به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: طلاق

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 آبان 91 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1391-7-18
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    315
    سطح
    6
    Points: 315, Level: 6
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    طلاق

    سلام
    کمکــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ میخوام
    زنی ساده و 40 ساله ام
    شوهرم مردی تند مزاج و عاطفی است
    خیلی خودش رو قبول داره و به قشنگیش مینازه در حالیکه ادم معمولی است از اول ازدواج بهانه هایی اورد که خواست از من جدا شه ولی نشد به خاطر ترس از حرف مردم یا نبودن اراده یا عدم حمایت خانواده
    تو جایی که منغعت مادی نداشته باشه اگر ناراحت شه از ادمایی چاله میدونی بدتره و لی اگه منفعت مادی داشته باشه خوب راه میاد با طرف
    الیته از نظر مالی وضع خوبی نداشتیم و ایشون شغل راننده بودو منم بیکار تا اینکه دخترم بدنیا اومد و من دفتر شرکتی راه اندازی کردم و ایشون نیز با من کار کرد البته من هم ناراضی نبودم و اگر هم بودم جرات مخالفت نداشتم شایدم شک داشتم که شریک بشیم یا خیر
    ره اندازی شد و با هم کار کردبم و خدایی و به حق من از اول یه مقدار از درامد رو برا خودم جهت امرار معاش و هزینه ای دخترم که نمیخواستم کمتر از بچه های خواهرم داشته باشه بر میداشتم
    (نا صداقتی)ایشون هم با دختری دوست شد و وقتی فهمیدم به جایی محبت رفتاری کرد که چرا به من بی محلی میکنی برو با دختره دعوا کن در حالیکه من تو خصلتم این نیس وبا خودم میگم این حذف شد میری با یکی دیگه دوست میشیی و کلی دادو بیداد و تا اینکه من رفتم خونه مامانم
    و ایشون برا خالی کردن عقده اش رفت در خونه بستگان من و گریه کرد و گفت من بدم و بعد از ان همش میگه من مقصرم که شخصیش خرد کردم و باعث شد جلویی مردایی دیگه گریه کنه
    خدایی من مقصرم ؟ خودم قبول ندارم میخوام شما بگین
    من که خودم نمیدونم مقصرم یا نه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 بهمن 93 [ 12:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-27
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    2,749
    سطح
    31
    Points: 2,749, Level: 31
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    968

    تشکرشده 980 در 243 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: طلاق

    سلام دوست عزیز

    واقعیتش نتونستم دقیق متوجه منظور و مشکلتون بشم!
    الان مشکل با معشوقه دارین یا اینکه فقط میخواین بدونین در عملکردتون جهت گریه همسر اشتباه کردین؟
    اگر امکان داره مشکل اصلی رو شفاف بیان کنین

  3. 2 کاربر از پست مفید elahe.a تشکرکرده اند .

    elahe.a (یکشنبه 23 مهر 91)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: طلاق

    سلام

    با این قلمی که شما زندگی خود را به تصویر کشیدید زندگی شما رو به سراشیبی ست و اساسا رو به سراشیبی بودن زندگی شما از "منم " ناشی می شود که منجر به سایر مشکلات شده است .

    از قلم شما اینگونه برداشت می شود که به شوهرتان افتخار نمی کنید و او را مهره ی قدری در زندگی نمی بینید در نتیجه ی این باور تحقیر ایشان از سمت شما بعید نیست .

    و در نتیجه مردی که تحقیر و به حساب نیامدن را از جانب همسرش تجربه کند به سمت زن دیگر رفتن دور از ذهن نیست و تجربه ی اینچنینی بسیار طبیعی است .

