به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 62
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    به نام خدا
    سلام دوستان خوبم
    به قول يكي از بچه ها داستان زندگي من شده سناريو
    خلاصه تايپك قبلي رو تعريف كنم.دوست داشتن هم دانشگاهي
    دو سال و نيمه دختري را دوست دارم كه هم دانشگاهي هستيم ايشون رشته برق و من مكانيك
    ايشون نمره بالا (توي تحقيقاتي كه انجام دادم فهميدم) من متوسط
    دوسال به خودم مي گفتم نه تو اهل دوستي هستي نه فعلا ازدواج (بچه ايي) پس بي تفاوت از كنارش مي گذشتم.
    اما اين ترم ديگرنمي توانم آن حرف ها رو به خودم بزنم جوري شده اگر هفته اي يكبارم نبينمش از ناراحتي نمي دونم چيكار كنم.
    به توصيه دوستان خوبم با خانواده در ميون گذاشتم مخالفت خانواده بخاطر شرايط جامعه بود مثل تمام نشدن درس، خدمت سربازي ،كار و مسكن؛ كه كامل درست هم هست. آمادگي براي خواستگاري دارند اما مي گن جواب نه معلومه و اگه بري و نه بشنوي ضربه مي خوري كه باز هم درست مي گن.(كلا خانواده موافقا اما يه سري موانع جلو روم هست)
    مي خوام برم مستقيم با اين خانم صحبت كنم (بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم ؛ولى وقتى حقیقت رو گفت:کلا خاموش شدم)
    كه نظر اكثر دوستا اين بود كه نرم.
    ديگه نمي دونم چيكار كنم.
    يعني مي دونم بايد تمركز كنم رو درس ولي مگه مي شه؟ فكر اينكه اين هفته نبينمش ديوانم مي كنه.
    يه مشكلي هم امروز پيدا كردم.
    تا هفته پيش مي ديدمش انرژي مي گرفتم خوشحال مي شدم اخلاقم ده برابر خوب مي شد.
    امروزم طبق معمول رفتم يه لحظه ببينمش سر كلاس آخه تا شنبه ديگه دانشگاه نمي رم بايد يه لحظه ام شده مي ديدمش اما باديدنش آنچنان بغض راه نفسمو بست كه دلم مي خواست بشينم زار زار گريه كنم.(جنس بغض من آنقدر ها هم خوب نیست ؛ تا اسمت را میشنود طفلک میشکند !)
    ديگه كم آوردم دارم له مي شم تمام لحظاتم شده استرس (كلا آدم پر استرسي هستم) و اين مسئله ديگه داره خردم مي كنه.
    سعي مي كنم ظاهرمو حفظ كنم مثل هميشه رفتار مي كنم عادي عادي اما حيف كه فقط تظاهر مي كنم و از داخل دارم داغون مي شم.(دســـت به صـــورتــم نـــزن…! می ترســم بیفتـــد؛ نقــــاب خنــــدانی که بر چهـــــره دارم..!)
    به خودم مي گم بالا تر از سياهي كه رنگي نيست يك بار باهاش صحبت كن خودتو راحت كن اما يكي ازون ور ( كدوم ور؟ نمي دونم از همون ور ديگه...) مي گه تو اين كاره هم نيستي آخه مي ببينمش همه چي يادم مي ره آخه بد بختي هر بارم ديدمش چشم تو چشم شديم من اصلا هيچ كسي رو نگاه نمي كنم اما نمي دونم چرا...
    در آسانسورو باز مي كنم پشت در ايستاده/ از تاكسي پياده مي شم مي ببينم ايشونم كل مسير همراهم بود و هم زمان باهم پياده مي شيمو خيلي جاهاي ديگه كه ناخاسته باهم رو به رو شديم.
    اين قدر اين آخريا نا خواسته چشم تو چشم شديم كه هم ايشون به من حساس شده هم من به ديدن ايشون.

