو بذارید زمان بیشتر بگذره و تو در دل کردنها و حرفاشون دنبال سرنخ بگردید. الان قضاوت خیلی سخته ممکنه فقط ی حس خواهرانه باشه و اگه بهشون بگید یکه بخورن!! باید ببینید حال و هوای مکالماتتون چی میشه؟مدتش چقدر میشه؟ به مسایل خصوصی تر و غیر کاری هم کشیده میشه یا نه؟ بعد جواب این سوال معلوم میشه!
    آقای کامروا

    من فکر می کنم روشی که شما بیان می کنید یک جور مخ زنی هست. و این روش ممکنه دختر را وابسته به ایشان کند باتوجه به اینکه می دانیم دختران احساساتی هستند و بعد به

    هر دلیلی این وصلت نشه و اون دختر خانم ضربه بخوره و یا اصلا دختر مورد بحث دختر با حجب و حیایی هست و هیچوقت سرنخی ندهد.

    به نظر من دوست عزیز بهترین کار اینست که مرد و مردانه جلو برید و خاستگاری کنید مرگ یکبار شیون هم یکبار

    منطقی ترین و بهترین راه که هیچوقت هم مدیون خودتون و یا اون خانم نشید و حسرت نخورید اینست که رسمی خاستگاری کنید.

  10. 10 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (شنبه 18 آذر 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    دوستان عزیز یادتون باشه که شما دارید روش درست را به ایشون نشون میدهید ولی ایشون روش درست را از ما نپرسیده. ایشون پرسیدن که:

    "==========
    خوب بگذریم
    حالا میخواهم هربارکه بیام درخواست بدهم یک چیزی پیش میاد
    به نظرتون ایا این خانم هم به من احساسی ونظری دارد؟ "

    پس ما باید سوال مراجع را پاسخ بدیم نه راه درست را که ازمون نپرسیده مرتب بولد کنیم.اگه بیان بپرسن چه جوری به ایشون بگم؟ اون وقت پاسخ های شما میشن چیزی که ایشون میخواد.

  12. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    کامران (دوشنبه 20 آذر 91)

  13. #7
    qpnuir
    مهمان

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    داستانی داریم
    پریروز بابت یک موضوعی که من گزارش میدادم که ایشون تخلف کرده یا نه بهشون گفتم وایشون هم گفتند دیگه انجام نمیدهند وبعد اومد من رو صدا کرد بیرون اتاق گفت باشه وگفت نمیدونم چرا دیگران با من خوب نیستند و.. که صحبت نصفه کاره ماند من رفتم پایین یک کاری داشتم بعد از بالا منو صدا زد که یک لحظه میایید اتاق من بعد رفتم اتاقشون دیدم تنها هستند و همکارهاش نبودند بعد دردودل کرد و... وگفت من قبلا اوایل کارم ادم خشکی بودم تو رفتار ولی بعد کم کم شوخی و زیادی راحت شدم با اقایون ... الان دارند سوعاستفاده میکنند برای همین بعد از اینکه از مرخصی اومدم چادر گذاشتم وکمتر به اتاق ها سر میزنم وبادیگران شوخی میکنم منم گفتم خوب کاری میکنید و زیادی راحت بودید با دیگران
    بعد توی این بین یکی از همکارهای اقای ان اتاقش اومد بعد این خانم گفت لطفا اگر میشه برید بیرون اتاق من با ایشون (من) حرف دارم
    منم کپ کردم گفتم دیگه از فردا میان پشت سر ما حرف میزنند
    یعنی داره به قول دوستان خط میده وپا میده؟!!

    امروز هم حالا اتفاقی یا شانسی یا قصدی
    پایان وقت اداری بود از اتاق اومدم و در قفل کردم که دیدم ایشون هم از اتاق اومدند بیرون که میخواهند بروند ورفتند و من رفتم تو اتاقشون با همکارهاشون صحبتی کردم وخداحافظی کردم وبیرون از اداره رفتم دیدم ایشون هنوز زیاد دور نشدند و یک دفعه دیدم ایشون دارند به پشت نگاه میکنند واحساس کردم سرعتش رو هم کم کرد
    دیگه یعنی چی ..

