به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 بهمن 91 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1391-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    سلام
    من ٢٩ سالمه.٥ ساله ازدواج كردم.خانه دار هستم.
    وقتي خانواده ي همسرم از من خواستگاري كردند يه سري قولهايي دادند.براي مثال خريد ماشين براي من و همسرم.خريد خانه.خرج تحصيل من و همسرم.
    ما خب فكر ميكرديم اينا پاي قول و قرارشون ميمونند ولي اونا زير قول و قرارشون زدند و كاري نكردند.حالا مشكل من اين نيست كه چرا به وعده هاشون عمل نكردن مشكل من اينه كه مدام مادرم ميگه تو شانس نداشتي كو ماشينتون ،چرا دانشگاه نميري ،كو خونتون ....همش ميگه خانواده ي شوهرت من رو سرافكنده كردن و مدام مادرم با اين حرفاش باعث ميشه اعصاب من خرد بشه و با خانواده ي همسرم سر سنگين باشم.
    مامانم ميگه تو بي عرضه اي برو حقتو بگير.ميگم مادر من ،من كه نميتونم هر روز دعوا داشته باشم .ولي انگار دست بردار نيست و اعصاب من رو خرد ميكنه.همش زندگي مردم ديگه رو به رخم ميكشه.
    يكبار هم به خانواده ي همسرم زنگ زد و بهشون گفت.ميدونم مامانم حق داره ولي من چه كار كنم.ديگه اونا زير قولشون زدن ولي مامانم دست بردار نيست.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    سلام دوست عزیز.به همدردی خوش اومدی

    ميدونم مامانم حق داره
    نه اتفاقا به نظرم حق نداره..اینکه مدام اعصاب تو رو بهم بریزه کجا حق داره؟؟درسته ازرو دلسوزی میگه اما چه نتیجه مثبتی داره؟؟

    وقتی خودت ازاین موضوع ناراحت نیستی نباید اجازه بدی بقیه دخالت کنن.شما 5ساله دارین زندگی میکنین و اینطور که پیداست قراره این روال غرغر تا ابد ادامه داشته باشه.

    با مادرت یه بار برای همیشه صحبت کن.قاطعانه و محترمانه.و بهش بگو اصلا دلت نمیخواد به گذشته فکر کنی.و ترجیح میدی از زندگیت لذت ببری.بگو زندگیتو دوست داری و اصلا تمایلی نداری ازاین حرفا بشنوی..بگو اگه ادامه بده مجبوری برخلاف میلت ارتباطتو باش کم کنی.

    خريد ماشين براي من و همسرم.خريد خانه.خرج تحصيل من و همسرم.
    درسته که خونواده همسرت اشتباه کردن که قول دادن ولی خیلی کم پیدا میشه یه خونواده اینکارا رو کنه و ماشین و خونه و خرج تحصیلم بده.

    شما به داشته هات فکر کن.و برای چیزایی که میخوای برنامه ریزی کن.اگه میخوای ادامه تحصیل بدی بخون تا دانشگاه دولتی قبول شی.الانا چندانم سخت نیست اینکار.
    اگه دوست نداری میتونی یه هنر که دوست داری مثه ارایشگری یاد بگیری و خودت مستقل بشی.

    یه کم خرج و مخارجتونو مدیریت کنید هم میتونین چیزایی که میخواین رو بخرین.

    خدا رو شکر کن شوهرت سالمه و کار میکنه چه نیازی به اینکه چشمتون به دست خونوادش باشه.

    ازاین به بعد هم اگه بازمادرت حرفی زد بدون پرخاش صحبتو عوض کن.

    و اجازه نده این حرفا رابطه تو و خونواده همسرتو خراب کنه.

    موفق باشی

  3. 7 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (شنبه 18 شهریور 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    سلام عزیزم
    منم صحبت جدیدی ندارم صد در صد با صحبتهای بهار زندگی عزیز موافقم ..
    دلیلی نداره که مادرتون بعد از 5 سال به شما یادآوری کنند .. در صورتی که خانواده همسر شما وظیفه خرید خانه و ماشین رو در قبال شما ندارند یعنی اگه هانواده همسرتون قول ماشین و خونه به شما نمیدادند شما جواب + نمیدادید؟؟!!!
    بهنظر من هم در برخورد با مادرتون تنها سکوت کنید یا بحث را عوض کنید و دنبال توجیه یا بدگویی خانواده همسرتون نباشید ... فقط خیلی زیرکانه بحث رو عوض کنید

  5. 3 کاربر از پست مفید همتا تشکرکرده اند .