    بچه ها يه راهي نشونم بدين، برم با خودش صحبت كنم؟
    دلم برا صابر قبلي خيلي تنگ شده بيش از يك ماه كه هيچ كدوم از دوستامو نمي بينم عاشقه راه رفتنم خيلي وقته رمق راه رفتن هم ندارم عاشق موسيقي هستم اما حيف كه ديگه موسيقي برام معنايي نداره و ...
    خيلي حس بدي دارم انگار مي دونم هيچ وقت بهش نمي رسم و اين داره عذابم ميده.( اينم جواب خودم( اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد ، باور محال بودنش را عوض کن ! ( امام علی (ع) ))
    و من از اين مي ترسم
    به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
    و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
    چون زمانی که از دستش بدی
    مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
    اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

    ببخشيد كه طولاني شد

  2. 4 کاربر از پست مفید صاعد تشکرکرده اند .

    صاعد (سه شنبه 07 آذر 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,441 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط saber-g1

    در آسانسورو باز مي كنم پشت در ايستاده/ از تاكسي پياده مي شم مي ببينم ايشونم كل مسير همراهم بود و هم زمان باهم پياده مي شيمو خيلي جاهاي ديگه كه ناخاسته باهم رو به رو شديم.
    اين قدر اين آخريا نا خواسته چشم تو چشم شديم كه هم ايشون به من حساس شده هم من به ديدن ايشون.

    بچه ها يه راهي نشونم بدين، برم با خودش صحبت كنم؟
    این دیدن های اتفاقی وقتی که زیاد میشن میشه شک کرد که خیلی هم اتفاقی نیستند.ممکنه ایشونم خودشو داره عمدی هی سر راه شما قرار میده!!؟

    بگذریم. به نظر من بهترین راه حل اینه که خودتون با ایشون صحبت کنید و واقعیت را بهشون بگید.وبگید به خاطر شرایطی که دارید موقعیت ازدواج ندارید و قصدتونم ازدواجه در نهایت.پس میخواید برای آشنایی بیشتر جهت ازدواج بیشتر هم را بشناسید تا وقتی شریط شما کمی روبراه شد رسمیش میکنید. احتمال زیاد قبول کنن و اگرم قبول نکن از زیر این فشار بیرون میایید. چون قطعا ایشون ی نه ساده نمیگه و رد شه بلکه شما را با منطق متقاعد میکنه.پس بجای نشستن و هی فکر کردن بهتره برید جلو.چون قصدتون خیره ایشونم منطقی برخورد میکنه. شایدم کسی را داشته باشه و بهتون بگه که در این صورت هم شما از این فشار خلاص میشید.

  4. 3 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    کامران (سه شنبه 07 آذر 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 آذر 91 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    670
    سطح
    13
    Points: 670, Level: 13
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    391

    تشکرشده 409 در 124 پست

    Rep Power
    28
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    ميشه دليل اينكه ميگين اگه بريد خواستگاري جواب منفي ميدن رو واضح بگين؟
    دليلاشو برامون ميشماريد؟
    شايد اين ذهنيت شماست!
    موانع كار كجاست؟
    دقيق و منطقي؟

  6. 3 کاربر از پست مفید Hamdardi2 تشکرکرده اند .

    Hamdardi2 (دوشنبه 13 آذر 91)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    دوست عزیز !
    به نظر من اگر خودتون باهاش صحبت کنید احتمالاً به مشکل بر می خورید . با توجه به اینکه ایشون جزو شاگردان تاپ کلاستون هستن و با کسی هم دوست نیستن ، شاید فکر کنن که شما می خوای باهاش دوست بشی.
    کلاً این شکل صحبت کردن ها به نظر من اصلاً درست نیست .
    چون جامعه مون خرابه احتمال اینکه ایشون شما رو با این جامعه خراب مقایسه کنه زیاده .

    به نظر من باید از یک فرد دیگه ایی کمک بگیرین ، استاد دانشگاه ، مدیر گروه و ...

    اما در مورد مشکلاتت . من باز هم خدایا شکر می کنم که خانواده فهمیده ایی داری .
    سربازی دیگه این روزها مثه گذشته ها سخت نیست .
    کار رو هم از الان باید بیفتین دنبالش.

