سلام
من 25 سالم هست و احساس میکنم در برقراری ارتباط و دوستیابی خیلی ضعیف هستم.
خیلی وقتا احساس میکنم ظاهرم خوب نیست و به همین خاطر دیگران به من اهمیت نمیدن ولی در درون میدونم و نزدیکانم هم میگن که من ظاهرم هیچ مشکلی نداره و مشکلم اینه که همیشه به خودم تلقین میکنم که کسی نمیخواد با من دوست باشه .
در برخورد های اول با افراد در دانشگاه خیلی خوب و صمیمی باهام رفتار میشه و من اشتیاق زیادی به ادامه دوستی دارم ولی همینطور که میگذره و در جلسات بعدی آشنایی با افراد دوستیمان کمرنگ تر میشه و حس میکنم طرف از من خوشش نمیاد و اینقدر این مشکل برام تکرار شده که دیگه اعتماد به نفس کافی ندارم . من در برخوردها همیشه یک حالت خیلی تعارفی و رسمی دارم و با اینکه خیلی میخوام ولی نمیتونم صمیمی بشم. مثلا در یک جمع صمیمانه همیشه حس میکنم خراب میکنم، هیچ وقت جرات گفتن یک جک ندارم و چند بار هم امتحان کردم و جک یا مطلبی را گفتم ولی خودم حس کردم خیلی بی مزه و مسخره گفتم و اتفاقا بقیه هم فکر میکنم همینطور حس کردن. برای همین از اینکه مثل بقیه بلند حرف بزنم، بخندم، شوخی کنم و یا تغییر صدا بدم همیشه میترسم .در ازتباط هام همیشه خیلی جدی و رسمی هستم با اینکه با تمام وجودم احساس میکنم نیاز دارم تا صمیمی باشم و شوخی کنم ولی همیشه احساس کردم در این توانایی ناتوان هستم .
در طول چهار سال دانشگاه تنها یک دوست نسبتا صمیمی داشتم و با کسی نتونستم دوست بشم چون به نظرم همیشه در استمرار رابطه دوستی خراب میکردم .در مورد یک دوست صمیمی هم که دارم دلیل موفقیتم در دوستی این بود که احساس کردم خیلی از من سطح پایینتر و ساده تر هست برا همین با اعتماد به نفس باهاش برخورد میکردم.
مشکلم در برقراری ارباط با جنس مخالف بسیار شدیدتر هست و اکثر دخترها به خاطر ناتوانی من در برقراری و استمرار ارتباط خیلی زود ازم خسته میشن و احتمالن بدشون میاد.
واقعا احساس میکنم که دیگه طاقت این روند رو ندارم و باید کاری کنم .
نمیدونم باید به مشاور مراجعه کنم یا خیر؟و یا اینکه در کارگاه های مهارت های ارتباطی شرکت کنم.
لطفا راهنماییم کنید.
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)