ازدواج با فرد بیمار!

[paeeze]

سلام دوستان همدردی

همونطور که از عنوان معلومه میخوام نظرتون رو درباره ازدواج با فردی که بیماره بدونم.

1-فرض کنید مجردید و قصد ازدواج دارید متوجه میشین طرف مقابل بیماره تصمیم گیریتون چیه؟
2-اگه خودتون جای طرف مقابل باشین برای ازدواجتون چطور تصمیم میگیرید-اینکه در چه مرحله ای در مورد بیماریتون بگید؟



این بیماری میتونه از یه مورد جزئی باشه تا مورد حاد.
در ادامه تاپیک به بررسی انواع حالات میپردازم


من چند وقت پیش به یه بنده خدایی گفتم مشکل دارم اونم گفت نمیتونه قبول کنه.دوستام میگن کارت اشتباه بوده و باید میذاشتی تو رو بشناسه و نقاط مثبتت رو بهتر ببینه بعد تصمیم بگیره

من اینجا تاپیک های مشابه رو دیدم همه میگن با فرد بیمار ازدواج نکنید

آخه عزیزان دل این چه طرز برخورده؟!
واقعا فکر میکنید بقیه که سالمن قراره تا ابد سالم بمونن؟


خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم.

[parisa-bahari]

سلام دوست من همیشه دیدم به زندگی عاشقانه اینه که دو نفری که همو میخوان نباید فقط همو واسه دوران خوشی بخوان .شاید افکارم بچه گونه باشه اما زندگی یعنی این که یه زن شوهرشو با ویلچر هر جا ببره و عاشقونه دوسش داشته باشه یا شوهر همیشه بشه چشمای زن کورش.من آدم احساسیم اما دارم رک مبگم تو شرایط سخت پا به پاش حرکت کن تا قدرتو بدونه تنهاش نذار اونم قلب داره

[paeeze]

عزیز دلم ممنونم

من دخترم!!!! من یه مشکلی دارم.اصلا ظاهرم و باطنم به بیمار نمیخوره فقط باید دارو مصرف کنم تا کی خدا میدونه!

میدونید قضیه اینه که خانم ها چون از جنبه احساس وارد میشن سریع میگن اشکال نداره ما با مرد بیمار هم میسازیم مگه اون دل نداره؟!!!ولی وقتی نوبت آقایون میشه هزار تا خوبی دختر رو میزارن کنار میچسبن به یدونه بیماریش

صحبت من این نیست که چرا اون رفت!اصلا برام مهم نبود
سوال من اول اون دوتای بالاییه بعد اینکه در چه مرحله ای باید بگم که مشکل دارم؟ اگه یه مقدار بکذره ممکنه وابستگی پیش بیاد که برای هیچ کدوم از طرفین خوب نیست در مرحله اول هم فکر و ذکر طرف میشه بیماری و میترسه.

[maryam123]

اینطوری بهتر شد خانومی

حرف دوستت تا حدودی درست بوده

ضمن اینکه شما هم باید بدونی که خواستگاری برای ایجاد دلبستگی و وارد شدن به فاز احاساست نیست

شما نه باید بذاری خیلی دیر این موضوع رو بگی و نه باید در بدو ورود اینو بگی.

یکی دو جلسه که حرفهای معمولی زده شد و شما خواستی با خود اقا پسر تنها صحبت کنی (در خلوت دو نفره خودتون) این موضوع رو بهش بگو.

یادم خانومی چند وقت پیش تاپیکی با زکرده بود و برادرش همین مشکل رو داشت (دیابت داشت)

پیدا کردم تاپیکش رو بخون

http://www.hamdardi.net/thread-24223.html

خواستگاری برای شناخته و خیلی از خواستگاری ها منجر به ازدواج نمیشه.اگر هرکسی میخواست در این مراحل وارد فاز عاطفی بشه که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشد

شما اگر نمیخوای بیماریت مشخص بشه اشاره کن که چه نوع داروهایی میخوری و این دارو ها چه تاثیراتی بر بدن و جسم و روح میذاره

[paeeze]

داروی من هفتگی هست.ممکنه بعدا یه نوع دیگه استفاده کنم کاملا به وضعیتم بستگی داره.اصلا معلوم نیست که تا هفته ی دیگه ماه دیگه سال دیگه قراره چه اتفاقی بیوفته و من چقدر درگیر بیماریم میشم.چون فعلا من با فرد سالم تفاوتی ندارم و همین عذاب دهنده هست که بهم بگن بیماررررررر!و این قضاوت های نابه جا و نادرست در مورد ازدواج با فرد بیمار اذیتم میکنه.

من با بیماریم مشکل ندارم و باهاش کنار اومدم.23 ساله هستم و دو ساله درگیر بیماری!

