به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 آذر 91 [ 04:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    938
    سطح
    16
    Points: 938, Level: 16
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.


    خانواده ی شوهرم در حق من خیلی بدی کردن و میکنن با حرف زننده٫ توهین و تهمت.من اجازه ی کوچکترین حقی رو ندارم وقتی رابطه ی مادر شوهرم و دختراش رومیبینم حرص میخورم.مدام مادر شوهرم و پدر شوهرم در پشت سرم و جلوی خودم حرفهای زننده میزنن بدون هیچ دلیلی و من حتی شاهد کتک خوردن مادر شوهرم و شنیدن فحش های بسیار رکیک از طرف خواهر شوهرم به مادرشان بوده ام در مقابل خودم, ولی مادر شوهرم بدون این که من کوچکترین صحبتی کنم مدام از دختراش تعریف میکنه و همیشه دختراش خوبن و عروسش بد.از بعد از زندگی مشترکم خاطره ی خوبی ندارم.مدام حرف ها و توهین های مادر شوهرم و پدر شوهرم توی ذهنمه و تا بخوام یکم بهتر بشم دوباره ی یه ضربه ی جدید .هیچ راهی ندارم کمک.من در مقابل حرفهاشون فقط سکوت میکنم ولی در درون داغون میشم.به هیچکس هم نمیتونم دردم رو بگم متاسفانه .

    اگر من بخوام جواب بدم حرفهایی میشنوم در جواب که بسیار دلم رو میشکنه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    سلام.
    اصلا از شوهرت چیزی نگفتی اون چه جوره؟
    بهش میگی که ناراحتی از رفتاراشون؟
    سر چه چیزایی اختلاف ودعوا هست؟
    بیشتر توضیح بدی بهتر راهنمایی میگیری.
    خوبه که اینجا اومدی حداقل کسانی هستن که دردودلات وبشنون .

  3. 2 کاربر از پست مفید هیام تشکرکرده اند .

    هیام (یکشنبه 18 تیر 91)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 آذر 91 [ 04:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    938
    سطح
    16
    Points: 938, Level: 16
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    تقریبا میشه گفت که تنها کسی که پشتمه شوهرمه و به شوهرم هم نمیتونم بگم چون میره با خانوادش دعوا میکنه و بدتر میشه. من به شوهرم چیزی نمیگم چون الان ما از نظر مالی یه سری وابستگی داریم به خانواده ی شوهرم.با پدرش شریک هست و اگر کارشو از دست بده ضربه ی بزرگی هست.بله گفتم تاثیری نداشته گفتن به درک ما که احتیاجی به تو نداریم و زن هم برا پسرمون زیاده.مادر شوهر و پدر شوهرم به نظر من دنبال بهونه برای دعوا هستن.سر هر موضوعی که فکر کنین.

    طعنه و کنایه هاشون خیلی ازارم میده فکر میکنن که ازهمه بالاترن مادر شوهرم خیلی کینه ای هست و تقریبا میشه گفت با فامیل شوهرش هم رابطه ای نداره و دوستان صمیمی کمی داره و اعتقادش بر اینه که کسی برای من کاری انجام نداده و من به کسی احتیاجی ندارم.

    مطلب دیگه ای هم هست که همیشه حاشا میکنن خیلی حرفا رو به من در جلوی خودم زدن ولی بعدش حاشا میکنه من نگفتم دختراش که همیشه بهش میگن دروغگو.

    یکی دیگر از حرفهای مادر شوهرم اینه که خیلی دختراش رو بالا میبره و من رو میخواد بکوبونه.دریک مهمانی مادرشوهرم طی یک نطق گرانبار فرمودند که دانشگاه مهسا اصلا خوب نبوده و دخترهای من از طرف بهترین دانشگاههای دنیا نظیر اکسفورد بورسیه شده اند.خواهر شوهرم در اون جمع نبودن من بعدش بهش تبریک گفتم و اون گفت که مادرم دروغ گفته و همچین چیزی نبوده و مادرم می خواسته بگه که دخترام از عروسم بهترند.

