به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف 5 ساله با خانواده همسر به دلیل نامعلوم

    سلام .. این مشکلی که مینویسم مشکل خواهرمه و از اونجایی که خیلی داره اذیت میشه گفتم ساید بچه ها بتونن راهکاری نشون بدن
    خواهر من 5 سال پیش با یکی از پسرای فامیلمون ازدواج کردند خواهرم لیسانسه هستند خیاط ، آرایشگر و آشپز حرفه ای و شوهرشون یک مرد کاملا آقا از همه لحاظ که 2 برادر ناشنوا و خواهر دارند که 1 برادر و 1خواهرشون ازدواج کردند ... و خواهر بزرگتر دامادمون تحصیلاتشون زیر دیپلم اما اون یکی لیسانس هستند
    تمام طول این 5 سال به دلیل نامعلومی خواهرم از طرف خانواده همسر بی احترامی میینند( از جمله بی احترامی در دوران عقد ، مراسم ازدواجشون ، تو مهمونیاشون دعوتش نمیکنند جایی بخوان برن به ایشون کاری ندارن خبری از ایشون نمیگیرن وقتی بچشون بدنیا اومد 40 روز بیمارستان در وضعیت حادی قرار داشت اما خانوادشون فقط روز اول اومدند و دیگه هیچی ....) و هر چی هم خودشون رو بیشتر به اونا نزدیک میکنند بدتر میشه تا حتی امروز مادرشوهرشون بهشون میگن که کاش پام میشکست و دنبال تو نمی اومدم ...!!!
    چه رفتاری باید با ایشون بشه؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف 5 ساله با خانواده همسر به دلیل نامعلوم

    سلام

    تا حالا شده که خیلی مودبانه و با مهربانی از خانواده شوهر بپرسن که آیا دلخورین از من یا نه؟
    و بگن که من شما رو دوست دارم و دوست دارم بیشتر ببینمتون

    شوهر ایشون نظرش چیه تو این قضایا؟

    یا اصلا شاید این خانواده کلا اهل معاشرت نباشن و با همه اینطور باشن
    این طور نیست؟

    در ضمن تو همین سایت بگردین ببینین چقدر همه مینالن از زخم زبونا و دخالتای خانواده شوهر
    به خواهرتون بگین خیییلی خوشحال هم باشه از این موضوع که اصلا اونا رو نمیبینه
    جدی میگم

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف 5 ساله با خانواده همسر به دلیل نامعلوم

    بله امروز ازشون پرسیدن اونام ابتدا گفتن شما دروغگو هستین بعدش هم گفتن که نه سما خیلی کلاس میزارین ( در صورتی که خواهرم میگن من در برابر همچین مردی چه چیزی واسه خود برتر بینی دارم!!!)
    همسر خواهرم ابتدا خیلی جانب حواهرم بودن اما حالا برعکسه و میگن خانواده من همینن و عوض نمیشن و شما خودت رو باهاشون تطبیق بده ! خواهرم بیشتر میترسن که همسرشون تحت تاثیر حرف خانواده شون قرار بگیرن
    نه خانواده اجتماعی هستند و با اون عروسشون که ناشنوا هست اینطور نیستند .. جالب اینجاست بحثشون که میشه خانواده همسرشون بهشون میگن قدم پسرمون رو تخم چشم اما تو دیگه حق نداری بیای اینجا

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    141
    Array

    RE: اختلاف 5 ساله با خانواده همسر به دلیل نامعلوم

    همتای عزیز
    بهتره تو این شرایط که خانواده همسر خواهرتون زیاد خوششون نمیاد با خواهرت رفت و آمد کنن (به دلایلی که تو نظر خودشونه) ، خواهرتون هم اصراری به رفت و آمد نداشته باشه.

    هروقت شوهرخواهرتون خواست بره و بیاد و با خانوادش باشه، آزادش بذارن که اینکارو بکنه و هیچوقتم جلوشونو نگیرند ولی در رابطه با خود خواهرت بهتره زیادی پیگیره خوانواده ایشون نباشه.

    بعد یه مدت کمبود وجود خواهرتونونو خودشون حس میکنند و میان سراغش..مطمئن باش
    بهتره خواهرت الان این فکرهارو از سرش بیرون کنه و بچسبه به شوهر و بچه و زندگیشو خودشو فکرشو حسابی مشغول همین چیزا کنه.

    با خانواده شوهر هم در کمال آرامشو احترام، هر وقت خودشون خواستند، رفتار کنه و همیشه لبخند به لب داشته باشه.
    مساله ای نیست..به مرور درست میشه..فقط خواهرت واسه خودش نباید خیلی بزرگش کنه

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1391-6-15
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    422
    سطح
    8
    Points: 422, Level: 8
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف 5 ساله با خانواده همسر به دلیل نامعلوم