    اما در مورد احساساتت . به نظر من این احساساتی که شما الان داری ، کار رو بسیار خراب می کنه .
    دیگه رسماً شدی عاشق ها!
    این موضوع ممکنه حتی شما رو در مراحل شناخت با مشکل مواجه کنه.
    چون ممکنه عیوب دختر و خانواده اش رو نبینی .



    نظر من اینه که بری خواستگاری . نهایتش اینه که میگن نه .
    اما در این مرحله نباید حرکات اشتباهی انجام بدی.
    جلوی دختر رو گرفتن و ازش خواستگاری کردن بدترین کاریه که الان می تونی انجام بدی.

  8. 9 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    omid65 (سه شنبه 07 آذر 91)

  9. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava
    این دیدن های اتفاقی وقتی که زیاد میشن میشه شک کرد که خیلی هم اتفاقی نیستند.ممکنه ایشونم خودشو داره عمدی هی سر راه شما قرار میده!!؟

    (اصلا اين امكان وجود نداره ما خونه هامون نزديك به همه وتقريبا مسير رفت آمد ما يكيه برا همين تو تاكسي و اتوبوس ايشون چند بار ديدم اما نمي دونم چرا هزار نفر ديگه رو مي بينم چشم تو چشم نمي شم يا نمي شيم (يعني معني چشم تو چشم شدن تازه فهميدم)دانشگاه ما يكي از بزرگترين دانشگاه هاي استان هست و اصلا نمي شه خودتو با يه نفر هماهنگ كني هر ساعت ممكنه يه جا تو دانشگاه كلاس داشته باشي (هر درس تو يه كلاس و دانشجوهاي مختلف برگزار مي شه جاي ثابت نداره (شبيه مدرسه نيست))
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hamdardi2
    ميشه دليل اينكه ميگين اگه بريد خواستگاري جواب منفي ميدن رو واضح بگين؟
    دليلاشو برامون ميشماريد؟
    شايد اين ذهنيت شماست!
    موانع كار كجاست؟
    دقيق و منطقي؟

    (1-درسم تموم نشده 2-بايد برم خدمت سربازي 3- كار ندارم 4-خانه ندارم 5- شايد بشه سن كم را هم اضافه كرد)
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65
    دوست عزیز !
    به نظر من اگر خودتون باهاش صحبت کنید احتمالاً به مشکل بر می خورید . با توجه به اینکه ایشون جزو شاگردان تاپ کلاستون هستن و با کسی هم دوست نیستن ، شاید فکر کنن که شما می خوای باهاش دوست بشی.
    (منم دقيقا همين احتمال رو مي دم)
    کلاً این شکل صحبت کردن ها به نظر من اصلاً درست نیست .
    چون جامعه مون خرابه احتمال اینکه ایشون شما رو با این جامعه خراب مقایسه کنه زیاده .
    (بله حق با شماست اما تو ذهنم بود با ايشون صحبت كنم و از شون بخوام با خانواده صحبت كنن و اگه با اين شرايط اجازه خواستگاري دادن رسمي اقدام بشه.اين اشتباست و با طرز فكرم بچه گانست؟)
    به نظر من باید از یک فرد دیگه ایی کمک بگیرین ، استاد دانشگاه ، مدیر گروه و ...
    (نمي خواستم اين موضوع رو بگم
    بخاطر شغل پدرم يه جورايي زير ذره بين هستم، همه مرا مي شناسند هم داخل دانشگاه هم بيرون دانشگاه. يكي از مشكلاي بزرگ من اينه... برا همين هيچ حركت اشباهي نبايد انجام بگيره و...)

