با سلام
امسال من با اتفاقات خیلی بدی شروع شد. 2 تا از برادرهام به خاطر اینکه متهم به انجام کاری هستند (البته قتل و تجاوز و اینها نیستا) به زندان افتادند. و بعد از یک ماه بعد از کلی دوندگی و نذر و نیاز با قرار وثیقه سنگین اومدن بیرون. این قضیه برای خانواده آبرو دار ما خیلی سنگین تموم شده. هممون فوق العاده ناراحتیم. برادر کوچکم هم از وقتی از زندان بیرون اومده خیلی حالش بده. فکر کنم بیشتر از 20 کیلو لاغر شده و مدام در حال راه رفتن و فکر کردنه . وقتی می بینمش قصه هام صد برابر میشه و هر بار که از خونه مامانم برمیگردم انقدر عصبی میشم که تمام عضلاتم میگیره. هیج کاری هم از دستمون ساخته نیست. این قضیه تو زندگی شخصی من و همسرم هم تأثیر زیادی داشته. دیگه اصلا حوصله و مهربونی سابق رو ندارم و سر کوچک ترین چیزی عصبی میشم و گاهی بد رفتاری می کنم. همش با خودم فکر می کنم که چرا باید اینطوری میشد؟ و اینکه بلاخره نتیجه این پرونده چی میشه؟الان نمی دونم چجور برخورد کنم که این مشکلات منو از پا درنیاره و تو زندگیم تأثیر نذاره. البته بگم همسرم اصلا از این قضیه سوءاستفاده نمی کنه و تا جائی که میتونه سعی میکنه کمکمون کنه. ولی من خیلی عصبی شدم .در ضمن میترسم بلائی سر پدر و مادرم بیاد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)