    همتا (سه شنبه 28 شهریور 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 بهمن 91 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1391-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    من دانشگاه ازاد قبول شدم شوهرم هم دانشجوي هست.هر چه قدر حساب و كتاب كرديم ديديم دانشگاه رفتن من خيلي سخته.ديگه من صرف نظر كردم و گفتم بعد از فارغ التحصيلي شوهرم ،من ميرم شوهرم ٣ ترم ديگه داره.
    حالا مدام مادرم ميگه چرا تو عقب بيوفتي و نري.مگه اونا قول ندادن كه خرجتون رو بدن.
    مادرم مدام زندگي من رو با بقيه مقايسه ميكنه ميگه همه ي كساني كه تقريبا همزمان با شما ازدواج كردن وضع و روزگارشون خيلي بهتره.
    مادرم ميگه اگر ميدونستم كه اينا دروغ ميگن اصلا راضي به اين ازدواج نميشدم.

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    سلام

    برخی مواقع دلسوزی های مادرانه خیلی خانمان سوز میشه.
    همه کارهای مادر شما زا روی محبت و دلسوزیست

    اولین راهکار اینکه:

    اون مادره.شما نمیتونی و نمیشه احساسات مادرانه اش رو سرکوب کنی.شما باید روی خودت کار کنی.یعنی حرفهای مادرت رو نشنیده بگیری.شما تحت تاثیر صحبتهای مادرت قرار نگیر

    دومین راهکار:

    سعی کن مدام از خوبیهای زندگیت و همسرت جلوی مادرت بگی و به هیچ عنوان از بدیهای اونا به ایشون نگی.

    اینطور که مشخصه مادر شما هنوز شما رو همون دختر کوچولوی خودش میدونه.شما باید طوری رفتار کنی که مادرت مطمئن بشه از اینکه شما به بلوغ رسیدی

    شما دقت کن از جزییات زندگیت برای مادر نگی تا هم حساس نشه و هم به قول خودمون آتویی دستش نیاد که بتونه شما رو با دیگران مقایسه کنه

    موفق باشی

  8. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 28 شهریور 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 بهمن 91 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1391-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    متاسفانه مادرم دست بردار نیست و مدام به من میگه خانواده ی شوهرت و حتی شوهرت دروغگو هست.

    همش داره گریه و زاری میکنه و میگه اینا ما رو جلوی مردم کوچیک کردن.

    اخه مادرم به همه گفته بود که دامادم و خانوادش خیلی خوبن ومیخوان خیلی کارا برای دخترم انجام بدن. .حالا که اونا زیر

    قولشون زدن و من هم با شوهرم تصمیم گرفتیم تا وقتی درس شوهرم تمام نشده من دانشگاه نرم چون توان مالیش رو

    نداریم.

    حالا مادرم مدام داره گریه میکنه و میگه از غصه ی درس نخواندن و عقب افتادن تو خواب ندارم.


    میگه حالا همه میپرسن دخترت چه کار میکنه چی بگم.

    این حرفاش من و دیوونه کرده.

    بهش چی بگم که نه ناراحت بشه و هم اینکه اینقدر از این حرفا نزنه.؟

    خستم کرده میدونم مادرم ناراحته .

    من خودم هم خیلی دلم میخواد درس بخونم ولی خب چه میشه کرد

    مادرم بیشتر از حرف مردم ناراحته.

    چند نفر از همسن و سالهای من در فامیل و اشنایان دانشگاه میرن و یا درسشون تموم شده .

    یه مشکلی دیگه هم هست که مدام فامیل و اشناها میپرسن شروع کردی درست و .از کی میری سر کلاس و...
    یا از مادر میپرسن الهه چه کار میکنه و بعضی هاشون میگن دختر ما اینطور موفق هست و ...

    من بیشتر از اینکه میبینم مادرم ناراحته غصه میخورم.

