سلام
من 32 سالمه و با مادر و خواهرم زندگی می کنم ، پدرم چند سال پیش سرطان گرفت و فوت کرد ، مشکل من با مارم سر خانوادشه اون سه تا برادر داره که سمت بندر عباس زندگی می کنند و متأسفانه آدمهای خلافی اند ، تا وقتی که زندگیمون روبراه بود همیشه می آومدن از مادرم پول می گرفتن تا اینکه پدرم مریض شد و هر چی داشتیم خرجش کردیم و بعدشم که مرد اونام چند سالی پیداشون نشد ، تو این چند سال ما خیلی سختی کشیدیم تا زندگیمون رو به یک روال عادی در بیاریم الانم من خرج خونه رو می دم ، حالا اونا کم کم دوباره داره پیداشون میشه و می دونم اگه ببینن زندگی ما یکم مرتبه ازمون پول می خوان ، هر چی به مادرم میگم با اینا قطع رابطه کن نه تنها گوش نمی ده بلکه با من دعوا می کنه و جنجال به راه می اندازه ، متأسفانه مادرم و خانوادش همگی پرخاشگرند . نمی دونم چیکار کنم همش دلهره دارم ، چطور می تونم مادرم رو که خودش قبول داره برادراش چجوریند ولی یه احساسات یطرفه بهشون داره و تنها منطقش اینه که اونا برادرم ان قانع کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)