به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: مادر عصبی

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 آذر 91 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-6-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مادر عصبی

    مادر من خیلی عصبی و سر کوچک ترین مسئله ای داد و بی داد راه میندازه وقتی هم که همه چیز در ارامش باشه با همه قهره بدون دعوا و داد و بی داد.
    از وقتی که خواهرم دیابت گرفته وضع خیلی خیلی بدتر شده انگار که من باعث و بانی این مشکل بودم
    هر اتفاقی که بین منو خواهرم می افته چه شوخی باشه چه جدی مامان سریع طرف اونو میگیره و با من دعوا میکنه اونم خیلی شدید اونقدر که دیگه از تو خونه موندم بدم میاد خیلی وقتها به خاطر این کاراش از خواهرمم متنفر میشم ولی میدونم اون بیچاره گناهی نداره.
    فکر میکنه من هووشم بدترین حرفای دنیارو تقدیمم میکنه هر وقتم که بابام بخواد بین داد و بی داد کتک کاریاش پا در میونی بکنه جانب منو بگیره اوضاع خرابترم میشه چون احتمالا فک میکنه بابام دار طرف زن دومش که من باشم رو میگره....
    یکی منو راهنمایی کنه یکی به من بگه که باید چه کار کنم؟

  2. 2 کاربر از پست مفید آستیاژ تشکرکرده اند .

    آستیاژ (یکشنبه 02 مهر 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    339
    Array

    RE: مادر عصبی

    آستیاژ عزیز سلام

    به تالار همدردی خوش آمدی

    شما و خواهرت چند سالتونه؟

    بیشتر از خودت و خانوادت بگو تا دوستان بهتر راهنمایی کنن

    یه مثال بزن در مورد اینکهمادرت تبعیض بین شما و خواهرت میزاره

    نگران نباش....

    منتظر پاسخت هستیم

  4. کاربر روبرو از پست مفید ویدا@ تشکرکرده است .

    ویدا@ (یکشنبه 02 مهر 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 آذر 91 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-6-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر عصبی

    سلام
    من 20 سالمه و خواهرم 17
    همیشه از خواهرم تعریف می کنه و من نه مثلا با این که رسته دبیرستانی هر دوتامون ریاضی بوده ولی همیشه میکه خواهرت انتخابش خیلی بهتر بوده
    یا مثلا امسال کنکور ازمایشی داد مهندسی پزشکی قبول شد من تو کنکور ازمایشیم مهندسی هسته ای قبولل شدم
    تمام مدت میگه اون به یه جایی میرسه بر عکس تو که به هیچ جا نریسیدی من الان دارم مترجمی انگلیسی میخونم تو یه مرکز ترجمه و اموزشگاه زبان کودک و نو جوان کار میکنم همیشه میگه کار تو که کار نیست این جایی که تو کار میکنی به هیچ دردی نمیخوره روزی که برای مصاحبه رفته بودم بم گفت زیاد دلت خوش نکن گفتن زنگ میزنیم ولی کی به تو کار میده
    امسال تابستون دندون دندونمو جراحی کردم و دوروز خواهرمو به جای خودم فرستادم اون دوروز تمام مدت میگفت خواهرت خیلی زرنگه از الان داره میره سرکار همون روز از محل کارم زنگ زدند که یا خودت بیا یا یکی دیگرو جات بذاریم یا اگه قرار باز خواهرت بیاد بش بگو که با یه مانتوی بلند بیاد
    خواهرم که برگشت من با شوخی و خنده بش گفتم فردا که میری یه مانتو بلندتر بپوش بم زنگ زدن این طوری گفتن
    نه به خواهرم بر خورد نه ناراحت شد گفت باشه ولی مامان سریع پرید وسط که تو چقد نمک نشناسی دو روز به جات رفته عوض دستت دردنکنته تقصر توهه خودت باید میرفتی سرکار چرا خواهرتو فرستادی الان که کارت تمام شده داری اینجوری میکنی که پولشو بالا بکشی و....
    دو روز تمام دعوای ما ادامه داشت اون روز دندونم خونریزی کرد منم همون لحظه بش گفتم که ازش متنفرم پول دوروز خواهرم رو حساب کرد بش دادم و به مامانم گفتم دوروز کارکرد اینم پولش دیگه حرفی نزن و تمومش کن البته داشتم داد میزدم و بد جوریم میلرزیدم اونم ساکت شد و البته تا دو هفته بعد ریز ریز غرغر میکرد
    20سال پیش بعد از فوت پدرش برادراش سهم الارثشو ازش گرفتن البته اون موقع خودش رضایت محضری داده ولی الان راض نیست . حالا بعد از 20سال فک میکنه همه میخوان سرشو کلاه بذارن برا همین به من گفت میخوای پول خواهرتو بالا بکشی

  6. 4 کاربر از پست مفید آستیاژ تشکرکرده اند .

