به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: کمکم کنید

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 87 [ 19:51]
    تاریخ عضویت
    1387-5-01
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    3,374
    سطح
    36
    Points: 3,374, Level: 36
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید

    سلام.َ
    من دختری 22 ساله هستم.می خواستم شرح زندگی ام را بدهم و از شما کمک بخواهم و خواهش می کنم هر چه زودتر راهنمایی ام بکنید.
    من در تهران متولد شدم و تا 9 سالگی در تهران زندگی میکردم.همه فامیل های نزدیک من در تهران زندگی می کنند و در مدتی که تهران بودم با آنها رفت و آمد داشتیم و بچه شاد و سر حالی بودم.اما در 9 سالگی به دلیل بعضی مشکلات به اصفهان آمدیم.در اصفهان من فقط یک عمو دارم وبا دختر عمویم که البته خیلی هم کمتر از سن خودش می فهمید ارتباط داشتم.در دوره راهنمایی و دبیرستان با دوستانم بسیار خوب بودم و بچه شیطان و سرحالی بودم اما وقتی به خانه می آمدم نه کسی را داشتم که با او حرف بزنم و هر کاری هم که می کردم یا اگر کارهایی که با دوستانم درمدرسه می کردم(که شیطانی های بسیار عادی بود) را برای مادرم تعریف می کردم فقط می گفت:وای زشت است.مردم چه می گویند .خلاصه این هم باعث شد که از مادرم هم دورتر بشم و فقط با دوستانم ساعات خوشی را داشته باشم چون مادرم بر خلاف من به تنها چیزی که فکر می کرد حرف مردم بود..در ضمن من 3 برادر دارم که آنها نهایت آزادی را داشته اند و هروقت خواسته اند از خانه بیرون می روند و هروقت خواسته اند به خانه آمده اند و هر کاری خواستند کردند.البته ما هیچ کدام هیچ مشکل اخلاقی نداریم و برادر هایم با وجود آزادیشان هیچ کار خلافی نکرده اند اما مشکل اینجاست که من بر خلاف آنها از کوچکترین آزادی برخوردار نبودم.هیچ وقت ا جازه نداشتم با دوستانم بیرون بروم و همیشه در مورد همه چیزهای من ایراد می گرفتند.من هم با اینکه دوست صمیمی داشتم اما چون در خانه درد ودل کردن را یاد نگرفتم هیچ وقت نتوانستم در مورد مشکلاتم با دوستانم حرف بزنم و همه چیز را در خودم می ریختم و از آن آدم هایی بودم که همیشه می خنده ولی دلش پر از غمه.هروقت هم خواستم در مورد مشکلاتم حرف بزنم آنقدر گریه می کنم که نمی توانم حرفم را بزنم.با پدر و مادرم هم همیشه جر و بحث می کردم اما در نهایت با گریه حرف آنها انجام میشد.
    .بعد هم که دانشگاه قبول شدم خیلی دوست داشتم در خارج از اصفهان قبول شوم اما دانشگاه پیام نور قبول شدم.و با وجود اینکه اصلا هیچ علاقه ای نداشتم به پیام نور برم اما آن زمان (فقط آن زمان)من برادر بزرگترم را خیلی قبول داشتم .و با وجود اصرارهای زیاد او و دلگرمی های اشتباهی که به من داده بود قبول کردم که به آن دانشگاه بروم و بزرگترین اشتباه زندگی ام را انجام دادم.الان هم که درسم تمام شده و با اینکه همیشه عاشق کار کردن بودم اما تا الان نتوانستم کار خوبی پیدا کنم.الان کاملا گیج شده ام.نمی دانم باید چه کار بکنم .به خاطر اینکه این همه سال در اجتماع نبودم خیلی برایم سخت است که تنهایی به کلاسی بروم و همه دوستانم را از دست داده ام و شاید سالی 1 بار با آنها حرف بزنم.حتی پیش روانشناس هم نمی توانم بروم خیلی برایم سخت است که مشکلاتم را برای کسی تعریف کنم و همیشه تا شروع به گفتن مشکلاتم می کنم اینقدر گریه می کنم که نمی توانم حرفم را ادامه بدهم.و نه کاری پیدا می کنم که از این وضع بیرون بیایم.با اینکه خیلی دوست دارم در اجتماع باشم ولی الان مثل یه زن 70 ساله هستم تا جوان 22 ساله.من مدتی کار می کردم که خیلی خیلی برایم خوب بود و روحیه ام خیلی خوب بود اما به دلیل محیط آنجا مدت کمی آنجا بودم و مطمئن هستم کار برایم خیلی مفید است اما نتوانسم هیچ کاری پیدا کنم.در ضمن من به دلیل اینکه خاله و دایی ام در سوئد هستند می توانم برای ادامه تحصیل به آنجا بروم اما دیگر قدرت تصمیم گیری ندارم و نمی دانم کار درستی است که به آنجا بروم یا نه.خواهش می کنم کمکم کنید .من خیلی تنهام و نمی توانم با کسی مشکلاتم را در میان بگذارم .خواهش می کنم کمکم کنید.در ضمن می خواستم بدونم چقدر احتیاج دارم که به روانپزشک مراجعه کنم و بهتر است پیش خانم بروم یا آقا.
    با تشکر

