مشکلات بعد از عقد تا ازدواج

[hamid14552000]

با سلام من یک مشکلی دارم از دوستامی که میتوانند راهنمایی کنند کمک می خواهم
من با همسرم از طریق خانواده 9 ماه که آشنا شدیم و5 ماه است که عقد کردیم من لا توجه به روحیات واعتقادات خودم سعی کردم تا میتوانم به همسرم(زنم ) محبت کنم ودر این زمینه کتب زیادی مطالعه کردم ودستورات انها را اجرا کردم اما سه مشکل دارم
1- من همان اندازه محبت و عشقی را که در به همسرم می دهم ودارم دریافت نمی کنم بعنوان مثال در روز به خاطر اینکه بدونه به یادش هستم 3تا 4 مرتبه به آون زنگ می زنم ولی اون اینکار را نمی کنه و در تلفنهاش هم کمتر حرفی برای گفتن داره
2- احساس میکنم احساسات ورفتار همسرم بیشتر مردانه است تا زنانه مثلا در مکانهای مختلف به مردان به راحتی نگاه میکنه با آنها به راحتی صحبت میکنه و به راحتی در چشم آنها به طور مداوم نگاه میکنه
3- من به خاطر اعتقاداتی مذهبی مخالف آرایش کردن همسرم در بیرون آز خونه هستم و به حفظ حجاب در مقابل نامحرم اعتقاد دارم اما همسرم علی رغم اینکه در حرف به این مسایل اعتقاد داره اما در عمل بعضی جا ها کوتاه می اید مثلا در مقابل شوهر خواهرش که 12 سال پیش به ازدواج کرده
4- همسرم از پوشش متفاوتی در محل کار(بانک) و بیرون از خونه استفاده میکنه در حالی که در محل کار از چادر استفاده می کنه ( واین کار هم براش سخته و سایر همکارهایش از چادر استفاده نمی کنند ) و آرایش هم نمی کنه اما در بیرون از محل کار ارایش میکنه و نسبت به نحوه پوشیدن چادرش هم اهمیت کمتری قایل میشود

[erfan25]

سلام جناب hamid14552000

آقاي حميد دوست خوبم با توضيحاتي كه فرموديد الان ذهن شما در گير اين دو مشكل هست

1- احساس مي كنيد همسرتون به اندازه كافي به شما توجه نداره
2- نوع پوشش و طرز برخورد اون با ( نامحرم ) شما رو اذيت مي كنه

براي اينكه دوستان بتونن بهتر راهنمايي كنند لازم هست توضيحات بيشتري بفرماييد


اول اينكه شما و همسرتون چند سالتون هست ؟!!!
شما و ايشون در زمينه هاي ( اعتقادي - اقتصادي - فرهنگي ...) از لحاظ خانوادگي در چه سطحي هستيد ؟!!!
قبل از ازدواج به اين مسائل اشرافيت داشتيد يا خير ؟!!! شناخت شما از چه طريقي و در چه حدي بوده است !!
آيا اين نگرانيها رو به ايشون منتقل كرديد و با ايشون در اين موارد صحبتي داشته ايد يا خير ؟!!! اگر داشتيد عكس العمل ايشان چه بوده ؟
و تو ضيحاتي ديگه هم اگه لزوم مي دونيد بفرماييد تا دوستان و مدير محترم پاسخگوي شما باشند

[hamid14552000]