    مشکل من اینه که نمیتونم در برابر کارهاشون بیخیالی طی کنم و نمیتونم اون حرکات و حرفها وتوهین ها و تهمتها و دروغهاشون رو فراموش کنم دلم برای دختر خونه ی بابا و خوشحالی مجردیم تنگ شده. چه کار کنم که کمترین اسیب رو ببینم؟در صورتی که میدونم اونا تغییر ناپذیرن.

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    123
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa pirooz
    من حتی شاهد کتک خوردن مادر شوهرم و شنیدن فحش های بسیار رکیک از طرف خواهر شوهرم به مادرشان بوده ام در مقابل خودم
    سلام مهسا جان
    همین موضوعی که بهش اشاره کردی یعنی کتک خوردن مادر شوهرت از دخترانش اونهم در مقابل تو!!!!کافیه که روح و روان اون زن رو حسابی بر هم بریزه و عقده در وجودش ایجاد کنه ،احساس حقارت و .....اوم احساس های بدی که به ایشون وارد می شه رو با این رفتارهای زشت و توهین هایی که به شما می کنه میخواد جبران کنه.
    این جوری که شما از خانواده شوهرت می گی نشون می ده اونها خانواده نرمالی نیستن و احترام براشون تعریف نشده..هرچه قدر هم که مادرشون بد باشه ی دختر که مادرش رو نمی زنه...
    پس همون جور که خودت هم می دونی باید این واقعیت رو قبول کنی و باهاشون کنار بیای...چون فرهنگ اونها از ریشه مشکل داره تو نمی تونی تغییر ویژه ای تو اونها ایجاد کنی
    خداروشکر که همسرت خوبه وازش راضی هستی پس ی پشتوانه محکم و دلگرم کننده داری...

    هرچند می گن از محبت خار ها گل می شود و بد ترین و سخت ترین ادمها هم درمقابل مهربونی ومحبت بالاخره نرم می شن...
    ولی خوب می دونم که نمیشه چنین انتظاری ازت داشت و بهت فشار میاد ...و می دونم که شما هم انسانی و فرشته نیستی ...وشاید خودتهم این روش خوبی کردن به اونها رو امتحان کرده باشی و جوابی نگرفته باشی...
    اگر به نظرت از این طریق نمی تونی خودت رو تو دلشون جا کنی و یا کشش اینگونه برخورد کردن با اونها رو نداری.
    به نظرم بهتره روابطتون رو با اونها کم کنید, و فقط در حد لزوم باهاشون رفت وآمد کنید
    برای کم کردن روابط بهتره ی چیزی مثل درس یا کار یا کلاس رو بهونه کنید.

    مهسا فکر می کنی چرا مادر شوهرت می خواد تو رو پایین بیاره و دخترهای خودش رو بالا ببره؟
    خوب می خواد با این کار تورو عصبی و ناراحت کنه.
    وقتی تو عصبی میشی و اذیت می شی ناخواسته برای حرفای اون ارزش قائل میشی و اجازه میدی اون با حرفای نامربوط بهت آسیب بزنه...
    ولی اگر به این فکر کنی که اون حرف ناراحت کننده از دهن چه کسی در اومده ؟(آیا اون فرد قابل قبول هست؟آیا اون فرد فهمیده هست؟) و به چه منظوری دراومده...
    راحتتر می تونی حرفای اون رو نادیده بگیری...

  6. 3 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (دوشنبه 19 تیر 91)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 آبان 91 [ 04:09]
    تاریخ عضویت
    1391-3-02
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    665
    سطح
    13
    Points: 665, Level: 13
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 149 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    بعضی پست هایی که دوستان میذارن، از 50 تا پست با ارزش تره
    نازنین1 انگار حرفای دل منو زد
    واقعا به نظرت هدف مادر شوهرت از این کار چی میتونه باشه؟
    جز اینه که دلش میخواد تو عصبی بشی؟
    جز اینه که میخواد ناراحت بشی و تحملت تموم بشه و وا بدی؟
    پس مقاومت کن!وقتی میدونی هدف طرف مقابل از کاراش چیه، خیلی راحت تر با قضیه کنار میای و میتونی بهترین عکس العمل رو نشون بدی
    اگه با شوهرت مشکلی نداری، پس بی خیال این قضیه شو
    از نظر روانی، مادر شوهرت فرد چندان سالمی نیست
    این رو کاملا میشه از نوشته هات فهمید
    حتی این رفتارهاش ممکنه ریشه در کودکیش داشته باشه
    الان تو مسئول تغییر اون نیستی! واقعا نیستی چون کاری هم از دستت بر نمیاد

