به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    رفتارهای ناخوشایند کارفرما

    وای چه بد..دارن سرور رو عوض میکنن ممکنه تاپیکم پاک بشه..اما چاره ای نیست مجبورم.

    سلام

    بچه ها یادتونه تصمیم گرفتم به هیچ وجه سوار ماشین کارفرمام نشم،حالا امروز گفت فردا باید بریم یه کارخونه دیگه جلسه تو هم باید بیای تا در جریان امور قرار بگیری چون کم کم باید همه این کارا رو خودت انجام بدی..

    این یعنی فردا مجبورم سوار ماشینش بشم...بچه ها چیکار کنم؟

    اینم بگم برخوردش خیلی رسمی تر شده و امروز نزدیک بود منو جریمه مالی هم کنه.

    مورد دوم این که بهم گفت باید با زیر دستام قاطع تر حرف بزنم.گفت نباید با ناز :( باهاشون بحرفم چون اینطوری ازم حساب نمیبرن.دیگه فکر کنم رسما باید برم بمیرم.اونم گفت با ناز حرف میزنم.بخدا نمیدونم چطوری حرف میزنم و باید چیکار کنم؟

    موفق باشید

    کاش پاک نشه

  2. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (دوشنبه 30 مرداد 91)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز


  4. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (دوشنبه 30 مرداد 91)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66

    بچه ها یادتونه تصمیم گرفتم به هیچ وجه سوار ماشین کارفرمام نشم،حالا امروز گفت فردا باید بریم یه کارخونه دیگه جلسه تو هم باید بیای تا در جریان امور قرار بگیری چون کم کم باید همه این کارا رو خودت انجام بدی..

    این یعنی فردا مجبورم سوار ماشینش بشم...بچه ها چیکار کنم؟
    بهار جان بچه ها گفتن سوار ماشین ایشون نشی به منظور های غیر کاری..

    الان جریان فرق می کنه با دفعه قبل.
    حالا که این سوار شدن ماشین اون جزئی از کارت هست دلیلی نداره سوار نشی..بهار تو این شغل قبول کردی وخوب اینم جز وظایفت هست که با رئیست به کارخونه های دیگه بری....
    بهار اصلا شرح وظایفت رو مشخص کرده برات؟قبلا می دونستی باید باهاش بری این ور و اونور؟
    به نظر خیلی متین و محترمانه سوار ماشین شو و در راه هم هیچ صحبت غیر کاری انجام نده،
    اگر کلا با این مدل کار مشکل داری بهش بگو فکر نمی کردی این جز وظایف تو باشه و ترجیه می دی این جور کارارو انجام ندی....
    راستی بهار فکر کنم محل کارت شرکت خصوصی و کوچیکی باید باشه که کارفرما خودش با ماشین می ره ..
    معمولا راننده اینکار رو می کنه یعنی تو و رئیست با ماشین شرکت و با راننده شرکت باید می رفتید ی کارخونه دیگه ....



  6. 5 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (شنبه 24 تیر 91)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    من می گم برو ، کارهایی که نازنین هم گفت انجام بده.
    شما خودتو به ماه رمضون برسون . دیگه از اینکه ببینن همیشه روزه میگیری ، احتمالاً بفهمن که در موردت اشتباه کردن.

  8. 3 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    omid65 (شنبه 24 تیر 91)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    سلام بهار جان

    عزیزم قرار بود صورت مسئله حل بشه. امری بسیار طبیعیه که برای جلسات کاری با همکارات بیرون بری!

    چند توصیه.

    1- حتما در نهایت ادب و احترام و جدیت باهاشون برو.

    2- سعی کن بیشتر در طی مسیر سکوت کنی یا به کاری مثل صحبت با گوشی یا خوندن کتاب خودت رو مشغول

    نشون بدی.

    3- چیزی که در گذشته گفتم و کمی در تاپیک قبلیت بهمت ریخت همون جدی نبودنه. برای جدی بودن لازم نیست که

    نه عصبانی باشی نه مهربان. فقط کافیه بسیار رسمی و جدی باشی. همین! حفظ آرامش و تسلط به حرکات بدن و

    کمی رسمی حرف زدن میتونه شما رو به جدی بودن نزدیک کنه.

    1 نکته کاملا دوستانه به دوستم :

    اگر از پیشنهادم دلخور نمیشی همیشه در نوشته هات 2 لحن احساس میشه : 1- تند بودن کلام 2- صمیمت

    من در نوشته هات هرگز لحن شما رو جدی ندیدم بهار جان. در نوشته رسمی کاملا از کلمات رسمی استفاده میشه

    و اصلا فضای صمیمی داده نمیشه. همینطور در برخورد و صحبت با افراد غریبه.

