به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 91 [ 15:19]
    تاریخ عضویت
    1391-7-28
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    260
    سطح
    5
    Points: 260, Level: 5
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ترس از آینده

    سلام38 سالمه مجردم شاغلم کارشناس ارشدم زندگی خوبی دارم اما..تا4 سال پیش که پدرم زنده بود تمام خواستگاران منو به بهونه های مختلف رد میکرد خیلیهاشونو حنی من اطلاع نداشتم خواهر و برادرم ازدواج کردند فقط حساسیت پدرم درمورد من بود اگه کسی رو هم من قبول میکردم اتفاقی می افتاد که ایشون عذرخواهی میکردند و موضوع تموم میشد...به احتمال زیاد باز پای پدرم درمیان بود.الان که فرصتها گذشته و نگرانی من از آینده س.خواستگار دارم ولی متاسفانه از من کوچکتر هستن ...دیگه واسم شده یه موضوع تکراری خسته کتتده..وقتی کسی بهم اظهار علاقه میکنه بلافاصله بهش میگم چند سالمه چون میدونم نمیدونه و دلم نمیخواد ادامه داشته باشه.خسته شدم ماهی نیس که از دوست و آشنا یا مستقیم درخواستی نداشته باشم و مطمئنم که بازم اشتباه شده و در مورد ستم اشتباه کردن.4 سال میشه که خواستگاری نداشتم که شرایط سنی ش بهم بخوره چه برسه به اینکه درمورد ملاکهای دیگه بهش فکر کنم.از نظر اطرافیان من خوشبختترین دختر دنیام چون همه چی دارم اما واقعیت اینه که کامل نیستم ابنو خداهم گفته ..دو سه مورد داشتم وقتی که از نظر سنی متوجه شدن مناسب نیستیم اصرار دوستی داشتن...من هرگز نمیخوام دوستی اینچنینی داشته باشم اگه هدف نداشته باشه.واقعا درمانده شدم از انتظارات دیگران از نگرانی هام درباره آینده م.این واقعیت تلخیه ...اینکه من اینجا اومدم واسه ی اینه که روم نمیشه از دلواپسی م با کسی صحبت کنم .برعکس دید دیگران من خیلی خوشبخت نیستم

  2. 5 کاربر از پست مفید forogh99 تشکرکرده اند .

    forogh99 (جمعه 28 مهر 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: ترس از آینده

    سلام دوست عزیز

    درسته که پایین بودن سن زن از سن مرد یکی از فاکتورهای ازدواجه اما به این منظور نیست که مهم ترین ملاکه و اگر این ملاک نباشه این ازدواج ، ازدواج درستی نخواهد بود.

    بالا رفتن سن ازدواج چه در مردها و چه در زنها زیاد شده و این شده یه معضل.اکثر جوونها الان باهاش درگیر هستن.
    نگران نباش و فکر نکن فقط مشکل شماست.این مشکل ، مشکل میلیونها دختر و پسره که به خاطر نداشتن شرایط ازدواج و در برخی موارد توقعات بالا و سایر مشکلات (مثل شما) دچار ش شدن.


    نظر من اینه که شما خواستگارهایی رو که حالا دو سه سالی هم از شما کوچکتر هستند رو رد نکن.یه مرد 35-36 ساله به احتمال خیلی زیاد به پختگی کامل رسیده .
    صحبت کن و بالا و پایینشون کن.




    خیلی وقتها تاریخ درج شده در شناسنامه مهم نیست.شما میتونید باهاشون صحبت کنید و ببینید واقعا میشه روشون حساب کرد یا نه.

    برخی مواقع طرف 24-25 سالشه اما به اندازه یه ادم 30-35 ساله میفهمه و درک میکنه.

    در نهایت دوست خوبم

    ایه 74 سوره فرقان رو زیاد بخون.
    انشالله که حل میشه توکل به خدا کن و ازش بخواه که زودتر نیمه گمشده ات رو سر راهت قرار بده

    موفق باشی

  4. 6 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 29 مهر 91)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: ترس از آینده

    سلام عزیزم

    به تالار همدردی خوش آمدیذ


    خیلی خودتان را درگیر چرخش زمین به دور خورشید کرده اید .......( سال شمسی )
    میدانی بعضی ها زلف سنشان به گردش ماهگره خورده و.....( سال قمری )


    خودت را از بند این مسائل رها کن .


    سن را بهانه ی نادیده گرفتن خواستگارانتان قرار داده اید .
    البته درک می کنم شرایط شما را و دلائل شما را .

    این عرف ها و معیارها دست ساز است که قوانین وضع می کند که زن از مردباید کوچکتر باشد.قانون کلی نیست و همیشه استثناهایی هم وجود دارد که می تواند رویش فکر کرد و با استفاده از مهارت و توانایی شرایطی ساخت که .....

