به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    سلام
    امیدوارم همتون شاد و سلامت باشین
    من یک ساله عقدم و چند ماه دیگه ایشالله عروسی میکنم. 24 ساله وشوهرم 25.

    اولا که تایپکای قبلی من اینا بود:
    http://www.hamdardi.net/thread-24312-page-3.html
    http://www.hamdardi.net/thread-24048-page-2.html

    حالا میخواستم یه مشکل جدید رو مطرح کنم
    اینکه نمیدونم که چظوری به بقیه اجازه ندم که تو کارای من نظر بدن
    مثلا لجم میگیره که خواهر شوهرم وقتی حرف کارای عروسی ما میشه همییشه میخواد نظر بده
    آخه اون بیشتر اوقات خونه مادرشوهره
    اصلا من دلم نمیخواد اون چیزی بگه
    یا در مورد هر چیز دیگه ای
    همش میخواد نظر بده

    مثلا شوهر من تا ظهر میخوابه
    اونوقت خواهرش با یه لحنی میگه: بیدارش نمیکنییییییییییییی؟!
    اصلا به اون چه که من بیدارش میکنم یا نه
    اصلا من باید غر بزنم که چرا داداش جنابعالی اینطوریه که تا لنگ ظهر خوابه
    بدم میاد که در مورد هرچیزی میخواد نظر بده
    مگه من در مورد رفتاری که باید با شوهرش داشته باشه نظر میدم که اونم میده

    یا مثلاً میگه نمیخوای بری سر کار؟ (لحنشو نمیتونم اینجا بیان کنم!)
    ولی با یه لحنی که مفهومش اینه که چرا نمیری سر کار؟!
    من و شوهرم هر دو دانشجو هستیم
    این خانوم انتظار دارن حالا که داداش خودش گاهی میره سرکار بهش فشار میاد
    منم برم!!!

    مادر شوهرم هم گاهی یه حرفایی میزنه که اصلا خوشم نمیاد تو اون موضوعات دخالتی بکنه
    مثلا یبار میخواستم برم دندونمو روکش کنم
    گفت: حالا لازمه روکش هم بکنی؟!
    تازه اونم با پول خودم !!
    از پسرش نمیگیرم که! حالا اگرم فکر کرده بوده از پسرش گرفتم بازم نباید میگفته.

    من خیلی از این حرف زورم گرفت.. نباید میگرفت؟!
    آخه انگار من باید واسه کارام به اونا توضیح بدم
    که حالا لازم هست یا نه!!
    نکنه اونا باید یه جلسه بگیرن تا معلوم بشه من لازمه دندونمو روکش کنم یا نکنم!!!!؟؟؟؟

    چطوری باید رفتار کنم در مقابل این حرفاشون
    بخصوص خواهرشوهر
    اصلا خوشم نمیاد بخواد نظر بده راجع به کارای من
    (5 سال ازم بزرگتره)

    به نظرم حتما باید یه برخوردی بکنم که حساب کار دستشون بیاد وگرنه که
    این رفتارشون ادامه پیدا میکنه و بدتر هم میشه

    اگه لازمه بازم مثال بزنم یا توضیح بیشتر بدم؟

    در حال حاضر که اینارو مینویسم خیلی اعصابم خورده از دستشون
    فکر کنم کاملا مشخص باشه!

  2. کاربر روبرو از پست مفید |سایه| تشکرکرده است .

    |سایه| (شنبه 15 مهر 91)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    یه چیز دیگه:
    یبار داشتم میگفتم که رفتم جلسه دفاع یکی از بچه ها و استاد داور از آشناهای شما بود

    مادرشوهرم با یه لحنی که یکم عصبانی هم بود و واقعا هرکی بود بهش برمیخورد گفت:
    کی بوده حالا؟ دختر بود یا پسر؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
    آخه اینم شد حرف؟!!!!
    میخواست ببینه من سر دفاع پسر رفتم یا دختر!!
    اصلا شعورش نمیرسه
    آخه ما دفاع همه رو میریم واسه اینکه چیزی یاد بگیریم
    با جلسه دفاع آشنا شیم
    جشن تولد طرف که نرفتیم!!!

