RE: ترس از زود جواب دادن به خاستگار و اصرار پدر روی این قضیه
سلام(نظر شخصیمو میگم)
مساله اینه :تفاوت دیدگاهها در مورد ازدواج
ازونجا که ازدواج چیزی نیس که برا رضایت کسی قبول کرد ..نه..حرف یه عمر زندگیه که اهمیتشو میدونیم
تو حالت نرمالش استرس داره چه برسه به اینکه شما با پدرت اختلاف داری
ببین مهمترین مساله اینه با بابا ت سر لج نیفتی باید اروم باشی و با خونسردی و مدبرانه به بابا نزدیکتر شی قانعش کنی دلایلتو بگی که نمیشه با یبار و دوبار جواب بدی باید بگی همه حرفا با حضور خانواده انجام میگیره و بیرون نمیریم تا خیالش راحت شه
باید بگی من باید این اقا رو ارزیابی کنم و همو بشناسیم
یجور قانعش کن از طریق کسی که روش نفوذ داره هم میتونی وارد شی
اما حواست باشه که بخاطر جو موجود و حرفهای اونا این ازدواجو قبول نکنی واقعا عواقبش جبران ناپذیره
تو مرحله ای که اومد و قبول نکرد باید هرطور شده ببریش پیش مشاوره که قانعش کنه
همه ترس ایشون بخاطر مسایل سنتی که باید براش حل شه وخیالش راحت شه چون بزور که نمیشه بابا رو راضی کرد
میدونی نقطه ضعف مردا و بابا ها حس قدرته یعنی اینکه بگی تصمیم شما تصمیم من هم هست بعد که نرم شد و موضع نگرفت حرفاتو بزنی
من نمیدونم چقدر میتونی روشون تاثیر بذاری؟
چقدر منطقینه؟
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
علاقه مندی ها (Bookmarks)