    آستیاژ (یکشنبه 02 مهر 91)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    339
    Array

    RE: مادر عصبی

    آستیاژ عزیز ممنون از پاسخت

    روابط شما با خواهرت چه جوره؟

    پیشنهاد دارم دنبال مقصر نباشید .این کار کمکی به حل مشکلت نمیکنه!!

    چند تا حالت رو باید بررسی کنید:

    1.اینکه کاملا حق با شماست و باید علت این تبعیض ریشه یابی بشه

    2.شاید کمی به این موضوع حساس شده باشید

    3. شاید رفتار خودتون طوری بوده که این مشکلات رو ایجاد کرده

    خودتون فکر کنید و بگید که کدوم مورد رو درست تر میدونید!!

  8. 4 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (یکشنبه 02 مهر 91)

  9. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: مادر عصبی

    آستیاژ عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدی

    عزیزم ، درکت می کنم و می فهمم چقد اذیت میشی . اما اینطوری که فهمیدم تو اراده ای قوی داری و می توانی شخصیتی محکم ارائه بدهی .

    از مادرت بدل نگیر ، این رفتارها به واقع از ضعف هست . به نظر میرسه مادرت شما را با شخصیتی قوی می بینه و به نوعی کمالات مورد علاقه اش را در تو می بینه اما عزت نفس ضعیفش باعث میشه احساس ضعف و ناتوانی کنه .

    در این شرایط تو بهترین فرصت را برای رشد هرچه بیشتر داری اگر خوب دقت کنی و به راهنمائیهایی که اینجا بهت می دهیم خوب توجه کرده به کار ببندی .


    1 - تصمیم بگیر نست به رفتارهای مادرت روش خاموشی توجه و تمرکز زدایی و حساسیت زدایی را در پیش بگیری . یعنی کمترین توجه را به رفتارهاش داشته باش و روی کار و رفتارهاش تمرکز نکن . هررفتار نامناسبی که می بینی و حتی ناراحت می شوی سریع توجهت را دور کن و به چیز دیگری بخصوص یک چیز مثبت و خوشایند ذهنت را مشغول کن و حتی الامکان از موقعیت خارج شو .

    2 - اعتماد به نفست و خودباوریت را چنان تقویت کن که حتی اگر همه دنیا انکارت کنند آسیب روحی نبینی و مستأصل و درمانده یا عصبی و پرخاشگر یا ناامید نشوی .

    3 - سعی کن بدون انتظار و چشمداشت و یک طرفه به مادرت محبت کنی . هرموفقیتی که کسب می کنی از پدر و مادرت وقتی همه خانواده جمعند تشکر کن و بگو همش بخاطر زحمات شما ، بخصوص شما مامان هست ( قبلش با پدر هماهنگ باش که هدفت چیست و بخواه که بین شما محرمانه بمانه ) . براش بی مناسبت هدیه بگیر گاهی شده یک شاخه گل ، اگر عکس العمل بد هم دیدی خم به ابرو نیار ، بگو نمیدونم چرا از من خوشت نمیاد ولی من دوستت دارم و یک تار مویت را با هیچ مادری عوض نمی کنم .

    4 - سعی کن از این فرصت استفاده کنی تا مقاومت روحی و مهارتهایت در شرایط نامطلوب را تقویت کنی که در زندگی بسیار به تو کمک خواهد کرد .
    میگن سقراط همسری بسیار بد اخلاق داشت ، فرزندانش از مادر نزد پدر گله می کردند ، سقراط آنها را دلداری داده به صبر دعوت می کرد و می گفت اگر شما بتوانید در مقابل مادرتان صبور باشید و سازگاری بالایی داشته باشید مطمئناً در اجتماع و روابط اجتماعی افرادی بسیار قوی خواهید بود .

    از این رو از این شرایط که به نظرت تلخ هست یک فرصت بساز برای رشد خودت .

    5 - روابطتت با خواهر و پدرت را مستحکم نگه دار اما جلوه گری آنرا نزد مادر نداشته باش . درحضور مادر بیشتر به مادر توجه کن .

    6 - به نظر میرسه پدرت رابطه خوبی با شما دارد و اینرا نشان می دهد و شما نیز همچنین . اگر اینگونه باشد شاید در مادرتان به نوعی حسادت زنانه را برانگیخته که رقیبش شمایی . سعی کنید احساس او را درک کرده و از پدر بخواهی در دید مادر زیاد به شما توجه نشان ندهد و بیشتر به مادر توجه کند . به نوعی پیوستگی عاطفی بین پدر و مادر را تقویت کنید بخصوص پدر را بیشتر تشویق به محبت به مادر و برجسته دانستن او در خانواده کنید .

