برگزاري جشن ازدواج دو برادر دريك سالن بطور همزمان

[4884]

سلام دوستاي عزيزم
من زياد وقت ندارم ازتون خواهش ميكنم كمكم كنيد زودتر تصميم بگيرم
من و جاريم هر دو يكساله كه عقد كرديم و تا دو هفته ديگه برادر شوهرم قراره يه جشن بگيره و برن سر خونه زندگي خودشون ديروز بحث عروسي و تالار بود سر يه شوخي كوچيك بحث كشيد به اينجا كه بد نيست حالا كه دارن جشن ميگيرن ما هم جشنمون رو بگيريم كه هزينه هامون نصف بشه و من هم اونموقع نميدونم چي شد كه قبول كردم مراسم رو با اونها همزمان و در يك سالن برگزار كنيم ولي الان كه بهش فكر ميكنم خيلي به نظرم مسخره مياد و به هر كي گفتم با تعجب ميگه همچين كاري نكنيا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:
دارم ديوونه ميشم
روم نميشه الان بگم نه
بزرگترين مشكل كار هم اينجاس كه ما حالا حالاها قرار نيست بريم خونه ي خودمون (به خاطر شرايط كاري همسرم و مشكلات مالي كه قبلا گفته بودم)
فكر كنيد همه بعد مراسم ميرن خونه ي برادر شوهرم اونوقت من و شوهرم چيكار كنيم مثل آدماي سرخوش يه گوشه وايسيم بقيه رو نگاه كنيم ؟
نميدونم چرا اين پيشنهاد احمقانه رو دادم فقط 11 روز فرصت دارم و هيچگونه آمادگي براي مراسم ندارم
خدايا كمكم كن

[نادیا-7777]

همین دلایلی که اینجا گفتی (البته به غیر از اونی که گفتی: به هر کسی گفتم،گفته اینکارو نکنیاااااااااااا)
برو برای شوهرت هم توضیح بده

که شوهر عزیزم
همراه همیشگیم...که قراره یه عمر در کنار هم باشیم و باهم مشورت کنیم

حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم به این دلایل
بهتره که ما مراسممون رو ،روز دیگه ای که آمادگی کامل داریم،برگزار کنیم

خلاص

[elahe.a]

سلام دوست عزیز

من فکر میکنم پیشنهاد بدی نیست، توی این گرونی و وانفسا، مهمونیه مشترک پیشنهاد خیلی خوبیه، اینجوری شما مهمونیتون را میگیرین، عکسهاتونم میندازین، کلی پول هم پس انداز میکنین، هر زمان هم قصد رفتن به منزل خودتون را داشتین، یه مسافرت میرین!!
من اگه جای شما بودم نه تنها میپذیرفتم بلکه استقبال هم میکردم!
از این مهمونیها فقط عکسش به یادگار میمونه پس بهتره سخت نگیری....تازه عروسی دو برادر همزمان خیلی خاطره انگیز و جالبه...

[shabe niloofari]

عکس العمل جاریت چی بود؟ اون راضی است؟

[سینان]

اگه دوست نداری این کارو بکنی میتونی بگی میخوام بعد مراسمم برم خونه خودم مثل همه عروس دامادا
دوست ندارم برگردم خونه بابام

[knasri]

به نظر من پیشنهاد خوبیه. هزینه های کمتری به شما تحمیل می شه و ظاهراً هیچ ایراد منطقی نداره. شاید ایراد منطقی داشته باشه که اگه توضیح بدید بهتره ولی اگه دلیل منطقی برای این مساله ندارید و صرفاً به خاطر حرف افراد مختلف ذهنتون منفی شده؛ سخت نگیرید.
اگر هم زیاد ذهنتون درگیر شد و تصمیم قطعی نتونستید بگیرید؛ یک کاغذ بردارید و مزایا و معایب این کار رو همراه با جاری یا همسر یا یک فرد همفکر و صادق (مثلاً مادرتون) در دو طرف کاغذ بنویسید و ببینید کدوم طرف سنگینی می کنه.
دوستان مشاور خوبی در این زمینه نیستن چون معمولاً خانم های جوان در چنین مواردی بیشتر از اینکه به هم همفکری بدن باعث تحریک هم می شن.

[هیام]

سلام
اگه واقعا از پیشنهادتون پشیمون شدید با همسرتون در میون بگذارید وبگید که اون موقع جوگیر شده بودید وبعدش که با خودتون فکر کردید دیدید با شرایط شما جور در نمیاد.

اینکار شاید از نظر مالی به نفعتون باشه اما از حیث اینکه شما باید برگردید به خونه پدرتون واز فرداش مثل قبل زندگی کنید جالب نیست.

بالاخره شب عروسی وروزهای بعد اون خیلی خاص وتکرار نشدنی هستند وشما اون لحظه ها رو به احتمال زیاد بخاطر نداشتن خونه خودتون از دست میدید.

من دیدم کسانی رو که تو یه مقطع زمانی تصمیم میگیرن بنا به دلایلی عروسی نگیرن وبا یه مسافرت سر وته قضیه رو هم بیارن ولی بعدها که یه عروسی هر چند عادی هم دیدن حسرت خوردن.

البته این صرفا نظر منه وشاید درست نباشه