به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1387-3-23
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    6,183
    سطح
    51
    Points: 6,183, Level: 51
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    202

    تشکرشده 210 در 101 پست

    Rep Power
    55
    Array

    من و همسرم منطق همدیگر را نمی پذیریم

    سلام
    خیلی وقت بود که در تالار مطلب ننوشته بودم از زمانی که چند تا موقعیت ازدواج و خواستگار برام پیش اومد و ازدواج کردم و کارم و درسم باعث شد کم تر بیام تالار ولی همچنان از مطالب سایت استفاده می کنم و همیشه و همه جا تعریفش رو می کنم ... و بهتر بگم آرامشم رو توی یک مقطع زمانی که خیلی مشکل داشتم مدیون تالار می دونم.
    از زندگیم راضیم . خیلی به همسرم علاقه دارم و اون هم همین طور . مثل اکثر زن و شوهرا گاهی اوقات باهم بحثمون می شه بیشتر موضوع های بحث هامون از دید من خیلی مسخره و الکی میاد . ولی همین مسائل به ظاهر ساده خیلی برامون بغرنج شده. گاهی اوقات به چند روز قهر و دعوا منجر می شه و آخرش هم اصلا با هم کنار نمیایم یعنی هیچ کدوممون منطق اون یکی رو قبول نمی کنم.
    همسرم خیلی بی منطقه گاهی اوقات از بعضی از کارها و حرفهای من نتیجه ای که خودش دوست داره می گیره و همین باعث دعوامون می شه.
    وهمیشه هم چون نمی تونیم مشکلمون رو حل کنیم بیخیالش می شیم ولی امان از زمانی که دوباره دعوامون بشه و همه اون مسائلی که ازش گذشتیم و حلش نکردیم قطار وار جلومون قرار می گیره.
    دلم می خواد خودم موضوع رو حل وفصل کنم و از طرف دیگه می دونم که حق بامنه و با همیشه عذر خواهی الکی کردن مشکلمون حل نمی شه. اون همیشه من رو به صفات بدی که نیستم توصیف می کنه البته موقع ناراحتیهامون!!!
    ازیک طرف می خوام قهرهامون بینمون فاصله نندازه ، ازطرف دیگه اون اصلا کوتاه نمیاد، ازطرفی دیگه بیشتر موقع ها خودم پاپیش میذارم برای تموم کردن قضیه! از طرف دیگه از درون به خاطر شکستن غرورم می شکنم!!

    ازتون می خوام کمکم کنید تازندگی خوبم رو حفظ کنم !!
    هرطور که بگید منطقی باهاش صحبت کن ! کردم و جواب نگرفتم!
    چه کار کنم اون منطق من رو بپذیره در صورتی که خودم می دونم درسته یا برعکس!

  2. کاربر روبرو از پست مفید شیلا تشکرکرده است .

    شیلا (یکشنبه 05 آذر 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: من و همسرم منطق همدیگر را نمی پذیریم

    سلام شیلا جان

    این دقیقا مشکل اکثر زن و شوهرهاست! تفوت منطق هاشون باهمدیگه !


    در واقع اگر منطق هر زن و شوهری باهم جور بود دنیا گلستان میشد !

    لازم نیست توی زندگی بعد از هر دعوا یا مشاجره هرکسی حتما حرف اون یکی رو بپذیره.اگر بخواهی انقدر قاعده وار زندگی رو جلو ببری و انقدر قانونمند برخورد کنی برای خودت و همسرت زندگی رو سخت میکنی.

    توصیه ای که بهت میکنم اینه که اصلا با همسرت وارد مشاجره و بحث نشی که کار به جاهای باریک نرسه و به قول خودت شما رو به صفتهایی که نیستی لقب نده.
    اگر دعوا کش پیدا کنه این مسائل به وجوذ میاد.پس بهتره وقتی هر دو عصبانی هستید شروع به بحث و بگو مگو نکنید.

    خیلی وقتها میشه با چند تا جمله ساده گفتن همسرت رو مجبور کنی تا به کارهاش فکر کنه.

    مثلا بهش بگی من فلان حرف رو قبول ندارم اما به خاطر علاقه ای که به تو دارم قبول میکنم.همین کار همسرت رو اروم میکنه و باعث میشه از جبهه ای که در برابرت گرفته بیاد پایین !

    اگر مقصر نیستی عذر خواهی نکن.قهر هم نکن.عادی برخورد کن.نه عاشقانه و نه با اخم و تخم.

