سلام
این مشکل من برمیگرده به دوران ابتدایی و راهنمایی که همیشه مورد ظلم همکلاسی هام قرار میگرفتم و قدرت و شهامت و اعتماد به نفس دفاع از خودم رو نداشتم.ولی خوب دیگه وارد دبیرستان که شدم شهامت پیدا کردم که حقم رو بگیرم و طوری شده بود که ازم حساب میبردن.الان توی دانشگاه هم همین طوره ازم حساب میبرن.
اما مشکلی که هست من هنوز توی خیابون که بچه های ابتدایی و راهنمایی می بینم یه ترس و واهمه ای دارم ازشون که هرچی هم به خودم میگم منطقی نیست اما از کنارشون که رد میشم باز هم این ترس و واهمه رو دارم.
همون طور که اطلاع دارید توی اون سن بچه ها زیاد شخصیتشون شکل نگرفته و هر رفتار زشتی رو انجام میدن
بارها شده از بین بچه ها رد شدم و تیکه انداختن...همین چند روز پیش یه بچه 7-8 ساله توی صورتم پخ کرد و فرار کرد رفت.البته من با فحش جوابش رو دادم ولی بعدش فهمیدم روش درستی نیست.
البته خودم سعی دارم با تکنیک هایی که یاد گرفتم ضمیر ناخودآگاهم رو از این اضطراب بیارم بیرون.
اما از شما راهنمایی میخوام که در این جور مواقع مثل تیکه انداختن و فحش دادن چه واکنشی نشون بدم:
من هیکلم بدنسازیه ...طرف رو بخوام بزنم باید بیان جنازش رو جمع کنند.که فکر میکنم خشونت درست نیست
بخوام مقابله به مثل کنم که فحش بدم که شخصیتم رو تا حد یه بچه آوردم پایین
هر کاری کنی باز حس زرنگ بازیشون تایید میشه.و جلو رفیقاشون احساس غرور میکنن
بخوای جواب هم ندی حال خودت گرفته میشه
نمیدونم چی کار کنم
چی کار باید کرد؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)