    ضمن اینکه اگر واقعا ذائقه ی خودت چنین چیزی را می فهمد و نمی خواهی انعطاف و تفاهم سر این قضیه با مردی کوچکتر از خودت داشته باشی باید نسبت به محیط و شرایطی که افراد بزرگتر از خودت حضور دارند فکری بکنی تا در این فضاها دیده بشی و شانس خودت را برای دیده شدن در میان مردان بزرگتر از خودت مهیا کنی .( این یعنی ایجاد فضا و شرایط و نه نشستن و منتظر شدن )

    در ضمن در آماری اینگونه نتیجه گیری شده که زنانی که تا دوسال از مرد بزرگتر هستند زندگی های موفقی می توانند داشته باشند .( البته من به شخصه معتقد به این موضوعات نیستم و نحوه ی ساخت و درک تفاهم و پذیرش و ......مفاهیم زندکی و بهره بردن از کل توانایی و خلاقیت و روحیه سازنده و ..... را در ارتباط سازی بین زن و مرد بسیار موثر می دانم .

  6. 7 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 29 مهر 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: ترس از آینده

    سلام
    احساستو ميفهمم اما سن براي تو ملاك چيه؟ ملاك خودت يا حرف ديگران؟يا احساس قلبيت؟ يا فهم و شعور طرفت؟
    ازاينده ات براي چي ميترسي؟

    غير از اينه كه احساس تنهايي ميكني؟مثل من يا خيليا؟
    اين حس تنهايي تو هر سني ممكنه سراغمون بياد
    يكي تو بيست سالگي اين ترسو داره يكي تو 50 سالگي

    حالا احساس نياز هست كه كسي رو كنار خودت داشته باشي براي درك شدن
    و براي كمك به برطرف كردنش بايد هدفهاتو و ترسهاتو بشناسي

    هر چيزي يه بهايي داره, و فكر نميكنم معيار سن معيار قشنگي باشه تو سن پخته و فهميده تو
    كما اينكه اگه سن طرف مقابلت كمتر هم باشه زير 35 نيست؟هست؟يعني مرد بالاي 35 كه شرايطتو داشته باشه و فكر و ديدگاهش بهت بخوره پيدا نكردي؟يا چون فقط كوچكتر بود گفتي نه؟؟؟؟!!!

    درمورد سنت و كوچكتر بودن بسر اين مقاله از همدردي هست كه امكان گذاشتن لينكو نداشتم و كپي كردم:


    اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج ( دختر بزرگتر از پسر باشد)
    سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به تفاوت سنی دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:
    1 – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.
    2 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید 2 مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:
    الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)
    ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ، نباید مشروط شوید)
    خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.
    اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که 2 سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).
    3 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.
    4 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.
    5 – نحوه تفکر پسر و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.
    6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.



    اما اگه برات مهمه, محيطهارو تغيير بده,
    تو شرايطي قرار بگير كه افراد متناسب با سنت رو بيشتر ببيني يا ببينن

    به قول ani( این یعنی ایجاد فضا و شرایط و نه نشستن و منتظر شدن )

    موفق باشي








  8. 5 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (شنبه 29 مهر 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 91 [ 15:19]
    تاریخ عضویت
    1391-7-28
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    260
    سطح
    5
    Points: 260, Level: 5
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ترس از آینده

    ممنون از دوستان که وقت گذاشتین
    راستش من خیلی حساسیت رو موضوع سن ندارم و برام بقول شما فهم و شعور و پختگی مهمه.اما خب خواستگارایی که داشتم تو این چند سال اخیر تفاوت سنی مون 8-10-11 و خنده دارترینش 17 سال بوده.خوشبختانه یا متاسفانه اکثر کسایی که باهاشون برخورد دارم یا آشنا میشم در تشخیص سن من اشتباه میکنند.یه مورد همون آقا پسری بود که 17 سال باهام اختلاف داشت توی یک محیط هنری باهاش آشنا شدم اصلا فکر نمیکردم بهم پیشنهاد بده هم خنده دار بود و هم ناراحت کننده وقتی بهش گفتم منو قسم داد که واقعیتشو بگم میگفت میدونمستم ازم بزرگتری اما فکر میکردم حداقل 4 -5 سال.اکثر آقایون همسن و سال من زندگی شونو تشکیل دادن تعدادی هم هستن بخاطر نداشتن شرایط ازدواج اینکارو نمیکنن .یکی از همکارام درباره برادرش باهام صحبت کرد میگفت میترسه اقدام کنه چون در حال حاضر هیچی نداره نه شغل مناسب و نه سرمایه...خب منم نمیتونم اینچنین فردی رو انتخاب کنم صرف اینکه ازدواج کرده باشم .نمیدونم منظورمو تونستم بگم ؟خب این یه واقعیته که ازدواج با اختلاف سنی زیاد مشکلات زیادی رو بهمراه داره .خب من تا حدود 6 سال پیش خواستگارای مناسبی داشتم اما نشد.ترس من از آینده نه فقط تنهایی ش بلکه مشکلاتش دیگه هم هست.اینکه برای بعضی کارا که نیازمند حضور مرد هست دلم نمیخواد مزاحم برادر و یا شوهر خواهرم باشم.اگرچه اونا با رغبت برام کار انجام میدن اما احساس خوبی ندارم.خیلی سعی کردم بیشتر مسائلمو خودم حل کنم .دیگه اینکه هر دختری دوس داره یه زمانی طعم مادر شدن بچشه.اینکه احتیاج به یه رفیق و همراه تو زندگی واسه ی ادامه دادن و کاملتر شدن هست....آینده واسه ی من خیلی ترسناک شده.

  10. 3 کاربر از پست مفید forogh99 تشکرکرده اند .

    forogh99 (شنبه 29 مهر 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.