    کاش برامون یکی دو تا ازمواردی رو کع فکر میکنی حق باشماست رو بگی تا ببینیم ایا واقعا همینطوره .شاید یه کوچولو همسرت هم حق داشته باشه

    موفق باشی

  4. 7 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 14 آذر 91)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1387-3-23
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    6,183
    سطح
    51
    Points: 6,183, Level: 51
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    202

    تشکرشده 210 در 101 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: من و همسرم منطق همدیگر را نمی پذیریم

    سلام مریم جان
    ممنونم از راهنماییت.حرفت رو قبول دارم امابعضی از مسائلی که دوباره تکرار می شه و پیش میاد رو نمی تونم بی خیال بشم چون که بالاخره باید حل شه. مثلا
    من و همسرم کارمندیم البته یک جا کار نمی کنیم .در شهر دیگه ای غیراز شهرخودمون زندگی میکنیم . چون من کارمندم و درکنارش درس هم می خونم هر چند ماه یکبار به شهرخودمون میریم و به خونواده هامون سرمی زنیم .
    من با خواهرهام خیلی صمیمی هستم . وقتی به خونه خودمون می ریم ازم انتظار داره تنهاش نگذارم . می گه هر صحبتی که با خواهرات داری من که غریبه نیستم جلوی من بگو و صحبت بکن. من می گم ما خواهریم حق دارم بعد چند ماه بخواهیم نیم ساعت باهم صحبت کنیم . اون اینو قبول نمی کنه. اصلا هم خجالتی نیست که بگم وقتی من نیستم خجالت می کشه.هرجور باهر منطقی با هر زبان این رو گفتم با خنده با شوخی با جدیت ولی عمرا کوتاه نمیاد. البته مشکل این دفعه مون یه چیز دیگه ای بود ولی این یک موردش بود

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: من و همسرم منطق همدیگر را نمی پذیریم

    شیلا جان

    به نظرم باید دیدگاهت رو کمی دستکاری کنی و تغییر بدی .

    خیلی از مسائل(به واژه خیلی توجه کن ) در زندگی زناشویی حل نمیشه یا فراموش میشه و یا باهاش کنار میای.

    این رو هم مطمئن باش انقدر مسائل زیاده که اگر بخوای همشون رو حل کنی دیگه وقتی برای زندگی کردن برات نمیمونه.

    راستش همسرت خیلی هم بیراه نمیگه

    شما در این چند وقتی که خانوادت رو نمیبینی باهاشون تلفنی در تماس نیستی؟
    یعنی همه حرفهات میمونه برای لحظه ای که همدیگر رو میبینید؟

    به نظرم با رفتار نسنجیده ات داری دیدگاه همسرت رو به خانوادت بد میکنی خانومی ! مراقب باش !

    اکثر اقایون این اخلاق رو دارن.از جمه همسر خودم.اگر مقابلشون بایستی و یه چیزی رو بخوای به خصوص اگر جبر و جدیت در لحنت باشه کار به مراتب سخت تر و خراب تر میشه.

    من هم اگر جای همسرت بودم از این رفتار خیلی خوشم نمیومد.با خودم میگفتم ببین شیلا و خواهراش چی میخوان بگن که دوست ندارن من اونجا باشم.

    اتفاقا خودت پیشنهاد کن که عزیزم تو هم در جمع ما بشین.شما هم با خواهرات بشین و درباره مسائلی که حوصله همسرت سر ببره صحبت کن.مثلا در مورد نحوه بسته بندی کردن سبزی قورمه !! و یا ست کردن ملافه ها با رنگ پرده !! و از این قبیل مسائل

    من فکر میکنم همسرت نگرانه بابت حرفهایی که بین شما و خواهرات رد و بدل میشه.

    یا نگرانه که نکنه پشت سر اون حرفی بزنید یا نگران نکنه خواهرات حرفی بزنن و زندگی شما رو مختل کنن.

    سعی کن با سیاست تر رفتار کنی

    راستی اگر برعکس باشه چی؟

    مثلا همسرت بخواد از شما که با خواهرش تنهاش بذاری؟یا با مادرش؟یا با برادرش؟

    خودت چی برداشت میکنی ؟

  7. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (دوشنبه 13 آذر 91)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1387-3-23
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    6,183
    سطح
    51
    Points: 6,183, Level: 51
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    202

    تشکرشده 210 در 101 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: من و همسرم منطق همدیگر را نمی پذیریم

    سلام دوباره
    خیلی در مورد چیزهایی که مطرح کردی فکر کردم. سوالات منو به فکر واداشت. بیشتر موقع ها به این فکر می کردم که چرا ما نمی تونیم مسائل خیلی ساده زندگیمون رو حل کنیم ؟ وقتی مسائل به این کوچیکی رو نمی تونیم حل کنیم با مسائل بزرگتر چطور برخورد کنیم ؟ توی این موردی که در مورد خواهرم مطرح کردم از این می ترسیدم که اختیارم رو کامل ازم بگیره و بخواد توی هر موردی نظر اون باشه!! و فکر می کردم این مشکل رو فقط من دارم.
    باید سعی کنم بهترتر با موضوعات برخورد کنم . ممنونم مریم جان از راهنماییت . خیلی گلی خواهر.
    هنوز هم جو تالار مثل قبل می مونه همیشه دلی برای دل دیگه ای می تپه...

  9. کاربر روبرو از پست مفید شیلا تشکرکرده است .

    شیلا (دوشنبه 13 آذر 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.