خسته شدم از اینکه هر دفعه یکی برای خواستگاری زنگ میزنه میشه موضوع جدید دعوا تو خونه ی ما
دیروز خاله ام زنگ زد و به مامانم گفت یکی از دوستاش میخواد بیاد خواستگاری و جلسه ی اول مادر پسره میاد منو ببینه و بعد اگه خوشش اومد با پسرش میاد برای آشنایی بیشتر!من به مادرم گفتم قبول کنه و اجازه بده بیان اما دوباره همون حرفای همیشگیش شروع شد که مگه تو لباسی که بیاد ببینه و نخواست بره و هزار تا حرف دیگه خلاصه انقدر دعوا بالا گرفت تا بالاخره من کوتاه اومدم و گفتم بگو نیاد
تا حالا مادرم اجازه نداده حتی یه خواستگار بیاد خونمون هرکدوم را به یه بهونه رد میکنه
دیگه خسته شدم از دستش .من دوست دارم ازدواج کنم نمیدونم چرا اصلا درک نمیکنه
دیگه نمیدونم از دستش چی کار کنم.به نظرتون اگه اصرار کنم بذاره بیان بده؟
فقط تا شنبه برای جواب دادن وقت دارم خواهش میکنم کمکم کنید .چی کار کنم؟اصرار کنم بذار بیان؟
من از مشکلات بعدش می ترسم میدونم حتی اگه یه روز کارم به ازدواج هم برسه مادرم نمیذاره یه زندگی راحت داشته باشم![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)