باسلام
دوستان مشکلی برای دوستم بوجود آمده که متاسفانه من راهنمایی زیادی از دستم بر نمی یاداز طرفی احساس خوبی ندارم که اینجا رو بهش معرفی کنم
بخاطر وجود خودم. ممنون میشم اگه شما راهنمایی کنید و من بصورت مناسب به ایشون انتقال بدهم.
دوست من دختری هست با اعتماد به نفس و موفق. در زمانی که داشت تخصصش را می گرفت با یکی از همکاراش برای ازدواج آشنا شد.
این خانم و آقا قرار بود بعد که شروع بکار کردند با هم ازدواج کنند کارشون به این صورت بود که ماموریت های طولانی و بصورت پروژه ای به مناطق محروم باید داشته باشند.
بعد از موافقت کاری اینا کلی آمال و آرزو برای شروع بکار داشتند. یکسالی قبل از پایان درسشون این خانم تونست یک بورس از یک کمپانی خارجی
بگیره ولی آقا متاسفانه با وجود علاقه زیادش نتونست. این خانم رفت و بعد از چند ماه برگشت و در این مدت هم با این آقا رابطه نسبتا خوبی داشت.
بعد از مدتی اون کارفرمایی که قول کار به این خانم داده بود متاسفانه زد زیر حرفش شاید بخاطر مسافرت کاری این خانم و شاید به دلایل دیگه ای مثل اینکه
تشخیص داد کار در منطقه مورد نظر کار ایشون نیست و به صدها دلیل دیگه که دقیقا مشخص نکرد.
این خانم خیلی ناراحت بود وقتی این آقا دلیل ناراحتیش رو پرسید خانم خیلی بسته بیان می کنه که کارفرما گفت نیاز به همکاری من نداره
شاید بخاطر اینکه در منطقه محروم هست؟! اون موقعه اون آقا کمی ایشون را دلداری می دهد و عذر خواهی می کند برای اینکه کاری از دستش بر نمی یاد ولی
از اون به بعد اون آقا دیگه هیچ سراغی از این خانم نگرفته؟!
یکی دوباری هم که دوست من تماس گرفته بخاطر کارش و پروژه ای که باهم داشتند نسبتاً گرم و معمولی برخورد کرده و خیلی پرس و جوی کار جدیدش رو کرده.
دوست من تصمیم گرفت دیگه هیچ تماسی با ایشون نگیره و در طی ماهها هم این را عملی کرد.
اون حالا مهاجرت کرده و در یک شرکت خارجی مشغول بکار شده و داره زندگیش را می کنه ولی خیلی داره عذاب میکشه هم بخاطر ازدست دادن کارش
و هم بخاطر از دست دادن شخص مورد علاقش.................
نمی دونم چطوری می تونم باهاش همدلی کنم و دلداریش بدم؟!؟!
ممنون میشم از راهنمایهاتون الان کمتر از یکسال از این ماجرا میگذره ولی دوست من هنوز غمگینه؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)