تاثیر خاصی نمیزاره .همه ی تحملش با خودمه فقط چون باید مستمر باشه ممکنه بعد مدتی از این کار تکراری خسته بشم هم من هم خانوادم.الان هم تو خونه خودمون کسی درگیر بیماری من نیست و برای کسی مشکلی ایجاد نکردم فقط سعی میکنن محیط رو آروم نگه دارن بدون تنش,چیزی که من برای کنترل بیماریم لازم دارم.

[Serok]

سلام،

به نظر من اگه شما مشکلتون در این حد باشه، اونقدر حاد نیست که بابتش مجبور باشید دایره انتخابتون رو کوچک کنید - مخصوصاً که فرمودید تا چند سال دیگه درمان قطعی این بیماری به ایران وارد میشه.

[paeeze]

سلام،

به نظر من اگه شما مشکلتون در این حد باشه، اونقدر حاد نیست که بابتش مجبور باشید دایره انتخابتون رو کوچک کنید - مخصوصاً که فرمودید تا چند سال دیگه درمان قطعی این بیماری به ایران وارد میشه.

میدونید هیچ حسابی نمیشه باز کرد!!!!!!! با این وضع موجود...تحریم و این صحبتهااا

بله درمان قطعی در راهه ولی ممکنه 10 یا 20 سال دیگه به ایران برسه!

اسم بیماری هم ممکنه که نه حتما ترس و دلهره ایجاد میکنه.من خودم خیلی از اولش ترسیده بودم ولی الان میبینم اون طور هم که عوام میترسن از این بیماری نیست!

فرض کنید یه چیزی تو مایه های دیابت!

البته به نظرم از دیابت خیلی بهتره

[Serok]

جالبه فرمودید دیابت، درصورتی که من قرار بود با فردی ازدواج کنم که ایشون در خانوادشون فردی از دیابت رنج میبرد، لذا ایشون هم میتونستند در آینده دیابتی شوند، و بر اساس اون اگر اشتباه نکنم فرزندهای مذکر نیز احتمال دیابتی شدن رو داشتند...

این موضوع رو در خونه برای مدتی طولانی بررسی کردیم - حتی چندین کتاب در رابطه با دیابت مطالعه کردیم و در جهت آماده شدن برای "احتمالات!" تلاش کردیم. در هر صورت قسمت نشد ازدواجی صورت بگیره - تنها خواستم بدونید کم نیستند خانواده هایی که با بیمار بودن طرف مقابلشون چندان مشکلی ندارند هر چند که به خوبی از ریسک بیماری به خوبی مطلع هستند.

خانم پاییزه امکانش هست که به خارج برید و بیماریتون رو معالجه کنید؟

[paeeze]

نه.هزینه بالایی داره و فعلا در فاز حیوانی تست شده و پاسخ مثبت دریافت کردند.احتمال 90 درصد رو آدم ها هم جواب میده

درمان اصلیش با سلولهای بنیادیه که ایران هم در مرکز رویان در حال انجام آزمایشات مشابه هستند که پیشرفت قابل توجهی داشتند.....

اینقدر اخبار بیماریم رو پیگیری میکنم و به اون روز فکر میکنم که دارم از کار و زندگیم هم میوفتم

بی منطقیه که یه فردی فکر کنه چون قراره در آینده بیمار بشه مثلا دیابت ازدواج نکنه.

کسی مطمئنه دو دقیقه دیگه زنده هست یا میمیره؟!!!
مطمئنه که داره از خیابون رد میشه ماشین نمیزنه بهش و قطع نخاع نمیشه؟!!!

با این احتمالات زندگی کردن اشتباه محضه!

من کاملا به آیندم امید دارم.

[ابتسام]

سلام دوست من
چقدر نسبت به روحيت حسوديم شد نه ببخشيد غبطه ميخورم
من سالمم ومريض نيستم هيچيم نيست ولي اينقدر از زندگي نااميدم و خستم كه مرگ بيشتر دوست دارم .
روحيه مهمه گلم همه چي به ادمش بستگي داره
هيچ كس تو دنيا نيست كه بشه رفتارشو پيش بيني كرد . همه چي برميگرده به درك وشعور ديگران....
من پدر ومادرم يه همچين وضعيتي داشتن منتهي جوري بود كه هردوتاشون تقريبا مشابه هم بودن ولي با اين حال هردوشون تو همون جلسات اول به هم موضوع مطرح كرده بودن و يادمه حتي براي برادرم هم كه خواستگاري رفته بوديم همون اول گفتند كه مشكل پدر و مادرم اصلا ژنتيكي نيست و هيچ تاثيري نه روي بچه هاشون داشته نه روي نوه ها خواهد داشت .
با توجه به اين تجربه و اينكه ديد جامعه خيلي باز نيست بنظر من بهتره همون اول كار بگي حداقل بعد اينكه مطمئن شدي طرفت گزينه مناسبي برات هست عنوان كني شايد همون جلسه دوم يا برخورد دوم بهتر باشه .
بقول معروف مرگ يبار وشيون يبار
البته اين فقط نظر شخصي من بود .