    چون شبیه خواهرمی اینو بهت گفتم. کافیه یک بار موقع صحبت ازت فیلم بگیرن تا متوجه بشی چی می گم.

    خواهر من هرگز جدی و قاطع نیست! یا پرخاش میکنه یا با ناز صحبت می کنه. هیچ کس هم ازش حساب نمیبره.

    برای جدی بودن یا موضع رو ترک می کنه یا عصبانی میشه. اما با قاطعیت کلام و توجه و رسمی صحبت کردن تونسته

    تا حدودی مشکل رو حل کنه.

    پس هر موقع تونستی مسئله رو بدون ترک موضوع و عصبانیت ، با قاطعیت حل کنی درست میشه.

    تمرین در آینه انجام بده ، از اطرافیان کمک بگیر تا راهنمایی کنن شما رو و روی کنترل بدن و آرامش فیزیک بدنت و

    اعصابت زیاد کار کن بهار جان. در مورد زبان بدن هم کمی مطالعه کن.

    فردا هم با حفظ قاطعیت به جلسه برو و اگر اون زد به خاکی تجاهل کن و جدی باش تا خودشو جمع کنه!

    موفق باشی.







  10. 7 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (شنبه 24 تیر 91)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    خیلی خیلی ازتون ممنونم

    خوب خیالم کمی راحت شد..نازنین شرکت نیست..یه کارخونه یعنی دو تا کارخونه بهم مرتبطه..خوب اینجا فعلا خودش میره.منظورم با ماشین خودشه.

    شرح وظایف تقریبا مشخصه..این اقا میخواد چند وقت دیگه بره شعبه سوم کارخونه و من باید این شعبه رو بگردونم..اینم میگه باید تو جلسات شرکت کنی تا بدونی چی به چیه؟

    بنابراین فردا میرم،کاملا رسمی و جدی.
    خدا به خیرکنه.


    امید اگه روزه نگیرم چی؟:(

    بهار شادی راست بگم ناراحت شدم..اگه بگم اصلا ناراحت نشدم دروغ گفتم.چون تو این تالار فقط کافیه یکی یه چی بگه تا همه اونو پیرهن عثمان کنن و بیفتن به جونش.اخلاقی که من ازش متنفرم.
    اخه چه دلیلی داره من وقتی قراره با مراجعی که به مشکل برخورده حرف بزنم جدی صحبت کنم؟این نظر منه که اگه با مراجع با صمیمیت صحبت بشه حرفتو بیشتر قبول میکنه.

    حالا اینکه من باید تو کار جدیتمو بالا ببرم کاملا قبول دارم اما اینکه راه برید و الکی ایراد بگیرید رو نه.

    تا الانم محیطایی که توش کار کردم بیشتر زنونه بوده،لازم بوده برای جذبشون با ملایمت صحبت بشه،اما الان یهو افتادم وسط یه عالمه مرد ازهمه مدل..ازکارگر بیسواد،تا سرپرست با سطح متوسط تا مدیرای کارخونه های دیگه..
    دروغ نمیگم وحشت دارم..ازاین که بین من و اون مردا کنتاکت پیش بیاد وحشت دارم..گرگ بارون دیده نشدم.
    خودمم بطور کلی و غیر ارادی مثلا ناز دارم(دیگه ازاین واژه منحوس ناز داره عقم میگیره)،برام سخته یه دفعه ای عوضش کنم.

    به مشکل برخوردم..نمیدونم چکار کنم؟

    همین خود تو ازت ممنونم اما بعنوان مثال از کل پستت فقط سه خط اخر راهنمایی دادی اونم کلی..

    ممنونم

    موفق باشید

  12. 3 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (دوشنبه 30 مرداد 91)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    چی شد آخر؟

  14. 2 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    omid65 (دوشنبه 02 مرداد 91)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    تاپیکم چه کوچولو شد..خیلی از پستها پاک شد.

    یه کاری برام تو کارخونه پیش اومد جلسه نرفتم.اما در کل رفتارش نسبت به اون اولا خیلی محترمانه تر شده..منم کم کم دارم جا میفتم.
    اما بیچاره مامان بابام..یه روز سر راهم رفتم خرید.گوشیمم خونه مونده بود و مامانم میدونست گوشیم پیشم نیست..موضوع عادی هم بود که گاهی کمی دیر بیام.میدونستن حتما جایی کار داشتم.اما این سری رسیدم خونه دیدم داشتن راه میفتادن بیان کارخونه...انقد دعوام کردن که دیر رفتم..کلی نگران بودن:(.طفلکیا

    موفق باشید

  16. 2 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (دوشنبه 30 مرداد 91)

  17. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    سلام

    اومده بودم اینجا کلی درددل کنم یه تاپیک کلا فیوز ذهنمو پروند..این چه وضعشه به خدا:(

    میخوام اتفاقاتی که تو این مدت افتاد رو یه مرور کنم و یه مشورتی ازتون بگیرم.البته بیشتر مربوط میشه به تاپیکی که لینکش تو پست بالا هست اما چون قفله اینجا مینویسم.