    ینی اینقدر حرفش بد بود که خود خواهرشوهرم که خودش هفت خطه هاج و واج نگاش میکرد که
    آخه این چه حرفی بود که زدی؟
    منم که واقعا نمیدونستم چی بگم.. خیلی جا خورده بودم..
    یجوری بی ربط جواب دادم که یعنی من نفهمیدم واسه چی اینو پرسیدی
    گفتم: دختر بود استاد دفاع رو خودشون انتخاب نمیکنن دانشگاه تعیین میکنه!
    اونم گفت:آهان
    (اون مورد واقعاً هم دختر بود ولی ما پسرا رو هم میریم دفاشون)
    (اینجوری وانمود کردم که من منظور شما رو اینطوری برداشت کردم که این آشناتون که استاد داور بوده
    میخواستین ببینین که داور کی بوده!!! )

    تورو خدا یکم راهنمایی کنین من تو این موقعیتا باید چطوری جواب میدادم که هم اونها رو سر جاشون بشوونم
    هم مودبانه باشه
    هم یکم حساب کار دستشون بیاد که نمیتونن به من هرحرفی دلشون میخواد بزنن

    دلم دیگه واقعا ازشون پره
    تا یه مدت ازشون کینه نداشتم
    اما دیگه کم کم موارد زیاد شده
    دلم باهاشون صاف نیست
    شما بودین تو این موقعیتا چطوری جواب میدادین؟؟؟!

  4. 2 کاربر از پست مفید |سایه| تشکرکرده اند .

    |سایه| (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مهر 91 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1391-5-27
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    525
    سطح
    10
    Points: 525, Level: 10
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    سلام سایه عزیز
    مشکل شما مشکل زیاد حادی نیست اگه به تاپیک دوستان سر بزنی ببینی با چه مشکلاتی گریبان گیرن متوجه می شی.به حرفاشون زیاد حساسیت نشون نده اگه ببینن بی توجهی نسبت به این حرفاشون کم کم اوضاع بهتر میشه سعی کن همسرتو هرچه بیشتر به خودت نزدیکتر کنی .بعدشم میری خونه خودت ایشا.. دیگه این مسایل کمتر پیش میاد.خوشحال میشم به تاپیک منم سر بزنی
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=24116&page=last

  6. 2 کاربر از پست مفید neda.sahabi تشکرکرده اند .

    neda.sahabi (شنبه 18 شهریور 91)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    سلام ندا جون
    حرف شما درسته شاید مشکل من خیلی بزرگ نباشه

    ولی من احساس میکنم اگه یه واکنش درستی نشون ندم
    همین ها (که شاید به نسبت مشکلات بعضی اعضا کوچیک باشن) کم کم تبدیل به مشکلات بزرگ تر بشه
    فک میکنم آدم باید مدیریت کردن مشکلات کوچیک ترو تمرین کنه تا مشکلات بزرگترو از همون اول جلوشونو بگیره

    مثلا اوضاع خودمم احساس میکنم اون اولا بهتر بود
    به نظرم اگه کسی داره حرف نابجایی میزنه من درست بتونم جواب بدم به هرحال کمتر میشه
    اگه بدونم چطور نباید اجازه دخالت و اظهارنظر در باره هر چیزی رو بهشون بدم
    بعدها هم تو مسائل خیلی مهم تر زندگی هم نمیذارم دخالتی کنن

    اگه ببینن در مورد هرچیزی حق نظر دادن دارن خب همینجور دامنه حق خودشونو گسترده تر میکنن
    برای بعضیا باید مشخص کنی حقشون چقدره وگرنه خودشون متوجه نمیشن
    تا هرجا رو بدی اونا هم پررو تر میشن