    هیچ کسی رو نمیشه عوض کرد مگه اینکه خودش بخواد
    پس مادر شوهرت رو نمیتونی تغییر بدی ولی میتونی رو خودت کار کنی که انقدر حساس نباشی

    به نظر من پست نازنین1 خیلی کامله
    چند باره بخونش
    همین
    موفق باشی آبجی گلم



  8. 3 کاربر از پست مفید گوشت تلخ تشکرکرده اند .

    گوشت تلخ (چهارشنبه 21 تیر 91)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    236
    امتیاز
    1,733
    سطح
    24
    Points: 1,733, Level: 24
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    662

    تشکرشده 659 در 208 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    مهسای عزیز مقابله به مثل کردن ویا خالی کردن میدان و فرار تنها روش حل مشکل نیست چه بسا به مشکلاتت هم اضافه بشه!

    مادر شوهر شما از لحاظ شخصیتی کاملا درهم شکسته و نیاز به ابراز وجود داره بنابراین دم دست ترین فرد به اون که وابستگی عاطفی هم بهش نداره متاسفانه شما هستید که همه عقده هاش رو سر شما خالی میکنه!
    اون با خانواده شوهرش هم مشکل داره و فکر میکنه حالا که خودش سال هاست که مشکل داره چرا نباید عروسش داشته باشه خوب اونم مادر شوهر هست دیگه!! (به تعبیر خودش)

    مهسا جان من فکر میکنم باید بر عکس به مادرشوهرت از صمیم قلب محبت کنی! میدونم با شنیدن توهین و تحقیرهاش کار خیلی مشکلیه ولی اگه اینکارو انجام بدی نتیجه های خوبی عایدت میشه:

    1- اول اینکه نیاز در مرکز توجه بودن و احساس احترام و بزرگ نگه داشتن در مادر شوهرتون برطرف میشه (مخصوصا بخاطر تحقیر شدن از جانب دخترش اونهم جلوی چشم شما)

    2- کم کم موضع خودش رو نسبت به شما تغییر میده و این خیلی میتونه به آرامش روح و روان شما و شوهرتون کمک کنه

    3- به زودی می بینید که حتی شما رو بیشتر از دختر خودش دوست داره (توی این قضیه شک نکن حتی اگه به روی شما نیاره)

    مهسا جان اگه میخوای مشکلت ریشه ای حل بشه باید بتونی به مادرشوهرت بیشتر از دخترش نزدیک بشی و ذهنیتش رو نسبت به خودت عوض کنی و کاری کنی که به داشتن عرسی مثل شما همه جا افتخار کنه

    براش در روز تولد و یا سالگرد ازدواجش کادو بگیر و یا اینکه وقتی میری خونه شون لباسی یا پارچه ای یا هر چیزی که فکر میکنی مادرشوهرت خوشش میاد بخر و بگو سر راه دیدی و خوشت اومد تصمیم گرفتی براش بخری
    ممکنه اوایل زیاد بهت اطمینان نکنه ولی حتما به مرور زمان میدونه داری از محبت و دوست داشتنش اینکاروها رو میکنی وقتی مادر شوهرت تغییر کنه مطمئن باش پدر شوهرت هم تغییر میکنه عزیزم

    اگه در جمعی مادر شوهرت شروع کرد به سرزنش کردنت به همون روال قدیمی خودش، شما به شوخی قضیه رو فیصله بده و درعوض همونجا جلوی جمع از ویژگی مثبت مادرشوهرت از صمیم قلب تعریف کن چندبار که این اتفاق بیافته مطمئن باش مادرشوهرت میشه یکی از طرفدارهای پر رو پا قرص شما!