    همتای عزیز سلام
    احتمال میدی چیزی وجود داشته باشه که تو هم از وجود اون بی خبر باشی و یا اون مسئله مهم به علت بزرگ شدن تو و خواهرت در یک خانواده براتون عادی باشه اما برای خانواده شهر خواهرت خیلی سخت باشه
    به نظر من ابتدا سعی کن دنبال این سئوال بگردی اگه اونها میگن که سما کلاس میذاره تو بگرد بدنبال زمینه هایی که این انحراف فکری رو برای اونها پیش اورده
    سما جان به نظر من هیچ وقت نمیشه خانواده مقابل همسرت رو 100 درصد از خودت راضی نگه داری ولی میشه یه آرامش نسبس رو تو زندگی بوجود آورد
    امال برای دامادتون اگر که واقعا حق با خواهرت باشه متاسفم که به جایگاهی رسیده که حق رو فدای نا حق میکنه ما صرف اینکه فلانی مادرمون است و یا همسرمون نمی تونین دیگران رو زیر سئوال ببریم و به اونها هیچ حقی ندیم
    به نظر من خواهرت باید به دامادت بگه که من با تمام وجود این سختیها را به خاطر تو تحمل میکنم و برای عشقمون اما اگر دامادتون راضی نشد و باز هم مطابق قبل عمل کرد و حرمتی برای زنش قائل نبود جریان به سمت دیگری از عدم تحمل و فاصله گیری انحراف پیدا میکنه
    البته من عضو عادی این تالار هستم باز هم با کارشناسهای حرفهای صلاح و مشورت کن

  6. کاربر روبرو از پست مفید نیما فلاح تشکرکرده است .

    نیما فلاح (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 مهر 91 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-12-16
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    918
    سطح
    16
    Points: 918, Level: 16
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف 5 ساله با خانواده همسر به دلیل نامعلوم

    ممنونم از پاسختون ... حقیقتش دامادمون روزای اول خیلی طرف خواهرم بود کلی هم بخاطر خواهرم با خواهر خودشون دعوا کردن اما حالا دیگه انگار از رودر رو بودن خسته شده و نیاز داره باهاشون در تعامل باشه .. همش به خواهرم میگه بگرد بین مشکل کارت چیه ! توی بحثاشون خواهر همسرشون بهشون گفتن خفه شو ، ما راضی به وصلت با شما نبودیم .. ما گل فامیلمون رو به تو دادیم قدرشو نمیدونی!!! و حتی پا شده تا خواهرم رو هم بزنه ...!!!! البته بگم که در این بحث مطمئنا خوهرم هم ساکت نبودن و جوابای در خور شخصیتشون رو بهشون دادن!!!
    امممممممممممما
    چیزایی که من فهمیدم :
    1-این رفتارها از اوایل ازدواج بوده و حتی شوهر خواهرم به دلیل اختلافات بسیاری که با پدرشون داشتند تصمیم به قطع رابطه با خانواده گرفته بدن اما خواهرم خیلی این وسط دوید که این اتفاق نیافته ولی برای خانوادشون مهم نبود
    2-خواهر همسر خواهرم به دلایل نامعلومی به برادرشون حسادت میکنن که حدس زده میشه علت همسر خودشون باشه که بعد از 10 سال به زور ونستن مستقل بشن اما برادرشون شرایطشون بهتره(چون شوهر ایشون و داماد ما هم رشته ای بودن و مدرک یکسانی دارن ) و بین حرفاشون به خواهرم گفتن که برادرم خیلی درآمد داره (800000 تومان!!!!) تو لیاقت نداشتی!
    3-مادر همسرشون به خواهرم گفتن تو از خدات بود که ما اومدیم خواستگاری چون فرداش جواب مثبت دادی و خواهرمم در جواب گفتن اون 1 روز تعللم هم بخاطر شما بوده والا در دم جواب میدادم
    4-مادرشون به خواهرم میگن تو کلاس میزاری ما رو محل نمیدی همون لحظه خواهر همسرشون میگن ما محلت نمیدیم تو بیچاره ای همش خودتو به ما میچسبونی!!!!
    5-پدرم بعد از فهمیدن ماجرا به شوهر این خانوم( البته با کسب اجازه از دومادمون) تماس میگیره و میگه به زنت بگو پاشو از زندگی دخترم بکشه بیرون و بعدش این خانوم زنگ میزنه به دومادمون و هر چی لایقه خودشه به خواهرم پدرم و خانواده ما میچسبونه و در آخر به پدرم میگه خاله زنک
    6-پدر دومادمون آدم بی تفاوتی نسبت به بچه هاش هست برعکس پدر من ممکنه مشکل خانواده همسر خواهرم حسادت باشه؟!!!چن همیشه میخوان خواهرم رو تحقیر کنند و بهش بگن توخالی هستی!!!
    7-رفتار مادر همسر خواهرم تا وقتی این دخترشون شهرستان هستند و پیششون نیستن خوبه اما وقتی ایشون میان فقط همونیه که دخترشون میگه
    8-چرا مادرشوهر خواهرم همیشه راه میره و بچه خواهرم میگه خدا خودت و پدرت رو نگه داره با این مادرت!!!
    9-در آخر هم به خواهرم عرض کردن حق ورود نداری
    راستی خواهرم میگه نمیتونم هضم کنم که بهم گفته شده کاش پام میشکست نمیومدم خواستگاریت
    راستش آبجیم از این میترسه که کم کم شوهرش مقابلش و طرف خانواده اش بایسته ...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.