سلام
از دوستان همدرددی خواهش میکنم واسه موضوع من یه جواب منطقی و یه راهنمایی دقیق مطرح کنن
منو شوهرم دو ساله که عقد کرده ایم من شاغلم اما اون کاری نداره و تازه درسش تموم شده نمیخوام زیاد وارد جزییات بشم چون اگه بخوام همه چیزو بگم دوستان نه وقته خوندنشو دارن و هم اینکه توی این مقوله نمیگنجه اما اینو میگم که شوهرم از اول و همین الانشم شرایط مناسبی برای ازدواج نداشت و فقط برای اینکه خیلی دوسم داشت و به اینده امیدوار بودم و دوس داشتم که اینده رو دوتایی بسازیم بهش جواب دادم
خانوادش زیاد با من خوب نیستن ینی خواهراش که اصلا با من خوب نیستن پدرو مادرشم معمولین ولی خود شوهرم خوبو مهربونه
گاهی متوجه میشم وقتی با پدرشه بعدش که با من صحبت میکنه اخلاقش دگرگون میشه
مثلا دیشب تماس گرفتم باهاش و با لحنه بدی گفت دارم با بابام بحث میکنم و قط کرد و امروز بدونه هیچ مقدمه ای زنگ زده و میگه همین امروز با شرکت تسویه کن و بیا بیرون من دیگه نمیخوام کار کنی و وقتی دلیلشو میپرسم میگه من شوهرتم همین که گفتم
یه کم بحث کردیم و در اخر گفت من میخواستم ببینم چقد برای من احترام قائلی که کارتو ول کنی!!!!!!
اخه من نمیدونم احترام گذاشتن به اینه؟؟؟؟؟
حدس میزنم باباش دیشب یه چیزی بهش گفته
بخدا دیگه مستاصل شدم حس میکنم باباش خیلی روش تاثیر میذاره و خیلی میترسم از زندگی ایندم
علاقه مندی ها (Bookmarks)