  5. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 23 مهر 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 آبان 91 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1391-7-18
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    315
    سطح
    6
    Points: 315, Level: 6
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق

    سلام
    ممنونم از پاسخ خوب شما
    حقیقتا و راستش من ایشان رو مهره قدری در زندگی نمیبینم دلیلم هم اینه که از روز اول که با هاش ازدواج کردم به جایی محبت مسخرم کردو منو تحقیر کرد و همیشه دعوام میکرد حتی تو خیابون براش مهم نبود حتی جلو خانواده من یا خودش منو به دلیل چیزایی مثل شل و ولی و یا زرنگ نیستی و یا هزار چیز دیگه مسخره میکرد اوایلش میگفتم نکن ولی باز به جایی قبولی میگفت اشتباه میکنم خوب یه زن چه جوری به شوهرش افتخار میکنه شوهری که همیشه تحقیرم میکرد و اذیتم میکرد و چون بیمار بودم تو رو گردن من انداختن اخه مگه به زور با هاش ازدواج کرده بودم خودش اومده بود خواستگاری .همیشه منو جلوی خونوادهام تحقیر میکرد ودادو بیداد میکرد که فلانی سلام نکرد ومامانت تحویلم نگرفت

  7. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: طلاق

    و تو در مقابل همه ی این رفتارها تصمیم گرفتی از او انتقام بگیری ؟!

    قصد داری از او انتقام بگیری یا خودت یا از هر دو ؟

    تصمیمت برای این زندگی و این مردی که به تصویر کشیدی چیست ؟

    برای چی تاپیک باز کردی ؟
    می خواهی با او زندگی کنی یا جدا شوی ؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (شنبه 22 مهر 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 آبان 91 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1391-7-18
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    315
    سطح
    6
    Points: 315, Level: 6
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق

    سلام
    اول بگوییم خیلی خوب فهمیدین و من خیلی خوشحالم و راضی از اینکه که شما که اینقدر حاذق و با تجربه هستین برا منی ه نتونستم کامل و شیوا مشکلم رو بنویسم جواب دادین میخوام کمکم کنید اونم زیاد ممنونتونم .یک دنیا با تمام وجود ممنون شما هستم .
    نه بخدا من قصد انتقام ندارم و نداشتم نه خودم و نه او
    خدایی و به حق نمیدونم زندگی کنم یا بمونم ؟
    برای جدایی خیلی دوست دارم ازش حدا شم و برای خودم به تنهایی زندگی کنم دیروز همه مشکلم را واضح نوشتم ومیدونم اشتباه کردم تو زندگی برا جبرانش هم تلاش کردم اما الان از ادامه زندگی با این مرد که خطاهایی ناکرده ام و کرده رو به رخم در هر بحث میکشید و بابت چیزهایی جزیی تو تمام فامیل خودم و خودش بلوا میکرد و میگفت که من مقصرم (من همیشه تو زندگیش مقصرم و این منو اذیت میکنه که همه چیز نادرست زندگمون من مقصرم ) الان که این اشتباه کردم و از نظر مالی بهش راست نگفتم دیگه میترسم با هاش زندگی کنم
    جلوی پرسنل میگه به من پول ندن با اینکه دفتر مال خودمه .جلو پرسنل میگه حسابا رو کنترل کنن من چیزی بر نداشتم با اینکه صاحب امتیاز خودمم (البته تو عصبانیت ) . من نمیگم اشتباه نکردم قبول دارم اما برای جبرانش همه درآمد رو بهش دادم و حتی طلبکاری رو بهش گفتم اگه چه قبول نداره که از مردم اینهمه طلب داریم و وقتی با طرف حساب خودش روبرو شده میگه در حق من و دخترم ظلم کردی و اینقده عصبانی شد که به کتک کاری کشید که اینهمه پول دست مردم داری . تو به من پول نمیدی به مردم میدی میگم بابا در مقابل کاری که انجام دادیم باید بگیریم من که دستی ندادم قبول نداره الانم تایپیک باز کردم بدونم جدا شم یا نه منظورم این نیس که تصمیم شما بگیرین برام نه من میدونم تصمیم نهایی خودم میگیرم ولی فقط میخوام بدونم درجه درستی یا اشتباهی کارم تا چه حد است به هر حال ادم از 100 اگه 60 هم درست باشه ادامه میده من تو همین موندم اگرچه خواهرم میگه من اگه بودم نمیموندم و جدا میشدم
    مادرم میگه ایشون اینده ای و تکیه گاهی برا شما نمیشه
    خودمم میدونم دیگه فایده ای نداره
    اما به خاطر دخترم میخوام از شما که بی طرف هستین بشنوم درجه اشتباهم چقدره چون میگم مادرم شاید به خاطر بیماریم میگه و خواهرم هم به خاطر عاطفی میخوام یه بیطرف بهم بگه ؟
    چون شوهرم میگه به خاطر دخترمون که اینده اش تباه میشه و تو سری خور بیا و زندگی کن
    ولی من میگم وقتی قرار باشه تو خونه همیشه یکی رو اعصاب من بره و صدای من یا خودش در بیاد ایا دخترم اینده ای هم دار ه
    به دخترم نگاه میکنم کلیه خصوصیات من که هنگام بحث با پدرش از خودم بروز میدم انجام میده تو ناراحتیش خوب این منو ناراحت میکنه و انصافا هم نمیتونم کنترل خودم کنم وقتی که یک نفر هر بار بابت یک چیز و یک موضوع حدید ربط بده به خطاهایی قبلی خدایی میشه تحمل کرد؟
    شاید من کم طاقت شدم و باید بیشتر صبر کنم اما بخدا دیگه نمیتونم ساکت شم و چیزی نگم
    با اینکه مقصرم و درامد رو نشونشونش ندادم و به قول خودش خیانت کردم اینبار نمیدونم چرا نمیتونم کوتاه بیام
    خدایی موندم چه کنم بمونم یا برم ؟
    اگر بمونم که اکثرا دعوا داریم و برم هم اینده دخترم چی میشه
    با خودم میگم اخه مرد حسابی تو که اینده دخترت مهمه چرا بابت هر چی دعوا راه میندازی و عرصه رو برای من تنگ میکنی ؟
    خدایی یه بار دخترم میخواست بره خونه خواهرم و با دخترش بازی کنه بهش گفتم ببر گفت باشه گوشیش یادش رفت همراه خودش ببره و وقتی رفته بود اونجا ایفون خونه خراب بوده و درو باز نکرده بودن اومد خونه گفت وقتی میگم مسولیت پذیر نیستی و دخترم رو به کشتن میدی میبینی کلی دعوا کرد زنگ زدم خونه خواهرم گفت ایفون خرابه باید زنگ میزدین خونه و من درو باز میکردم خلاصه دخترم رفت و از همین یه دعوایی دیگهع راهافتاد که خواهرت نباید فکر کنه یکی که گفته بیاد درو باز کنه میگم خوب چه ربطی به من داره که اینو به اون اشتباهم ربز میدی میکه تو اگه ادم بودی که خیانت نمیکردی منم خدایی دیگه حوصله حرف زدن با هاش ندارم
    و خسته شدم
    حالا فقط موندم چه کنم جدا شم یا به حرف شوهرم گوش بدم و برم تو خونه اش تو دو راهی موندم که دارم اشتباه میکنم با نه جدا شدن از شوهرم یعنی غیر ازاینکه مردم میفهمند جدا شدیم باید از طرف شوهرم هم ضربه میخورم مثل اینکه تو شهر پر میکنه خراب و هرزه ام حتی بین همکارام دیشب داشتم به حرف شما فکر میکردم خدایی چرا من شوهرم رو مهره قدر تو زندگییم نمیدونم و بهش افتخار نمیکنم
    چه چیزایی یک مرد باعث افتخار همسرش میشه؟
    از اینکهوقتتون رو میگیرم معذرت میخوام و بابت حوابتون یک دنیا ممنون باور کنید یه جوریی از اینکه شما جوابم دادین خوشحالم و راضی خیلی خوشحالم خیلی

    سلام
    من اینقده شوهرم مقصر جلوه داده منو که دیگه برام عادی شده رفتارش که معشوقه داشته باشه یا نه ؟
    میخوام بدونم وقتی شوهرم رفته گریه کرده ایا من مقصرم که اون گریه کرده یا خودش ؟
    من وقتی فهمیدم که اون با یه زن دیگه رابطه داره ناراحت شدم توقع داشتم باید و نوازشم کنه و بگه منو با هیچ کس عوض نمیکنه همین و دیگه هم گوشیش تو ش چیزی از اون خانم نباشه حتی به من هم نگه .
    همین ولی اون هیچ کار نکرد و حتی گفت که برم با خانمه دعوا کنم و گفت من با هاش رابطه ندارم و کلی دعوا و اخرش من خونه مامانم و خودشم اذیت شد و گریه در مغازه دیگران که من اونو اذیت میکنم اخه این چه جورشه ؟
    این چه زندگییه ؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.