    اگه تو همین موقعیتا که گفتم دوستان راهنمایی کنن یخورده دید پیدا میکنم که چطوری باید حرف بزنم باهاشون

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    1,003
    سطح
    17
    Points: 1,003, Level: 17
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    418

    تشکرشده 428 در 112 پست

    Rep Power
    26
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    نه عزیزم اصلا و ابدا باهاشون جر و بحث نکن. این کار فقط اوضاع رو وخیم تر می کنه. یه کم سیاست داشته باش.
    --- هیچوقت تا سئوالی ازت پرسیده نشده صحبت نکن. نه اینکه حالت قهر به خودت بگیر فقط بذار فکر کنن شما کم حرفی.
    --- بعضی از حرفها رو بکل نشنیده بگیر. مثلا وقتی خواهرشوهرت میگه "بیدارش نمیکنییییییییییییی؟!" اصلا انگار نشنیدی. اگه باز هم ادامه داد خیلی آروم و بیخیال بگو "خودش بیدار میشه" ... توضیح اضافی نده.
    --- هیچوقت در این مورد به شوهرت گله نکن. نذار فکر کنه با یه دختر حساس و غرغرو ازدواج کرده (مردا کمکی در این موارد نمی تونن به ما بکنن خودمون باید حلش کنیم)
    --- رفت و آمدت رو باهاشون رسمی و محدود کن. زیاد باهاشون قاطی نشو ولی احترامشون رو همیشه داشته باش.
    --- نیازی نیست تمام مدتی که خونشون هستی باهاشون صحبت کنی. خودت رو مشغول تلویزیون دیدن و کمک کردن تو کارهای خونه و غیره بکن. مثلا موقع ظرف شستن حرف نزن بگو ببخشید من عادت دارم موقع انجام کار صحبت نکنم.
    --- در مورد جلسه دفاع، اصلا لزومی داشت که کامل و دقیق بگی کجا می خوای بری. اگه نمی پرسن کجامی ری که هیچی..ولی اگه می پرسن تو یه جمله بگو دانشگاه می رم. با عرض معذرت از همه مادرشوهرها (حتی مادر خودم) باید یه کم بپیچونی تا کینه و دلخوری بوجود نیاد.

  9. 7 کاربر از پست مفید sunlife تشکرکرده اند .

    sunlife (شنبه 15 مهر 91)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 92 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1391-6-12
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    608
    سطح
    12
    Points: 608, Level: 12
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 59 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    دقیقا میخواستم حرف های سان لایفو بگم عزیزم سعی کن اماری از کارهات ندی لوزومی نداره در مورد هرچیزی صحبت کنی ببین من از تجربه شخصی خودم واست میگم مادرشوهرمن ادمیه که تمام عمرش واسه همه تصمیم گرفته و فکر میکنه خودش عقل کله حتی تو کار دامادش که تاجر دخالت میکنه و فکر میکنه خیلی حالیشه اما من از همون اول که میخواست دخالت کنه بهش رو ندادم هرچند اون موقع خیلی باشوهرم بحث بیخود کردم در حالی که میتونستم با سیاست تر عمل کنم مثلا واسه عقدمون با همه دراومد گفت بریم من لباستو ببینم اگه خوب بود بخریمش یعنی سلیقه تو کشک اما من پیچوندمش چون اگه اون موقع اینجوری نمیشد تو همه چیزم دخالت میکرد درسته ناراحت شدم ولی... ولی تو الان تو دوران عقدی منم این حساسیت هارو داشتم اما مطمئن باش بعد از ازدواج کمتر میشه و امکان دخالتشون کمتر چون اونا نمیبینن تو چه میکنی و تو میتونی امار چپکی بدی که نفهمه در چه حالی بعد از اون هرچی که پرسید به خصوص در مورد شوهرت بگو نمیدونم بهترین کلمه اصلا احتیاجی به حاضر جوابی نیست با شوخی و خنده حرفتو بزن بدی خانواده شوهرتم بهش نگو چون حساس میشه و اخرش تو بده میشی و اونا خوبه تمام این حرفارو خودم تجربه کردم

  11. 3 کاربر از پست مفید کارو تشکرکرده اند .