    حیف که بهترین فرصت رو برای حرف زدن و صحبت از دست دادم بهترین موقعیت بود

  14. کاربر روبرو از پست مفید qpnuir تشکرکرده است .

    koopin (دوشنبه 20 آذر 91)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-5-15
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    اقای عزیز این چه کاریه اخه شما میکنید چرا هی میخوایین برا خودتون مسئله تراشی کنی... شما نمیتونین به این راحتیا بفهمی که این خانوم بهتون علاقه دارن یا نه فقط به عنوان یه برادر با شما صحبت میکنن .... شما چرا هی منتظرید ببینید که ایشون کی بهتون نخی طنابی چیزی میدن که بعدشم بگین که بعععععععععله چون نخ داد پس دختر خوبی نیست و ..... به نظر من بهترین کار اینه که شما با کسی که مورد اعتمادتونه ( مورد اعتماد شما یا خانوم ) در مورد احساستون حرف بزنید و به نوی این واسطه به خانومه بفهمونه که ازش به نوعی خواستگاری کردی به ایشون بگید که تصمیمش هر چی باشه بهش احترام میذارید و ... و در نهایت اینکه بهش اطمینان خاطر بدید کهتا قضیه جدی نشده همکاراتون باخبر نمیشن و....
    ( باید بگم شما هیچ وقت نمیتونید بفهمید که خانومی بهتون علاقه داره یا نه به خصوص اگه با حجب و حیا باشه نمونش اینکه من میشناسم خانومی رو که به اقایی علاقه مند بودن ولی هیچ وقت کاری نکردن که این اقا متوجه بشن و الان این اقا به خوبی و خوشی با یه فرد دیگه ازدواج کرده و ....)

  16. 5 کاربر از پست مفید تنها ی جاده تشکرکرده اند .

    تنها ی جاده (جمعه 24 آذر 91)

  17. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava
    دوستان عزیز یادتون باشه که شما دارید روش درست را به ایشون نشون میدهید ولی ایشون روش درست را از ما نپرسیده. ایشون پرسیدن که:


    وقتی مراجع در مسیر اشتباه گام برداشته و سوالی در همون راستا می کنه نباید جوابی در همون مسیر بهش داد.

    بلکه باید مسیر درستو بهش نشون داد.کاری که سنجاب و زنده دل کردن.

  18. 8 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 24 آذر 91)

  19. #10
    qpnuir
    مهمان

    RE: همفکری ایا شرایط ازدواج دارم؟

    فردا میخواهم دو تا سوال ساده م کمی مبتدیانه ازش بپرسم ونتیجه بگیرم ونظرش بدونم
    1- تو پست اول ماجرا گفته بودم که اتاقش داشت عوض میکرد صندلی ها میبرد بعد یک بحثی بین همکارهای اتاق من و ایشون شد ودرجا به من گفت من از چشم شما میبینم و منم نه سرپیاز بودم نه ته پیاز -و درجا کنار رفت وگفت ببخشید هدفش چی بود ودلیلش و اینکه چرا اینقدر زود موضع عوض کرد!!
    2-بپرسم شما همیشه به همکارها و ان هم همکار مرد اونم مجرد! اینقدر زود اعتماد میکنید و دردودل میکنید یا نه موضوع ما چیز دیگر است؟ که این فکنم اگر بگم اوضاع خرابتر میشه یا بهتر؟هم اینکه بدونم جوابشون چیه واگر بگند نه همه نوع همکار همکارهایی که قابل اعتمادند عقیده وموضعش معلوم میشه
    3-اگر موضع مورد پسندم بود که درخواست اخر میکنم و به قول معروف خواستگاری

  20. کاربر روبرو از پست مفید qpnuir تشکرکرده است .

    koopin (دوشنبه 20 آذر 91)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.