متشکرم از اینکه به مشکل من توجه کردید
من 32 ساله هستم و کارمند یک موسسه دولتی و همسرم 25 ساله و کامند بانک
به نظر می رسد که در مسایل اعتقادی و فرهنگی خانواده ها در سطح هم هستند( من نسبت به خانواده خودم سخت گیر تر هستم) و در مسایل اقتصادی کمی خانواده همسرم بالاتر است
من قبل از ازدواج به این مسایل توجه داشتم وبه همین خاطر شرط اول من ایمان همسرم بود اشنایی ما از طریق یکی از اقوام همسرم بود که بنظر می رسید فرد مومنی است ما قبل از ازدواج حدود سه ماه نامزد( عقد موقت ) بودیم که در این مدت این مشکلات به نظر نمی رسید وبه مرور اشکار شد
به دلایل کاری ما همدیگر را فقط روزهای پنج شنبه و جمعه به طور کامل در خانه همسرم ملاقات میکنیم ( محل زندگی من و خانواده من و خانواده همسرم در سه نقطه متفاوت است) و ارتباط ما باخانواده من کم (ماهی یک بار وکمتر) می باشد
من این مسایل را به شیوه های مختلف ( تعریف وتمجید از خصوصیات مثبت همسرم, بیان مسایل شرعی و...) با همسرم در میان گذاشته ام. ایشاان در مقابل بیان کردند که مثلا ارایش کردن بعد از ازدواج از ارزوهای او بوده است. دیگر اینکه احساس می کند من او را می خواهم محدود کنم
در مقابل من با بیان اینکه اینها دستورات خداوند است و اینها را نه به خاطر من بلکه به خاطر خدا انجام بده سعی در تشویق کردن او دارم
بعضی مواقع هم این حرفها موثر واقع موشود وایشان به ان عمل می کنند ولی من مطمین نیستم که در غیبت من هم عمل کنند چون بعدا در حضور من ان را دوباره تکرار می کنند وهمین مساله باعث شده من اعتمادم به ایشان کم شود ودایم نگران ودلواپس او باشم به طوری که در این مدت بیشتر از ازدواجم ناراحت بوده ام تا خوشحال
در ضمن همسرم از مرگ به شدت می ترسد ( به دلیل اینکه پدر ایشان در کودکیش شهید شده است)

[erfan25]

سلام

ممنون از توضيحاتتون

ببينيد دوست عزيز اين مشكلي كه فرموديد يعني بحث آرايش و رعايت نكردن حجاب ( چادر) قابل حل هست و شما نبايد فعلا حساسيت بي مورد به خرج بدهيد .

اما مسئله اي كه شما رو نگران كرده اين است كه شما احساس مي كنيد ايشان نسبت به شما بي توجه هست !!! كه توصيه من اينه كه سعي كنيد ارتباطتتون رو با ايشون بيشتر كنيد ، اگه هفته اي دو روز همديگه رو مي بينيد سعي كنيد از طريق تلفن اين ارتباط روزانه باشه به ايشون محبت كنيد و سعي كنيد از ايشون بهانه جويي نكنيد .
با توجه به اينكه خود ايشان معتقد هست رفته رفته در طي برخورد و تعامل با شما ( به لحاظ اينكه شما هم معتقد هستيد) مشكل رعايت حجاب و آرايش حل خواهد شد .

اما شما بايد دليل اصلي كم توجهي ايشون رو دريابيد

شايد به خاطر اين هست كه شما بيش از حد به ايشان گير مي ديد يا ايشان رو محدود مي كنيد؟!!
در طي اون روزهايي كه همديگه رو مي بينيد سعي كنيد كه به جز صحبت كردن از خواسته هاتون ، از مواردي كه باعث افزودن صمميت ميشه صحبت كنيد از مواردي كه نقطه اشتراكتون در اون هست و سعي كنيد نقاط مشترك رو تقويت كنيد
به ايشون هديه بديد و از ايشون تمجيد كنيد ، از ظاهر ايشون تعريف كنيد اگه دوست داريد ايشون با چادر باشه و زماني كه ايشون چادر سرشون مي كنند ( به ايشان بگوييد كه با چادر خيلي زيباتر نشون مي دي) اما بايشان را محدود به چادر سر كردن نكنيد ، اگر كمي سنجيده تر و با آرامش بيشتري برخورد كنيد مطمئن باشيد نتايج مطلوبي خواهيد گرفت .

[hamid14552000]