    من سعی کردم تو این مدت رفتارام کنترل شده باشه و اون مسائلی که بهم گفته شد رو رعایت کنم...

    اوضاع خیلی بهتر شد اما انگار دوباره داره یه جریاناتی شروع میشه یا من اینطور خیال میکنم.
    مثال میزنم.
    به کوچیکترین تغییر ظاهری من حساسه و سریع به روم میاره..چه مانتوی زیبایی..چه بهت میاد..چه کفش فلانی.
    ماه رمضونه چرا هر روزتپلتر میشی؟؟(البته من اصلا چاق نیستما)

    چرا اینجوری رفتار میکنی؟؟چرا گارد گرفتی؟؟من میخوام جوری باشی که بات درددل کنم اما کاری ها.

    چرا صندلی عقب میشینی نه من رانندم نه تو مسافر.

    هر روز منو صدا میکنه و میگه میخوام درست و حسابی ببینمت..:(

    یه بار داشتم یه سری کاغذ بهش میدادم یه دفه دستم به دستش خورد:(..دستمو فوری کشیدم عقب..چند ساعت بعد بهم گفت بعضی وقتا یه کارایی میکنی..حدس زدم منظورش عقب کشیدن دستم بود.
    فرداش گفت اگه میشه بیا اینور میز توضیح بده البته اگه برق نمیگیردت.

    ازاول هم که سر نمایشگاه رفتن گیر داده بود.باز گفت و من گفتم نمیتونم بیام.گفت چرا؟بخاطر پدرت؟؟گفتم اره.نمیخواستم بگم خودمم نمیخوام بیام که دوباره بام بحث کنه..گفت چرا؟؟عوضت میکنما(یعنی یکی به جای تو میارم):(..گفتم باشه..گفت نکن این کارا رو با من..الان 26سالته (خاک برسررو سنمم میذاره) بعدا پشیمون میشی که که چرا این روزا خوش نگذروندیا..!

    امروزمهمون داشتیم.بعدش میگه تو مثه چراغی که کوچه روشن میکنه یا یه همچین چیزی گفت.
    بعد گفت یعنی بچه ها رو دیدی شر و شیطونن مهمون میاد ساکت و دست به سینه میشینن..همه میگن چه بچه های ساکتی.اما فقط پدر و مادرشون میدونن اینا چه اتیش پاره هایی هستن و چه اتیشی میسوزونن..تو اونطوری هستی.

    من که اصلا نفهمیدم یعنی چی؟!!!!!!!

    من همیشه دورترین صندلی یا مبل رو برای نشستن انتخاب میکنم اما به زور منو از اونجا بلند میکنه و میگه رو مبل نزدیکتر بشین..البته بینمون یه میزفاصله است...

    خوب من اکثر قریب به اتفاق موارد خودمو به کوچه علی چپ میزنم یعنی دارم یابو اب میدم...ایا همین کافیه؟؟ایا باید رفتار دیگه ای داشته باشم؟
    ضمنا میگه من کم کم رفتارتو عوض میکنم..

    ممنونم.

    موفق باشید


  18. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (دوشنبه 30 مرداد 91)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 92 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1389-11-07
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    2,964
    سطح
    33
    Points: 2,964, Level: 33
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,263

    تشکرشده 1,270 در 233 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: سوار ماشین کارفرما شدن..حرف زدن با ناز

    خانم بهار.زندگی گرامی، حرفاش و رفتاراش اصلا جالب نیست.
    حتی اگر به عنوان شوخی و سر بسر گذاشتن هم باشه، فکر نمی کنم درست باشه.مخصوصا که این حرفا تداوم داره.

    نمی خوام تند برم و به قولی احساسی برخورد کنم، نظر خودم رو میگم، اگر این شرایط برای همسر من یا خواهر من بوجود می اومد، ازشون میخواستم اون کار رو ترک کنند.

    فکر میکنم ایشون وارد مقولاتی شدند که در شان شما نیست.

    نظر دادن در مورد ظاهر یک خانم که فقط یکی از پرسنل سازمانه، جسارت آمیزه.



  20. 5 کاربر از پست مفید arash1348 تشکرکرده اند .

    arash1348 (شنبه 21 مرداد 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.