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مهر 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1391-6-20
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 57 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    سلام عزیزم
    همه مادرها نگران زندگی بچه هاشون هستن و این طبیعیه
    منم یه مشکلی دارم که هنوز پدر و مادر من باهاش کنار نیومدن
    اونم کار همسرم هست که ماموریتی هستش
    برای من بیشتر پدرم حساسیت نشون میده و می گه کی قرار کارش درست بشه
    من اوایل زیاد حساسیت نشون می دادم ولی از وقتی بچه دار شدم دیگه جواب کسی رو نمیدم و ناراحت هم نمیشم
    میگم دنبالش هر وقت خدا بخواد درست میشه
    با اینکه در نبودش خیلی بهم سخت می گذره ولی نمی زارم خانوداده ام متوجه بشن
    اونا هم از سر دلسوزی می پرسن

    و همیشه از خوبیهای همسرم بهشون می گم و این خیلی تاثیر داشته
    و یا همسرم خیلی بهشون محبت می کنه چون ته دل بابام رو در مورد کارش می دونه
    سعی می کنه یه جور دیگه دلشون رو راضی کنه
    تو هم سعی کن از خوبیهای همسرت بگی و به همسرت بگو به مادرت بیشتر توجه کنه و محبت بکنه اونم اروم میشه

    البته خانواده من به شدت برای تو در موردش حرف نمی زنن
    ولی به هر حال من سعی می کنم جو رو اروم نگه دارم
    مثلا همسرم هر بار پدر و ماردم رو ببینه محال بغلشون نکنه و بوسشون نکنه و سربه سرشون نزاره
    مخصوصا مادرم رو خیلی دوست داره ( چون واقعا مامانم زن صبور و ارومیه )

    به هر حال منظورم اینه که این مشکل فقط به دست خودت باز بشه
    چون مادرت رو به هیچ عنوان نمی تونی تغییر بدی

    پدرشوهر منم قول خرید خونه رو بهم داده ولی هنوز نشده البته سرقولش هست
    فامیلمم می دونن وهر بار که می پرسن
    می گم قسمت نشده هنوز ایشالله می خریم
    از سر خودم باز می کنم نمی زارم روم تاثیر بزارن و زندگیمو خراب کنن
    به کسی چه ربطی ما چیکار می کنیم مگه من میرم بپرسم تو زندگیشون چی می گذره که بقیه انقدر کنجکاوی می کنن .
    تو هم رو خودت کار کن و خودت را حتی اگر ناراحتی پیش پدر و مادرت شاد نشون بده از زندگیت
    گناهی ندارن نگران بچه هاشون هستن جق بده
    من خودم الان مادرم و دقیقا حس می کنم نگرانی مادرت
    یه مادر دلش می خواد بچه اش همه جوره در اسایش باشه

  11. 5 کاربر از پست مفید رها - مامانی تشکرکرده اند .

    رها - مامانی (چهارشنبه 29 شهریور 91)

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    ببخشید الان توی چه مقطعی قبول شدید؟

    اگه مقطع تحصیلات تکمیلی هست به نظر من دانشگاه آزاد زیاد آینده خوبی نداره.اگه قصدتون ادامه تحصیل تا آخر باشه دکتری معمولا توی همون دانشگاه که ارشد خوندی احتمال قبولی داری بعید میدونم با درس خوندن توی دانشگاه آزاد بشه دکتری دانشگاه معتبر دولتی قبول شد.

    من اگه جای شما بودم اینا رو به مادرم میگفتم و بهش میگفتم پول هم که باشه من تصمیم دارم دولتی درس بخونم.

    به مادرت بگو به فامیلا بگه خدا رو شکر دخترم زندگی خوبی داره درس هم دیگه خودش میدونه که میخواد بخونه یا نه.چند بار که این جواب رو بشنون دیگه این حرف رو تکرار نمیکنن.مطمئن باش دانشگاه هم که بری این دفعه به مادرت میگن پس کی بچه دار میشه بچه دار که بشی میگن چرا بچه اش راه نیافتاده....

    کلا این حرفها برای سرگرمی اونهاست و ادامه داره...

