با سلام
حدود چهار سال پیش در یکی از کلاسها با یک پسری آشنا شدم. و از اون موقع تا حالا رابمطون در حد سلام و علیک در دانشگاه و بسیار رسمی بود.با اینکه از همون موقع ح میکردم ایشون حس خاصی به من داره ولی نه من به روی خودم اوردم نه ایشون به من چیزی گفت. تا اینکه حدود 7 ماه پیش به دلیلی به کمک ایشون احتیاج پیدا کردم و باهاشون تماس گرفتم. شاید یک سالی بود که خبری از هم نداشتیم و از اون موقع حس کردم ایشون سعی داره خودشو به من نزدیک کنه. ومن مطابق با عقایدم دوست نداشتم بدون دلیل با پسری راحت بشم. گرچه ایشون هیچوقت برای من احساس اذیت و مزاحمت ایجاد نکرده. تا اینکه بالاخره چندروز پیش با کلی سختی و خجالت، ایشون حسشو به من گفت و خواست تا بیشتر اشنا شیم و من گفتم برای جواب دادن به سوالش نیاز به فرصت دارم و البته به خانوادم هم گفتم
میخوام بدونم که ایا باید صبر کنم تا ایشون دوباره جواب منو بپرسه یا خودم بهش اطلاع بدم؟
یعنی اگر من در جواب دادن پیش قدم بشم ممکنه جلوه بدی داشته باشه؟الان دو هفته است که از گفتن ایشون میگذره.
واینکه برای اشنایی فکر میکنید باید چطور شروع کرد؟ یعنی اینکه باید حتما خانوادش بیان خونه ما یا اینکه فقط در جریان باشن کافیه؟ اخه هنوز نمیدونم که اصلا همو بپسندیم یا نه و دست ندارم قبل اینکه یکم مطمئن شم بیان خونمون.
الان حس میکنم در سنی هستیم که از بچه بازی های دانشگاه دور شدیم. من 24 و ایشون 26 سالشه. ایا میتونم صبرکردن ایشون برای این همه وقت(4سال)را نشانه خوبی بدونم؟اینکه این تصمیم از روی منطقش بوده؟
اگر تجربیاتتون در اختیارم بذارید ممنون میشم.
با تشکر
علاقه مندی ها (Bookmarks)