    اما در مورد مشکلاتت . من باز هم خدایا شکر می کنم که خانواده فهمیده ایی داری .
    (ممنونم بله خانواده خيلي خوبي دارم)
    سربازی دیگه این روزها مثه گذشته ها سخت نیست .
    کار رو هم از الان باید بیفتین دنبالش.
    (راستش براي كار وقت ندارم بدجوري بايد درس بخونم تا به ايشون برسم و بخاطر رشته ام بايد در كلاسهايي شركت كنم كه ترم بعد شروع مي شود و وقتم پره اما با گذروندن اون كلاس ها هرجايي بروم به من كار مي دهند.)
    اما در مورد احساساتت . به نظر من این احساساتی که شما الان داری ، کار رو بسیار خراب می کنه .
    دیگه رسماً شدی عاشق ها!
    این موضوع ممکنه حتی شما رو در مراحل شناخت با مشکل مواجه کنه.
    چون ممکنه عیوب دختر و خانواده اش رو نبینی .
    (كاملا درسته بايد احساسم رو كنترل كنم ولي اگه اين دل بفهمه
    ببین این اسمش دله..
    اگه قرار بود بفهمه فاصله یعنی چی، اگه قرار بود بفهمه که نمیشه،
    میشد مغز..
    دله دیگه،ن م ی ف ه م ه..)

    نظر من اینه که بری خواستگاری . نهایتش اینه که میگن نه .

    فكر كنم اول و آخرش بايد برم خواستگاري كه بعد امتحانات اين ترم مي شه
    (عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست
    عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است)

    اما در این مرحله نباید حرکات اشتباهی انجام بدی.
    جلوی دختر رو گرفتن و ازش خواستگاری کردن بدترین کاریه که الان می تونی انجام بدی.
    و باز هم حق با شماست
    (يه راه عملي نشونم بدين كه حداقل بهم فكر كنه بعد بگه نه
    نمي خوام بدون هيچ فكري جواب نه بشنوم نمي خوام پل پشت سرمو خراب كنم حداقل گفت نه بازم روم بشه برم جلو.)

  10. کاربر روبرو از پست مفید صاعد تشکرکرده است .

    صاعد (سه شنبه 07 آذر 91)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    298
    امتیاز
    2,164
    سطح
    28
    Points: 2,164, Level: 28
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,619

    تشکرشده 1,636 در 313 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.


    با خانوادتون برین برای آشنایی نه خواستگاری رسمی...

    اونجا بگو من برنامه هام ایناست... قشنگ و محکم!!! اینقد سربازیم طول می کشه و همه چیو بگو...
    یه سری حرفارو هم خانوادت باید بگن مثلاً اینکه خواستیم صبر کنیم تا شرابط کاملاً ایده آل بشه و پا پیش بذاریم اما ترسیدیم دخترتون رو ببرن...
    تا این مراحل خواستگاری بگذره... تو هم شرایطتت آماده شده.


    دیگه خیلی قضیه رو حاد کردی!!!
    از بین این مشکلاتت که گفتی:
    (1-درسم تموم نشده 2-بايد برم خدمت سربازي 3- كار ندارم 4-خانه ندارم 5- شايد بشه سن كم را هم اضافه كرد)
    برای درس و سربازی فرجه بگیر... برنامه ی کاریت رو هم بگو... و حتماً یه کار پاره وقت برا خودت دست و پا کن تا بفهمن عرضه شو داری... خونه و سن هم اصلاً مشکل نیست!

    به هیچ عنوان هم سر راه دخترخانوم سبز نشو که اگرم بعداً باهم ازدواج کنین بذر شک رو تو دلش کاشتین اینجوری!

  12. 7 کاربر از پست مفید gole kaghazi تشکرکرده اند .

    gole kaghazi (سه شنبه 07 آذر 91)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    ممنون gole kaghazi
    حرفاتون حرف حسابه و حرف حساب جواب نداره.
    "به هیچ عنوان هم سر راه دخترخانوم سبز نشو"
    مگه می شه؟
    واقعا مگه می شه؟
    من هر روز برا سلامتیش صدقه می دم چطور نبینمش دق می کنم می افتم رو دستتون اون وقت بروبچ همدردی باید بیان جمم کننا
    سعی می کنم کمتر تو دیدش باشم اما ندیدنش محاله...
    مادرم پیشنهاد داد برو با خودش صحبت کن من گفتم بروبچ همدردی گفتن این کار اشتباه هست، مادرم گفت هرچی خودت می دونی...
    راستی این خانم فقط دو ماه و بیست و پنج روز ازم کوچیکتره و جالبش باید روز تولد برادرم برا ایشون هم کادو بخرم (گرفتین چی شد) و یه نکته جالب تر من شناسنامه ام با تاخیر گرفته شده و از نظر شناسنامه هردو بچه یک ماه از سال هستیم و فقط بیست و پنج روز از من کوچیکتره.
    آخ من چقدر سه روز اول هفته رو دوست دارم الان اینقدر خوشحالم که حد نداره باور کنید
    می خوام با خانواده صحبت کنم بعد امتحانات پایان ترم برن برا آشنایی.