    در آخر به این توجه کن شما داری از زن سالخورده ای حمایت میکنی که در زندگیش جزء تحقیر و توهین چه از جانب خانواده شوهر و چه خانواده خودش چیزی ندیده پس فکر نکن کارت بیهوده هست یا بی اجر می مونه

    این راهی رو که گفتم سخته و ممکنه بعضی ها در وسط راه کم بیارن ولی اگه مقاومت کنی یک عمر خودت رو بیمه کردی و هم اینکه کار فوق العاده خداپسندانه ای در حقش انجام دادی خانومی

    موفق باشی عزیزم






  10. کاربر روبرو از پست مفید سارا@ تشکرکرده است .

    سارا@ (یکشنبه 18 تیر 91)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 00:56]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    919
    سطح
    16
    Points: 919, Level: 16
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    562

    تشکرشده 568 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    مهسا جون سلام.
    من وقتی ازدواج کردم با خواهرشوهرم این مشکل رو داشتم باور کن دقیقا مثل مادرشوهرشما ست .
    یکی دوبار مستقیم ازش به همسری گله کردم وایشون هم به دفاع از من تورو خواهرش وایساد واین اصلا باب میل من نیست که بحث و مشاجره پیش بیاد وادمی هم نیستم که تحمل کنم وبه روی خودم نیارم وحال بد میشه به همین خاطر روابطم رو با ایشون به حداقل رسوندم والان در حد یه سلام معمولی باهم ارتباط داریم اما همسری رو محدود نکردم تو رابطش با خواهرش اما کم کم که همسری ارامش رو تو تصمیم من دید خودشم رابطشو کم کرد .
    بعضی ادما اینجوری هستن وهمش با گیر دادنا ودروغاشون جو رو متشنج میکنن وشاید دست خودشونم نباشه چون نه تنها بارفتاراشون کاری ازپیش نمیبرن بلکه روز به روز تنهاتر میشن .
    میگی شوهرت پشتته چی ازین مهمتر؟
    میگی اونا منتظر بهونه واسه دعوان پس از لج اونام شده اروم باش تا بهونه ندی دستشون .

    ولی اینو بدون اونا به این سیستم ناهنجار عادت کردن .عادت کردن وقتی بی ادبی میکنن توجوابش بی ادبی بزرگتری ببینن بشینن سر جاشون (مثل درگیری فیزیکی)وقتی سکوت تورو میبینن عصبی میشن وسعی میکنن حرفای بدتری بزنن .
    بنظرم بهترین راه کم کردن رابطس چون مشکل شما با اونا سوتفاهم نیست که رفعش کنی مشکل توروش تربیتی اوناس که تغییرش تقریبا ناممکنه.
    راستی کم کردن رابطه هم دلیلش مهمه نباید جوری باشه که اونا بفهمن واسه رفتاراشونه چون میشه دلیل واسه مشاجره به پیشنهاد دوستان همیشه کلاس و کار و....بهونه کن.
    ببخش اگه پرحرفی کردم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید هیام تشکرکرده است .

    هیام (چهارشنبه 21 تیر 91)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 آذر 91 [ 04:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    938
    سطح
    16
    Points: 938, Level: 16
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    خيلي ممنون دوستان از راهنمايي هاتون.يكي از دوستان گفتن كه كم كردن رابطه.براي من امكان پذير نيست چون شوهرم بدون من خونه ي پدرش نميره و مادر شوهرم و پدر شوهرم به همسرم زنگ ميزنن و مثلا ميگن امشب بياين .ما اخر هفته ها برا خودمون نيست بايد در خدمت خانواده ي شوهر باشيم.اگر من به شوهرم بگم نميام شوهرم هم به خانوادش ميگه مهسا كار داره نمياد و من هم نميام اونا فكر ميكنن كه من نميخوام پسرشون با خانوادش ارتباط داشته باشه اخه اين اتفاق افتاده و دعواي مفصلي بابت اين موضوع شده حالا هر وقت كه من حالم هم خوب نباشه براي جلوگيري از دعوا و ناراحتي مجبورم برم.شوهرم هم اخلاق هاي خاص خودشو داره و اگر مادر شوهر و پدر شوهرم توهيني در برابر شوهرم به من كنند شوهرم با اونا دعوا ميكنه و همچنين وقتي ميرسيم خونه با من دعوا ميكنه كه چرا تو جوابشون رو نميدي و به روي خودت نمياري من هم ميگم الان كه من هيچي نميگم اينجور برخورد ميكنن واي به روزي كه بخوام جواب بدم.