    موفق باشی


    .


  10. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 07 مهر 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    224
    Array

    RE: مادر عصبی

    سلام

    ضمن تایید و تشکر از صحبتهای فرشته مهربان خواستم بگم مادر شما به خاطر بیماری خواهرت غم و غصه داره و استرس هزار تا چیز مثل درمان دیابتش و بدتر از اون آینده مبهمش رو داره یه جورایی سعی میکنه به جای تمام زجرهایی که از الان تا آخر عمر خواهر شما باید تحمل کنه بهش ترحم کنه تا حداقل کمی از ناراحتی ها و زجرهاش رو جبران کنه خوب این وسط حواسش نیست که داره به شما آسیب میزنه.

    به نظر من اگه به جای خواهر شما خود شما دیابت داشتی مادرت به جای ترحم به خواهر شما به شما ترحم میکرد و سعی میکرد طرف شما رو بگیره پس تبعیض و بی محبتی وجود نداره بلکه ترحم و دلسوزی افراطی وجود داره. این ناملایمات (بیماری خواهرت) مادرت رو عصبی کرده و نمیتونه رفتارهاشو کنترل کنه و اینجوری خودشو تخلیه میکنه.

    توصیه های فرشته مهربان رو حتما اجرا کن.

    موفق باشی

  12. 8 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Samin28 (شنبه 09 آذر 98), فکور (یکشنبه 02 مهر 91)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    339
    Array

    RE: مادر عصبی

    سلام آستیاژ عزیز

    تاپیک زیر رو مرور کن بعضی از نکاتش بدردت میخوره

    چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم

    امیدوارم بدردت بخوره

  14. 4 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (سه شنبه 04 مهر 91)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 آذر 91 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-6-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر عصبی

    از همتون ممنونم به خار راهنماییاتون
    ویدا جان من و خواهرن هیچ مشکلی با هم نداریم خیلی رابطه ی خوب هم داریم
    من به هیچ عنوان خودمو مقصر نمیدونم
    این تبعیضها بیش از اندازست خیلی بیشتر از چیزی که نوشتم بعضی وقتها فکر میکنم برای مادرم شیرینتره که من بمیرم
    چون بیماری ها ی من به هیچ عنوان نگرانش نمیکنه که هیچ تازه منو به خاطر مریض شدن مقصر هم میدونه
    دو ساله پیش نصفه شب دل درد جهنمی گرفتم که خدا سر هیچ کس نیاره هر 10دقیقه یک بار ار درد حالم به هم میخورد چیزی که مامان اون لحظه به من گفت این بود که جمع کن خودتو هر چی باشه از خواهرت بدتر نیست نه تنها نسبت به من بیتوجه بود که غرغرم میکرد که داری حالمو بهم میزنی وقتی خواستم برم بیمارستان فقط منو مسخره کرد و گفت داری خودتو لوس میکنی هیچ چیز مهمی نیست البته با بابام هم بحثش شد که چرا بابا نگرانم شده خلاصه وقتی رفتم دکتر فهمیدیم خونریزی داخلی دارم به خاطر یه کیست خونی پاره شده تو مطب دکتر از هوش رفتم بعدا فهمیدم که یه چیزایی رو از دست دادم که به خاطرش ناراحت شدم خوب من هنوز یه دختر مجردم دلم نمیخواد به این فکر کنم که یه روزی نتونم بچه دار شم اما تنها چیزی که میشنیدم این بود که این چیزا اصلا مهم نیست من تو این قضیه هیچ تقصیری نداشتم ویدا جان من که خودم نخواستم اینجوری بشم خدا شاهده دختری نیستم که وقتی درد دارم تو بوق و کرنا کنم تا حجایی که بتونم صدام در نمیاد
    بعضی وقتها حس میکنم زودرنج شدم اما فکر نمیکنم که رو این قضیه زیاد حساس باشم یعنی هرکسی ببینه تو یه نگاه میفهمه که من همون جوجه اردک زشتم البته اگر ایندم مثله جوجه اردک زشت باشه خیلی خوب میشه ولی هیچ امیدی به فردام ندارم
    وقتی هرروز برام جهنمه برای فردا یه جهنمه دیگه روزشماری نمیکنم
    فک میکنم مورد اول درست تر باشه
    فرشته مهربون عزیز راههای که شما گفتی رو قبلا امتحان کردم سکوت کردم گفت چرا مثل دختر خلا فقط اروم یه گوشه میشینی هیچی نمیگی اینم فورم جدیدته هرچی میگم فقط بربر منو نگاه کنی
    محبت کردم گفت چی میخوای داری از در دوستی در میای؟ کارت کجا گیر کرده که داری هرکاری میکنی؟
    خوب این حرفها و این تحقیرا داره داغونم میکنه تحقیر رشتم شغلم محل کارم دوستام ......
    وقتی تنها میشم گریه میکنم چون بیشتر ازین نمیتونم تحمل نمکنم وای که اگه بفهمه دارم گریه میکنم که سقف خونه رو خراب میکنه فک میکنه اگر ناراحتم میخوام جلب توجه کنم
    من تو موقعیتی نیستم که حتی برا یک ثانیه هم از بابام کم توجهی ببینم یعنی اگه سهوا هم جوابمو نده داغون میشم چون حس میکنم کسی رو ندارم نمیتونم ازش بخوام نصف روز جوری رفتار کنه ک انگار منو نمیبینه