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 بهمن 00 [ 10:13]
    تاریخ عضویت
    1387-1-30
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    26,364
    سطح
    97
    Points: 26,364, Level: 97
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 986
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience Points
    تشکرها
    1,578

    تشکرشده 1,607 در 499 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: کمکم کنید

    [/size][/color]bean a brod it is not god معني جمله شما مي خواهيد فرار مغز ها انجام بديد واين اصلا خوب نيست.
    چرا يك جوان بايد مغز خود را در اختيار كشور هاي ديگر بگذارد .اگر شما به سوئد برويد به احتمال زياد انجا مي مانيد
    وفكر بازگشت تا 10 سال اينده به ذهنتان خطور نميكند پس صورت مسئله رو با يه مسئله ديگه (برم خارج يا نه ) پاك نكن .
    در مورد كا ر اگر مقدور است كار كنيد اگر نه كاري كنيد پدر يا مادرتان به مشاوره برن تا مشاوره در مورد حضور دختر
    در جامعه انها را مجاب كند.
    و در مورد اخرين سوال اگر نتونستيد پدر مادرتون رو به مشاوره بفرستيد . خودتون به مشاوره بريد تا همه مشكلاتون رو
    بگيد هم راه حل بگيريد.

    [color=#32CD32]ضمنن [size=xx-large]در سخت ترين لحظات انسان بيشتر به خدا نزديك مي شود.
    پس خدا رو هم از ياد نبر.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 88 [ 11:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-23
    نوشته ها
    363
    امتیاز
    5,286
    سطح
    46
    Points: 5,286, Level: 46
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 211 در 131 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید

    سلام مریم جان!
    خیلی خوش اومدی عزیزم
    نمی دونم درست متوجه موضوع شدم یا نه شما الان مشکل اصلیت انگار حرف زدن و بیان احساساته آره؟!
    حالا مقصر هر کی می خواد با شه و علتش هر چی می خواد باشه!
    عزیزم با فکر کردن به اینکه کی باعث شده تو الان توی این شاریط باشی به نتیجه ای نمی رسی جز اینکه خودت رو بیشتر ناراحت می کنی.
    روانپزشک فکر نمی کنم احتیاج باشه باید بری پیش یه روانشناس خانم و آقا هم فرقی نداره ببین خودت چطور راحت تری.روانشناسها تعلیم دیدن برای درک و حل مشکل خیلی ربط نداره خانم باشن یا آقا!تو ببین خودت با یه خانم راحت تر می تونی حرف بزنی یا با یه آقا!
    چرا اینقدر از گریه کردنت نگرانی.اصلا یه پیشنهاد.من خودم این کار رو انجام دادم و خیلی خوب جواب می ده.یه روز که کسی مزاحمت نمی شه بشین و همه موضوعاتی که ناراحتت می کنه با خودت بنویس بعد هم برای خودت از ته دل گریه کن حس سبکی خوبی به آدم می ده.اونوقت راحت تر می تونی با یه نفر دیگه مشکلت رو در میون بذاری.اصلا جلسه اولی که می ری پیش مشاور هر چی می خوای گریه کن .اون حس لطیف درونت رو آزار نده بذار هر کاری دوست داره انجام بده .مطمئنباش جلسات بعدی می تونی حرفت رو بزنی.
    برای ارتباط با جمع از همین جا شروع کن.حرفهات رو بزن و نگرانی هات رو مطرح کن ببین بقیه بهت توجه می کنن و راهنمایتت می کنن.کم کم سعی کن همین رفتار رو در یه جامعه واقعی نه مجازی انجام بدی .نه اینکه حرفهات رو به هر کسی بزنی ولی می تونی حرفهای روزمره و معمولی ات رو به یکی بزنی.
    اگه واسه کار هم نمی ری بیرون برو پارک یا کلاس ورزش یا هر چیزی که با دیگران ارتباط داشته باشی .لزومی نداره خودت رو مجبور کنی همون روز اول با بقیه صمیمی بشی .می تونی بایستی و به حرفهای بقیه گوش کنی و با یه لبخند تاییدشون کنی کم کم دیگران تو رو به جمعشون دعوت می کنن .
    در مورد رفتن به خارج از کشور نمی دونم به نظر خودت با روحیه ای که الان تو داری اینجا یا آنجا بودن می تونه بهت کمکی بکنه یا نه؟!!
    مشکل محل نیست باید آدم خودش رو اصلاح کنه نه محیط رو.
    تو هم مریم جان سعی کن خودت رو تغییر بدی نه اینکه خوای دیگران و محیطت رو عوض کنی!
    می تونی همین جا هم شروع کنی به خوندن و ادامه تحصیل.نمی دونم چه رشه ای درس خوندی ولی اگه دلت می خواد می تونی ارشد امتحان بدی و توی هر دانشگاهی که دوست داری درست رو ادامه بدی و در ضمنش با بودن در محیطدانشگاه شرایط کاری هم برات پیش میاد!
    موفق و خوشبخت و شاد باشی عزیزم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید گلپر تشکرکرده است .

    گلپر (سه شنبه 22 مرداد 87)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.