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 تیر 92 [ 13:42]
    تاریخ عضویت
    1391-2-23
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    1,263
    سطح
    19
    Points: 1,263, Level: 19
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 61 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    منم تو یه دوره ی زمانی شرایط تو رو داشتم. البته نه به این شدت. پدرشوهرم با یه سری وعده و وعید برای ازدواجمون که ماجرایی چندساله داره مار و از زندگی عقب انداخت و به وعده هاش هم عمل نکرد. در ظاهر هیچوقت به من بی احترامی نکردن. اما خب از رفتارهاشون کم و بیش رنجیدم. البته بیشتر این رفتارها ریشه در شخصیت و فرهنگشون داره. مثلا خساست.
    اما به هر صورت من ازشون رنجیدم. خیلی هم بد رنجیدم. اونقدر که نمیتونم تو چشماشون نگاه کنم! حتی همسرم هم ازشون متنفر شده! دقیقا در همین حد. رابطمون در ظاهر با احترام خیلی زیاد توامه. اما یکی اگه سینه ی منو بشکافه میفهمه تو دلم ازشون خونه! هیچ جوری هم نمی تونم فراموش کنم. امسال روز میلاد حضرت زهرا مصادف بود با تاریخ یه اتفاق مهم در ارتباطم با اونا. کلی اشک ریختم و تصمیم گرفتم قلبم رو سبک کنم و بسپارمشون به حضرت زهرا. اما باز هم گاه گداری که حرف ها و گله های معمولی بینمون پیش میاد همه چی دوباره جلو چشام رژه میرن و تنفر همه ی وجودم رو میگیره.
    و طبیعتا... قبل از اونا خودم رو آزار میدم.
    منم مثل تو مدام در حال آروم کردن همسرم هستم. و بهش میگم بهشون بی احترامی نکنی یه وقت! اما اونم مثل من دلش ازشون گرفته و...
    اینا رو گفتم که بگم منم مشکلم با اندکی تفاوت مثل توئه. بنابراین روال حل مشکلت توسط دوستای گل رو پیگیری میکنم تا شاید به خودمم کمکی بکنه

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 آذر 91 [ 04:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    938
    سطح
    16
    Points: 938, Level: 16
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتوانم حرف ها و تهمت های خانواده ی شوهرم رو فراموش کنم.

    خیلی ممنون دوستان.
    خیلی سخته زندگی با همچین ادمایی.کسانی که به همه انتقاد میکنن و از همه توقع دارند ولی حاظر نیستند اشتباهات خودشون رو بپذیرند.واقعا براشون متاسفم وو برای خودم بیشتر ,چون مجبورم عمرمو در کنار همچین کسانی سپری کنم.خیلی دلم گرفته.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همسرم نمیتواند مرا درک کند
    توسط نارجیس در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 مرداد 94, 05:21
  2. نمیتوانم خودم را متقاعد به ازدواج کنم
    توسط سارا66 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 18 خرداد 92, 14:24
  3. چگونه رگ خواب مردی میتوان فهمید
    توسط مریم زد98 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 04 آذر 91, 13:02
  4. خیانت شوهرخواهرم به خواهرم ، من چه کار میتوانم بکنم ؟
    توسط soha10 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 آبان 91, 09:52
  5. پیامدهای سنگین یک رابطه، نه میتوانم فراموش کنم نه میتوانم ادامه بدهم
    توسط kindly girl در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 فروردین 91, 02:26

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.