این داستان چند ماه قبل برای من اتفاق افتاد
در محیطی کار میکنم که با خانمهای زیادی سروکار دارم. موقعیت اجتماعی و مالی بسیار خوبی دارم و از نظر ظاهر هم خوب هستم. پسری بین 30-35 ساله که به گفته همین خانمها خیلی ها ارزو دارند با بنده ازدواج کنند.
چند وقت پیش تصمیم گرفتم به خانمی که در همین محیط 2-3 سالی حداقل میشناختمش و رابطه ای مثل رییس و کارمند داشتیم پیشنهاد ازدواج دهم. دختری خوب و متشخص اما از یک خانواده کارمندی معمولی. حداکثر 10 سال از من کوچکتر بود.
ظاهرش را کلا میپسندیدم ولی ان زیبایی آنچنانی که مد نظرم بود را هم در چهره نداشت. وقتی بهش گفتم خیلی جا خورد و مثل اینکه به خواب هم نمیدید. قرار شد به خانواده خود اطلاع داده و فکر کند و جواب دهد. اما بعدن به بهانه اینکه فعلا قصد ازدواج ندارم و مثلا میخواهم درس بخوانم نه گفت. نمیدانم چرا؟ تنها دلیلی که به ذهنم میرسد همین اختلاف سنی بود. این سوال بسیار ذهنم را مشغول کرد که چرا نه گفت؟ اگر کسی نظری داشته باشه ممنون میشم که بگه
ضمنا بعد از این مساله عادی رفتار کردم و دیگه مطلب خاصی بین ما نبوده
علاقه مندی ها (Bookmarks)