  16. 3 کاربر از پست مفید آستیاژ تشکرکرده اند .

    آستیاژ (جمعه 07 مهر 91)

  17. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: مادر عصبی

    حالتو می فهمم آستیاژ جان .

    می فهم چقدر رنج می کشی . اما اینم میدونم اگر بخواهی قدرت اینرا داری از این موقعیت فرصت بسازی . بدی را با خوبی جواب بده عزیز دلم ، این ترا قوی خواهد کرد و نشاط درونی در تو ایجاد میکنه ، هرچقدر هم در مقابل خوبیهات طعنه و کنایه بزنه تو ناامید نشو خدا ترا و عملت را می بینه و وجدانت آرام خواهد بود و جواب خوبیهایت را خدا خواهد داد .

    قربونت برم باور کن این رفتارها از ضعفه و اگر تو هم بنالی و خودتو در بن بست ببینی مطمئناً تو هم ضعف نشون دادی .

    گلم ، خانمی ، بیا مدتی به راهکارهای ما عمل کن و احساس خودت در مورد خودت را چک کن .

    ازت خواهش میکنم طوری با پدرت باش که مادر را حساستر نکنی . میدونم که نوازشهای پدر را با این شرایط نیاز داری . اما بالاتر از پدر خداست ، همون خدایی که این پدر را نصیبت کرده پس رابطه ات را با او مستحکم کن و سعی کن با پدرت جاهایی که مادر هست طوری نباشی که او بیشتر حساس بشه .

    من برات عمیقاً دعا می کنم و از خدا میخواهم خودش ترا کفایت کنه و آرامش و صبر را مهمان دلت کنه و روحیه ات را قویتر کنه .

    .

  18. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 08 مهر 91)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1390-8-08
    نوشته ها
    225
    امتیاز
    1,705
    سطح
    24
    Points: 1,705, Level: 24
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    599

    تشکرشده 601 در 179 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادر عصبی

    شما سهم خواهرت رو داری نادیده میگیری.
    "باهاش درد و دل کن"
    همه این چیزهایی که به ما گفتی، به اون هم بگو.
    جاهایی داره حقت ضایع میشه. یه جاهایی نباید سکوت کنی.

    مثلا قضیه مانتوی سر کار خواهرت.

    اولا چرا خواهرت همون موقع نگفت: "مامان جون، ما دوتا داریم با هم حرف میزنیم. لطفا شما دخالت نکنین"
    اگر مادرت اصرار داشت که داری حقش رو بالا میکشی خواهرت باید میگفت "من تو جامعه هستم. درک میکنم وقتی بهم میگه از شرکت گفتن باید مانتو بلند بپوشی. این قضیه هم هیچ ربطی به پول و حق من نداره"

    مگه مادرت (از دلواپسی خواهرت) بیش از حد نگرانش نیست؟ پس تو هم نشون بده رابطتت با خواهرت خوبه، هردوتون حواستون به هم هست، و ایشون حق ندارند در روابط خواهرانه شما دوتا دخالت کنند.

    سهم خواهرت رو ببین. باهاش صحبت کن. بگو انتظار داشتی چنین حرفهایی اون زمان میزد. اینطوری اگر تکرار بشه، خواهرت دوباره سکوت نمیکنه. و موضوع بسیار خوب تموم میشه.

  20. 2 کاربر از پست مفید roze-zard تشکرکرده اند .

    roze-zard (جمعه 07 مهر 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فشار عصبی و فکری در مورد کارم
    توسط bb12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 خرداد 94, 01:33
  2. اعصاب فوق العاده ناراحت خواهرم
    توسط نازنین 2 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 اردیبهشت 94, 21:17
  3. خواهر و برادر ناسازگار و اعصاب خورد کن
    توسط من راضیه هستم در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 اردیبهشت 94, 13:12
  4. چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟
    توسط کاربر19 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 24 مرداد 93, 12:06
  5. چگونه با همسر عصبانی و پرخاشگر کنار بیایم؟
    توسط دختر بیخیال در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اسفند 92, 09:16

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.