  14. 2 کاربر از پست مفید صاعد تشکرکرده اند .

    صاعد (شنبه 11 آذر 91)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 مرداد 92 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1391-7-11
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    1,131
    سطح
    18
    Points: 1,131, Level: 18
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    764

    تشکرشده 717 در 175 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    چقدر شکلک،بد ندیدم این مطلب رو براتون بزارم اگه نخوندین
    موفق باشید
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیر همدردی
    ( 26/1/1386)

    همراه کردن احساس و منطق در ازدواج


    یکم: همه ی ما این حق را داریم که در زندگی خود دست به انتخاب بزنیم، مخصوصا انتخابهای مهمی مثل ازدواج. هیچ کس نمی بایست مانع انتخاب ما شود.

    دوم: وقتی ما رشد می کنیم ، بزرگ می شویم ، مرز بلوغ را پشت سر می گذاریم، آنقدر استقلال پیدا می کنیم تا در زندگی دست به انتخاب بزنیم و همانطور که می دانید وقتی خودمان انتخاب می کنیم ، خودمان نیز مسئول انتخاب خود هستیم.
    مسئول بودن یعنی اینکه هر گونه نتایج حاصل از این تصمیم گیری و انتخاب( چه مثبت ، چه منفی) به عهده خودمان است.

    سوم: این نکته بسیار مهم است که شما هر انتخابی بکنید، مقداری سود و زیان به همراه خود دارد. ولی مهم اینست که در کل معدلی که به انتخاب خود می دهیم چند است؟! شما اگر یک شکلات را به مبلغ یک میلیون تومان بخرید، به اندازه یک شکلات نفع می برید ، ولی چقدر ضرر کرده اید؟! چه معدلی در کل به انتخاب خود در این مورد می دهید؟!
    بله پول برای شماست ، شما انتخاب می کنید ، ولی گاهی لذت کوتاه مدتی ( مانند لذت یک شکلات) ، موجب ضرری غیر قابل برگشت می شود. پس لازم است قبل از انتخاب شروع به بررسی و حساب کردن سود و زیان ها ی ناشی از انتخاب خود بکنیم.

    چهارم: یکی از مهمترین انتخاب های زندگی انسان، انتخاب همسر و ازدواج است. این مسئله وقتی مهمتر می شود که بدانیم در زمان ازدواج ، ما تحت احساساتی پاک و قوی هستیم که معمولا ما را به عجله وا می دارد، این احساسات یک جانبه نگر است، بی تفکر است و یا فکر را در اختیار خود می گیرد. و بسیار تشنه است. احساس به هنگام ازدواج مانند آهنربایی هست که کنار یک قطب نما قرار گرفته است و قطب نما را منحرف می کند. عقل و فکر ما که چون قطب نما جهت صحیح زندگی را در مواقع غیر احساسی به ما نشان می دهد ، تحت تاثیر احساسات ما ، به اشتباه می افتد. لذا نقش یک متخصص دلسوز مثل یک مشاور خانواده، یا نقش دوستی با تجربه و مهربان، والدین فهمیده که در بیرون از گود احساسی ما قرار دارند ، نقش بسیار بسیار حائز اهمیتی پیدا می کنند . نه اینکه به جای ما انتخاب کنند، بلکه به ما کمک کنند که همه جوانب انتخاب خود را به دقت بررسی کنیم.









