نمیدونم باید چطور رفتار کنم (نامزدم بهم زنگ نمیزنه)

[maryam65]

سلام دوستای گلم
باز هم به راهنماییتون احتیاج دارم
نامزدم بعد از شش ماه که کارش طول کشید ( چین و ژاپن و کشورهای دیگه بود) حالا برگشته تو این مدت هم هرجا گوششیش آنتن داشت اس یا زنگ می زد البته بیشتر از 7 یا 8 بار نبود
الان دوهفته بندرعباسه فقط روزی که رسید برام زنگ زد البته فقط با من اینطور نیستا به مادرش هم نمی زنگه مثلا به داداشش گفته بود چرا مامان برام زنگ نمی زنه (به جا اینکه خودش بزنگه به پیرزن ) خلاصه اگه من اس بدم اس میده اگه نه که هیچی وقتی اس میدم یا زنگ میزنم رفتارش خوبه ها خیلی خوب اما من دلم میخواد خودش بزنگه یا اس بده آخه خدایا چرا این شکلیه ، میدونم دوسم داره مطمئنم اما این کاراش اذیتم میکنه بهم بگین چطور رفتار کنم، از دیروز اس ندادم تصمیم گرفتم تا خودش پا پیش نزاره من جلو نرم نمیدونم چکار کنم راهنمایی کنید خواهش میکنم آخه بعد از شش ماه با خودم میگم باید کلی با هم حرف داشته باشیم مگه نه ؟
مابعد از این پستها رابطمون خوب شد
پستهای قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-19896.html

http://www.hamdardi.net/thread-20691.html

[maryam65]

م به راهنماییتون احتیاج دارم
نامزدم بعد از شش ماه که کارش طول کشید ( چین و ژاپن و کشورهای دیگه بود) حالا برگشته تو این مدت هم هرجا گوششیش آنتن داشت اس یا زنگ می زد البته بیشتر از 7 یا 8 بار نبود
الان دوهفته بندرعباسه فقط روزی که رسید برام زنگ زد البته فقط با من اینطور نیستا به مادرش هم نمی زنگه مثلا به داداشش گفته بود چرا مامان برام زنگ نمی زنه (به جا اینکه خودش بزنگه به پیرزن ) خلاصه اگه من اس بدم اس میده اگه نه که هیچی وقتی اس میدم یا زنگ میزنم رفتارش خوبه ها خیلی خوب اما من دلم میخواد خودش بزنگه یا اس بده آخه خدایا چرا این شکلیه ، میدونم دوسم داره مطمئنم اما این کاراش اذیتم میکنه بهم بگین چطور رفتار کنم، از دیروز اس ندادم تصمیم گرفتم تا خودش پا پیش نزاره من جلو نرم نمیدونم چکار کنم راهنمایی کنید خواهش میکنم آخه بعد از شش ماه با خودم میگم باید کلی با هم حرف داشته باشیم مگه نه ؟
مابعد از این پستها رابطمون خوب شد
پستهای قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-19896.html

http://www.hamdardi.net/thread-20691.html

راهنمائی کنید خواهش می کنم

[بهار.زندگی]

سلام مریم جان.

یه نگاه گذری به تاپیکای قبلیت انداختم..اولیش رو هم خودمم توش شرکت کرده بودم.

توصیه هایی بهت شده بود اما باز انگار هیچ کدوم عملی نشده..

مریم جان همسرت همیشه از اینکه تو خیلی زیادی بهش توجه داشتی ناراحت بوده..

به نظرت بهتر نیست یه کم کنترل احساست رو دست خودت بگیری؟؟
این خیلی خوبه که تو و همسرت بهم علاقه دارین اما فکر نمیکنی باید مراقب باشی؟؟

تو داری عشقت رو تو چشم شوهرت میکنی..بذار خودش یه کم سمتت بیاد..حالا از دیروز تا حالا اس ام اس نداده اسمون به زمین نمیاد.

ببین مریم جان انقد که تو سمتش میری ممکنه شوهرت خوبیاتو نبینه..مردا دلشون میخواد حالت شکاگر داشته باشن..دلشون میخواد زنشون یه کم ناز کنه..

بذار یه کم دلش برات تنگ بشه.

برای خودت یه سرگرمی درست و حسابی جور کن..نذار وقتت خالی بشه که هی به خودت بگی چرا زنگ نزد..
تو کل زندگیت رو خلاصه کردی تو وجود شوهرت..این اشتباهه..همینا همسرتو اذیت میکنه..اون فقط شوهرته..مسائل دیگه هم تو زندگیت هست..خونوادت.دوستات.درس.کار و ..به اونا هم برس..

متاسفم که اینو میگم اما ممکنه این رفتارت فراریش بده..پس خودتو کنترل کن.

به کارای دیگت برس..خودتو شاد و پرروحیه کن..بعد زمانی که خودش تماس گرفت خیلی منطقی بدون غرغر کردن که چرا زنگ نزدی و ... حرفای دلت رو بهش بگو..اونم کم کم..نه طوری که خیال کنه با یه طوفان احساسی مواجه شده.

بذار اونم بگه چه جور رابطه ای میخواد؟؟حرفای اونم بشنو.
فیلم زنها فرشته اند رو دیدی؟؟دیدی مرد میگه زنم قلبش همیشه کف دستشه اما من کسی رو میخوام که چیزای تازه ای برای کشف شدن داشته باشه.
باید برای شوهرت جذاب باشی و تازه..مثل کتابی که فقط چند ورقشو خونده.

موفق باشی

[سینان]

منم دقیقا همین مشکلو داشتم عزیزم یه کم ناز کنی خودش به سمتت میاد دنبال سرگرمی واسه خودت باش کلاسای هنری ورزشی درس کار.........دقیقا همینطور که بهار زندگی گفت رفتار کنی خیلی عالی نتیجه میگیری

[maryam65]

ممنون از اینکه راهنمایی کردین
ببینید من زنگ زدنم خیلی کمتر شده حتی اس دادنم هم همینطور
اما آخه باور کنید اگه شما هم بودین بعد از شش ماه دلتون میخواست براتون زنگ بزنه حرف بزنید دل تنگ می شدید این اصلا زیاد نیست زیاده ؟
من خیلی از دوستا و آشناها رو میبینم حداقل روزی یکی دوبار همسرشون یا نامزدشون زنگ میزنه اصلا چرا اینقد دور بریم ! پدر خودم کم کم روزی یک بار واسه مامنم حتما زنگ میزنه
بچه ها ببینید قبول دارم من خیلی دوستش دارم بی خبری ازش رو نمی تونم تحمل کنم خود خوری میکنم اصلا اگه دو سه روز ازش خبری نداشته باشم با خودم میگم نکنه اتفاقی براش افتاده. ببینید شما راست میگین نباید بهش بگم دلم برات تنگ شده نباید بگم دوستت دارم اما آخه فکر میکنید اگه کنارم باشه یا نزدیکم باشه من بهش میگم ؟
نه نمیگم چون لزومی نداره بهش بگم وقتی کنارمه که دلم براش تنگ شده !
خدایا من موندم نمیدونم ناشناخته چیه نمیدونم چمه ! من که هیچ چیز زیادی نمیخوام من که همیشه براش حرف دارم یعنی حرفهام تموم نمیشه هیچوقت از همه چی از همه جا براش حرف میزنم اونم دوست داره که براش حرف بزنم اما ناشناخته یعنی چی ؟من دلم میخواد منو خوب بشناسه بدونه خواسته هام چیه دلم میخواد بهم نشون بده که براش مهمم نمیدونم موندم به خدا