    کارو (سه شنبه 14 شهریور 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 شهریور 91 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1391-5-13
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    655
    سطح
    13
    Points: 655, Level: 13
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    خیلی ممنون راهکاراتون خیلی خوب بود

    راستش در مورد جلسه دفاع من چون اون استاد از آشناهاشون بود برام جالب بود و خواستم بهشون بگم
    ولی مادرشوهرم یهویی بهم پرید که دفاع کی بود؟ دختر بود یا پسر؟!

    ولی اینو خیلی موافقم که هرچی کمتر بهشون امار بدم بهتره
    اصلاً نباید در جریان کارای من باشن

    یه مشکلی هم که دارم اینه که تو دوران عقد خونه اونا هستم که باعث میشه مسائل بیشتری پیش بیاد :(
    لینک تایپکمو هم تو پست اول گذاشته م، اگه میشه تو اون هم راهنماییم کنین ممنون میشم

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 14 مهر 91 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1391-7-08
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    288
    سطح
    5
    Points: 288, Level: 5
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    سلام سایه جان ولی من میگم جدی بگیر
    من دو سال عقد بودم تمام این مشکل ها داشتم فقط سکوت کردم الان 3 هفته که عروسی کردم کارم به جایی کشیده که روزی هزار بار به طلاق فکر میکنم تمام این سه هفته کار من گریه بوده
    ما هم دانشجو و بی کار بودیم ولی ای کاش منم مثل خودشون رفتار میکردم
    نمیدونم چکار کنی ولی به نظر من اصلا موضوع کوچیکی نیست مخصوصا اگه مجبور باشی بعد ازدواج بازم با خانواده شوهرت زندگی کنی

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 آبان 92 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1391-5-11
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    135

    تشکرشده 139 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری به خانواده شوهرم اجازه دخالت ندم؟

    Samiha jan برای خودت یه تاپیک جدید باز کن ومشکلت رومطرح کن تا دوستان بهت کمک کنن.
    شاید شرایط شما با سایه متفاوت باشه .
    ممنون

    سایه جان
    انقدر سخت نگیر . منم مثل تو همین مشکلو داشتم . اما دیدم اعصابم خیلی بیشتر از اینا ارزش داره که اختصاصش بدم به مادر شوهر . دیگه به حرفاشون سعی کردم کمتر اهمیت بدم . من با سان لایف کاملا موافقم و این کار بهترین کاره ممکنه .
    مادر شوهر من حتی به ابرو هامم گیر می ده که چرا نازکه یا چرا پهنه !!!!!
    ولی من اهمیت نمیدم . یه دفه مادر شوهرم بهم گفت چقدر ابروهات پهن برداشتی منم گفتم شوهرم این جوری دوست داره (یعنی به شما ربطی نداره خودمون می دونیم چیکار کنیم ) .
    یا یه دفعه خونشون بودیم بهم
    گفت :دیشب تا کی بیدار بودین؟ برق اتاقتون روشن بود!
    گفتم: اااا سر صدا کردیم بیدار شدین ؟
    گفت : نه همین جوری پرسیدم
    منم گفتم :آخه مامان جون فکرتون از دیشب تا حالا در گیر بوده فک کردم بد خواب شدین .
    از اون به بعد هر وقت اونجا باشیم دیگه نمی گه کی خوابیدین .
    نه انقدر واسشون انرژی بذار و نه اینکه این چیزا رو به شوهرت منتقل کن .

  15. 2 کاربر از پست مفید مهسایی تشکرکرده اند .

    مهسایی (شنبه 15 مهر 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.