سلام.من 22 سالمه 2ماهه عقد کردم.بچه بودم مامان بابام جدا شدن.بعد مامان ازدواج کردن .خیلی دوست پسر داشتم.از یه سری ضربه خوردم به 1 سری نامردی کردم.با شوهرم 9ماه بودم رابطه جنسی قبل ازدواج داشتیم.راهمون دوره از هم .دانشجو بودم آشنا شدیم.خانواده اون مذهبین و خانواده من بازترنوجوری که مامانم مخالف جشن مختلط نیس و مخالف هیچ تیپی نیس.خانوادم جز بابام دوست جنس مخالف عشقی زیاد دارن.من از همه ی این مسائل ضربه های روحی و سردی زیادی عایدم شد.همجنس باز بودم.الآن شدیدا سرد و نا امیدم.هی گریم میگیره.دوست ندارم برم پیش شوهرم و خانوادش.با یکی از خواسگارای قبلیم بیرون رفتم (خیانت کردم)بعد دیدم شب اس داد که (1دختر پاک و ناز هست بام که عاشقشم و میخوام باش ازدواج کنم)من پشیمون شدم از اینکه زنش نشدم و حالم بدتر شد و اعتماد به نفسم داغون تر.(چون چادری بودن و پاکی و خوبی اون دخترو به رخم کشید).خود ارضایی دارم.بچه بودم همه فامیل خواهرمو بیشتر تحویل میگرفتن...خیلی دیر پریود شدم...مشکل هورمونی دارم...بابام از نظر جسمانی چندین ساله سکته کرده از پا افتاده.بخاطر خیلی چیزا افسردگی زیادی گرفتم.چشمام ضعیف شده.همیشه دوس پسرام چادری بودن و پاکی ظاهری 1 دخترو تو سرم میزدن.وابستگی وحشتناک به خانوادم دارم.شوهرم میاد پیش ما زندگی میکنه.اما من خیلی داغونم بخاطر همه این مسایل و اینکه خاسگارم کوچیکم کرد.(خوب تربیتا و تجربیات متفاوته تو دخترا)ناراحتم که قیافه و پول داشت ولی جو گیر شدم ردش کردم.الآن شوهرم خوبه همه چیش ولی در آمدش کمه.احساس میکنم حیف شدم.(میدونم احساس بیخودیه).لطفا کاربران با تجربه پیشنهاد بدن واسه خوب شدن من.و نصیحت یا مقایسه نکنن.سوال بپرسید.کلا نا امیدم ... چه کنم.پیش چند مشاوره رفتم و همونا گفتن ایرادی نداره خود ارضایی کنی و خیانت کنی...(مدرسین فرهنگ غرب!).احساس میکنم دخترای چادری با ارزش تر از منن.و اینکه لطفا عزیزان همه جانبه قضاوت کنین.اینکه آیا به صلاحه جدا شم از همسر.چه کنم بهتر شم آروم آروم.ممنون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)