    *** البته اینها به معنی زیر پا گذاشتن گوهر عشق و احساس نیست.***


    بلکه برای اینست که گوهر عشق را به جای چند روز برای تمام روز ها ، فصول و همه سالیان عمر با خود حفظ کنیم. اصلا زندگی بی عشق و احساس پشیزی نمی ارزد. اتفاقا همه این مسائل که بیان شد برای اینست که گوهر مقدس عشق و احساس قربانی و لگد کوب نشود و بعد از چند روز متوجه نشویم ، آنچه که به خاطر تشنگی و عطش شدید ما ، به نظر آب میرسید، سرابی بیش نبود!

    پنجم: آنچه که در هنگام انتخاب و تصمیم برای ازدواج قابل چشم پوشی نیست ، شرایط حاکم بر روان شماست و همچنین بررسی سایر معیارهای اساسی ازدواج است.
    شرایط عاطفی شما مانع یک ازدواج موفق می شود. شما ابتدا باید بر خود حاکم شوید تا بتوانید بر تصمیم ها و انتخاب های خود حکومت کنید.
    شما وقتی می توانید خود را صاحب انتخاب بدانید که هم بتوانید بگوئید: « آری» و هم بتوانید بگوئید: « خیر».
    وقتی همه انرژی، سعی و توان خود را بر جنبه ای مثبت و آری متمرکز کرده اید یعنی موقعیت مناسبی برای دیدن همه ابعاد ازدواج ندارید. لذا احساس ها و بیان جملاتی مثلِ « به طور دیوانه وار دوست داشتن...» مانع از ارزیابی صحیح شماست.

    ششم:
    مطلب دیگر اختلاف سنی بین زن و شوهر می باشد .چنانچه یکی از طرفین به لحاظ سنی و پختگی که نسبت به دیگری دارد بر وی مسلط باشد . او هست که در مورد میزان و چگونگی ارتباط ( فعلا) تصمیم می گیرد و طرف دیگر نیز به لحاظ تصمیم ایشان مشوش هست و فرمانبردار ( اما در آینده چقدر این تسلط را می تواند بپذیرد؟!).
    البته طبیعی است این اختلافها، الان که در اوج احساس و عشق هستید ، خود را شیرین نشان می دهد، ولی از فردای ازدواج و شروع زندگی کم کم نگرش عوض می شود و مسائل واقعی زندگی جای خود را به تخیلهای عاشقانه می دهد. ( عشقی که به منطق تکیه نکرده است.)
    هفتم: در نهایت به نظر می رسد هرکس توانایی خوشبخت کردن خود را از طریق همراه کردن احساس و منطق خویش را داشته باشد.

  16. 2 کاربر از پست مفید yaaldaa تشکرکرده اند .

    yaaldaa (شنبه 11 آذر 91)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 خرداد 92 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1391-8-24
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    618
    سطح
    12
    Points: 618, Level: 12
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    159

    تشکرشده 162 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    سلام صابر عزیز.
    فعلا صبرکن.
    اگر به معنیه اسمت نگاه کنی یعنی صابر : صبر کننده
    خداوند هم صابران را دوست داره والله یحب الصبرین.
    فعلا نرو جلو.
    بپر هم بذار بپره.
    حتما قسمت نبوده.
    در ضمن یکمی هم هوش هیجانیت تقویت کن.Emotionally Inteligent(EQ)1

  18. کاربر روبرو از پست مفید H.M تشکرکرده است .

    H.M (شنبه 11 آذر 91)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    73
    Array

    RE: دختري را دوست دارم اما نمي دانم چه كاري درست است.

    سلام
    چرا اقدام نکنه H.M عزیز؟ به نظر من این فکر و خیالها داره روی درس خوندن و تمرکز صابر جان تاثیر منفی میذاره. به نظر من یک آشنایی مختصر توسط خانوده ها و فهمیدن مزه دهن دختر خانم اصلا هم کار اشتباهی نیست

  20. 2 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    kamr (شنبه 11 آذر 91)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم بابچه مخالف است ومن به شدت بچه دوست دارم
    توسط آزیتا546 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 تیر 91, 12:46
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 بهمن 90, 20:16
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. همسرتان را آن گونه كه هست دوست بداريد
    توسط دانه در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 27 مهر 87, 09:50

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.