از شما بابت راهنمايي هاتون متشکرم
از هديه دادن حداقل يک کارت زيبا يا يک بسته ادامس تا خريدن طلا در مواقعي که حتي از نظر مالي در تگنا بودم دريغ نکردم ( اين رو خودش هم ميدونه)
در صحبت کردن با تلفن معملا روزي 4مرتبه و بيشتر به ايشان تلفن ميزنم و شايد روزه 3 تا 7 اس ام اس براش ميفرستم.( دو ماهي حدودا 90 هزار تومان پول تلفن من است که تقريبا همه اش به او اختصاص دارد ) اما اون خيلي کم تلفن ميزنه و معمولا پشت تلفن کم صحبت ميکنه و اگر صحبت ميکنه در باره مسايل معمول کاريش هست ميگويند خانم ها زياد صحبت ميکنند ما که نديديم (بايد به زور به حرفش دراورد) ميگويد ديگه حرف زدن بهم ارامش نميده مي خواهم که در کنارم باشي اما فکر نميکنه که منهم در غربت به حرف زدن با او نياز دارم احساس ميکنم فقط به فکر رسيدن به ارزوهاي خودش هست و من يک وسيله هستم همه چيز رو اونطوري که خودش دلش مي خواهد برنامه ريزي ميکنه و اگر من مخالف باشم ناراحت ميشه دنبال ساختن دنياي رويايي خودش است و من يک وسيله هستم
وقتي به من ميگه دوست دارم يا ميگه مواظب خودت باش( اين جمله را با کرات تکرار ميکنه) احساس ميکنم مثل اينه که ميگه يخچال خونمون را دوست دارم نبايد خراب بشه چون من بهش نياز دارم
وقتي ميرويم خريد از قبل براي خريد خودش برنامه ريزي کرده و حتي ازمن نميپرسه چيزي نمي خواهي تا اينکه اخر کار يادش مياد ميگه ا کاش يچيزي هم براي تو خريده بوديم
در هديه دادن مرسوم که سليقه طرف مقابل را در نظر بگيري نه مخالف نظرش عمل کني در حالي که ميدونه من طلا نمي پوشم براي تولدم گردنبند طلا با اسم خودش خريده
روزهايي که من ازش دورم توي دنياش جايي ندارم براي خودش برنامه ريزي ميکنه با خانوادش ميره بيرون در حالي که يک خبر از خودش به من نميده و وقتي من زنگ ميزنم بهم ميگه رفتم بيرون
فکر ميکنم اگر اين همه محبتي که من در حق او ميکنم به يک زن ديگه ميکردم حاضر بود جونش را هم فداي من بکنه البته من خواسته زيادي ازش نداشتم. مسايل شرعيش رو فقط به خاطر خودش رعايت کنه چون نمي خواهم با پول من و در کنار من گناه کنه دلم نمي خواهد اون دنيا عذاب بکشه و يک کمي هم به من محبت کنه احساس کنم بودنم توي زندگيش مهمه ( فکر ميکنم تحمل 20 ساعت مسافرت در طول دو روز هفته به مدت 9 ماه به غير از اينهمه تلفن واس ام اس عاشقانه وخريد هداياي مختلف و گفتن اينکه من در همه حال دوست دارم و بخشيدن چندين باره اشتباهاتش به اين نيت که به مرور موضوع حل ميشود وگفتن جملات محبت اميز و احترامي در حد غلو جلو خانواده او وخودم باي بالا بردن شخصيتش و.... اينه نشانه يک عشق پاک وعميق باشه که هر زني ارزوش را داره).
در کل احساسم اينکه
- اولا خيلي از مسايل رو نميدونه
-دوما حاضر نيست بخصوص از من ياد بگيره
-سوما فقط به خودش فکر ميکنه
-چهارما رفتارش بيشتر مردانه است تا زنانه
مشکل من اين ايا با ازدواج ما اين مشکلات حل ميشه يا کمرنگ ميشه يا ممکن شدت بگيره يابهتر اين ارتباط را قبل از اينکه درگيري زنديگيمون بيشتر بشه پايان بديم

[erfan25]

سلام آقا حميد

با عرض معذرت من پاسخ كاملي براي شما نوشتم اما قبل از ارسال اون برق رفت متاسفانه و الان هم فرصتش رو ندارم كه عين همون متن رو بنويسم .

اما دو پرسش ديگه مطرح مي كنم

1- ارتباطات عاطفي شما در چه حد هست ؟!!!
2- آيا در صورت داشتن ارتباط عاطفي و نزديك لذت كافي رو مي بريد ( هر دوي شما )؟!!

و توضيحاتي در زمينه اينكه همسر شما به دليل از دست دادن پدر در سنين كودكي دچار نوعي افسردگي شده كه تنها بودن و مطابق ميل و سليقه خود رفتار كردن رو ترجيح مي ده و هنوز مهارتهاي كافي رو براي ارتباطات و تعامل با همسر كسب نكرده و شما بايد با يافتن مواردي كه براي ايشون جذابيت داره و كشش ايشون رو نسبت به شما بيشتر مي كنه سعي كنيد ايجاد انگيزه براي ارتباط بيشتر با خودتون رو در ايشون بوجود بياريد . اما در پايان ميگم صحبتهاي جناب مدير مي تونه راهگشا باشه براي شما و ازتون خواهش مي كنم كمي صبور باشيد تا جناب سنگ تراشان نيز در اين خصوص توضيحات خودشو ن رو بيان كنند .