سلا دوستان
حدود 3 ماه میشه که با یه پسر آشنا شدو حدود 5 سال ازمن وبزرگتره هر روز با هم چت میکنیم
از صبح تا عصر با وجود اینکه شاغله همش با هم هستیم تا اینکه یه روز گفت من و نمیخاد قرار بود 7 فروردین بیاد خاستگاری من خیلی ناراحت شدم اما دیگه نه زنگ زدم نه اس نه چت ولی اون طاقت نیاورد همش میگه دوستم داره میگه من و میخواد اما ازدواج نه!!!!
آخه اگه عاشقم بود میگفت ازدواج نه؟؟؟؟؟
دارم میمیرم از دوریش دلم هواش و کرده اما نمیخام غرورم و زیر پا بذارم میگه تا آخر عمر با هم مجرد بمونیم یعنی چی؟؟؟شاید کسی دیگه دوست داره؟؟؟؟خیلی ناراحتم بخاطر او سرکار نرفتم
بخاطر او با پسرای برخورد خوبی ندارم،هرخاستگاری هم که میاد بدون فکر ردش میکنم.
چکار کنم؟راهنماییم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)