    ببین من خودم هم با این قضیه مدتی درگیر بودم.بعد ازدواج من فامیلامون دائم به مادر من میگفتم چرا دخترت اینقدر توقعش رو پایین آورده چرا سرویس طلای سنگین نخریده دختر تو با این تحصیلات چرا اینجوری خرید کرده کلا به همه چیز ایراد میگرفتن و میخواستن به مادرم تلقین کنن که شوهر من برام کوتاهی کرده و مادرم هم همه حرفها رو به من انتقال میداد.

    من هم یک روز همه حرفها رو کات کردم.به مادرم گفتم به همه فامیلها از طرف من بگو که من این هستم زندگیم هم همینه اگه کسی من و همسرم و زندگیم رو می پسنده باهام ارتباط داشته باشه اگه هم خوشش نمیاد مجبور نیست حتی اسم من رو بیاره.به مادرم گفتم دیگه دوست ندارم حرف فامیل رو بشنوم ازشون برام نگو.

    من این حرفها رو هر چند ناراحتم میکرد ولی به همسرم نمیگفتم که یه موقع با فامیلهام لج نشه.

    بالاخره با رفتار قاطع همه من و زندگیم رو رها کردن و به زندگی خودشون پرداختن.

    راستی شما توی تاپیکت نوشتی که 29 ساله هستی پس حتما اگه که ارشد هم بخوای بخونی 7-8 سال از اتمام کارشناسی گذشته.توی این چند سال چرا مادرت به درس خوندن شما گیر نداده چرا الان یادش افتاده.

  13. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    فکور (سه شنبه 28 شهریور 91)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مهر 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1391-6-20
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 57 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    به مادرت بگو هنوز جوونی و می تونی بعدا هم درس بخونی
    بهش بگو با این گریه زاریهات داری دلخوشی رو ازم می گیری
    من الان با این شرایط خوشبختم و همسرم رو دوست دارم

  15. کاربر روبرو از پست مفید رها - مامانی تشکرکرده است .

    رها - مامانی (سه شنبه 18 مهر 91)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 بهمن 91 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1391-6-18
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مادرم از دست خانواده ي شوهرم شاكيه.من چه كار كنم؟

    من دو سال كه پشت كنكور بودم حدودا ٢٠ سالم بود كه رفتم دانشگاه ٤سال و نيم طول كشيد كه فارغ التحصيل شدم.
    مامانم هميشه گير ميداد ولي الان بيشتر شده چون حدودا ٣ نفر از دختراي فاميلمون (پدري و مادري)در يكسال ازدواج كرديم و تقريبا همسن و سال بوديم با يكسال يا دو سال اختلاف سني.
    يك نفر از اونا كه ارشدش رو گرفته .يكيشون هم پارسال شروع كرد ارشدشو.يكي ديگشون هم براي ادامه تحصيل رفته خارج .
    مامانم هم همش داره منو مقايسه ميكنه با اونا و هي حسرت ميخوره.
    مناسفانه در فاميل ما اونايي كه همسن هستن خيلي با هم مقايسه ميشن .مثلا هموني كه رفته خارج دختر دايي ام هست .زن دايي ام به مادرم ميگه اينا (منظورش ما ٤نفر) همزمان ازدواج كردن ولي دختر شما از بقيه عقب مونده .
    در كل مقايسه زياده,

    به نظر مادرم كه خيلي دير شده.وقتي هم من پشت كنكور موندم هم همين اوضاع رو داشتم.

    البته ناگفته نمونه كه من هم تنبلي كردم و توي اين مدت ميتونستم درس بخونم برا ارشد و تا حالا دولتي قبول شده بودم.

    ولي خب چه ميشه كرد.



 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خيلى ناراحتم تو كيف همسرم متادون ديدم
    توسط شاهدخت در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 بهمن 94, 05:18
  2. ديگه نميدونم حق با كيه(خانوادم يا خانواده شوهرم)
    توسط پرنده غريب در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 12:40
  3. نميخوام زندكيم خراب بشة
    توسط محمد انصارى در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: شنبه 02 مهر 90, 00:10
  4. ۴۸ كيلو شمش طلا مهريه عروس ۴۸ كيلويى
    توسط parnian1 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 آذر 88, 20:50
  5. كينه
    توسط اسماء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 آبان 87, 11:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.