سلام.
اینجا زیاد نیازی به مشاوره ندارم.ترجیحا اگه نیاز بود براشون تاپیک میزنم..اینجا بیشتر برای وزیدن باد به اسمون دل برای رفتن ابرا و پیدا شدن افتابه...تا بلکا بشه و بتونم تصمیمات درست بگیرم.
حرف اول
امان ازدلسوزی..اونم وقتی ازحدش بیشتر بشه...امان ازوقتی که بهتره منافعت رو دو دستی بچسبی اما بازاین دلت نمیذاره..
چه خبره تو این دل که دلسوزیش بالاست..هی میگم بهاربسه دیگه..یه کم بشو رنگ بقیه..اما باز این دلسوزی...
امونمو بریده..لجمو دراورده..اصولا تو این دنیا با این شرایط چه نیازیه دلسوزی کنترل نشده باشه..چه نیازیه دلت برا کسی بسوزه..
اخ اگه میشد کنترلش کنم..اگه میشد موقع سختی بقیه بدیاشونو فراموش نکنم..:(
نمیخوام بد بشم..میخوام خوب کنترل شده باشم..گاهی دلسوزی اگه زیاد بشه قدرش دونسته نمیشه هیچ بدتر...
سخته بخوای ارزشی که تو وجودته رو ....
.................................................. .............
گاهی زمان کــــــــــــش پیدا می کنه
عقربه ساعت خرامان خرامان جلو میرن..تو عجله داری تقویم زودتر صفحه هاش بره جلو..فکر می کنی اینجوری زودتر به سرنوشت میرسی.
تقویم میره جلو..زمین دور خودش و خورشید تاب میخوره اما انگار سرعت سرنوشت ازتو بیشتره..
شایدم سرعت تو ازسرنوشت بیشتر بوده و ردش کردی...
کدومشه؟نمیدونم:(
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)