به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 73
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 19:45]
    تاریخ عضویت
    1391-4-17
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 94 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    سلام. ببخشید اگه توضیح مشکلم خیلی طولانی میشه. می خوام همه جوانب رو توضیح بدم. چون وقت زیادی برای حل مشکلم ندارم.
    من دختری هستم که حدود 6 ماه پیش کارشناسی ارشدم رو تموم کردم. استادی که برای پروژه ارشدم انتخاب کرده بدم آدم خیلی سخت گیری بود و هر کسی جرأت نمیکرد باهاش پروژه بگیره. البته سطح علمی خیلی بالایی داشت و کارای خیلی سنگینی انجام می داد. من چون عاشق کارهای پژوهشی و کارای سنگین اما با نتیجه خوب بودم باهاش پروژه گرفتم. تو دو سال و نیم ارشد خیلی کمکم کرد. واقعا کمک هایی که هیچ استادی به دانشجوش نمیکنه. به همدیگه به شدت اعتماد داشتیم و همه میدونستن که ما دو نفر مثل دو همکار ایده آل می مونیم. (البته ناگفته نماند که کلا آدم بسیار شکاک و بدبینیه. اما با وجود تمام رفتار بدبینانه و اعتماد نکردنش به دیگران به من اعتماد کامل داشت و من رو در جریان محرمانه ترین اسرار کاریش قرار میداد و همیشه میگفت خیلی بهت اعتماد دارم که تو رو در جریان میذارم و منم هرگز از اعتمادش سواستفاده نکردم). من تمام تلاشم این بود که از من راضی باشه و جونمو میذاشتم که کارمو درست انجام بدم. ما کلی خیلی با هم صمیمی بودیم و حتی مثل دو تا دوست بودیم. حتی من مشکلات خارج از چهارچوب کاریمو باهاش مطرح میکردم و اون راهنمایی ام میکرد. خیلی دوستش داشتم و به عنوان یه الگو بهش نگاه میکردم. همیشه میگفت تو بعد از اتمام پروژه ات هم با من کار کن و منم از ته دل رضایت داشتم چون با وجود همه سختی هایی که کار کردن با اون داشت، خیلی دوست داشتم.
    همه چی خوب پیش میرفت و 6 ماه پیش یه دفاع عالی هم کردم که ازم راضی بود.
    بعدش همونجور که پیش بینی شو کرده بودیم حتی 1 هفته هم بهم فرصت استراحت بعد از دفاع نداد و با شوق و علاقه کارهایی رو برای ادامه مسیر به من داد. منم با کمال میل پذیرفتم. البته من توی دوره ارشدم شروع به نوشتن 2 مقاله برای مجلات بین المللی کردم که تا موقع دفاعم نموم نشد و اونا هم جزو برنامه کارایی بود که باید بعد دفاع انجام میدادم. تو یکیش با این که انرژی و وقتی که سر کار گذاشته شد از جانب من خیلی بیشتر بود، اما فکر و ایده اصلی کار مال استادم بود که اگه نبود واقعا مقاله ای در کار نبود. اما تو دومی واقعا تو همه چیز نقش من بیشتر بود.
    برسیم به مشکل. چند ماه پیش یک استاد خارجی به من ایمیل زد و ازم خواست که برای دکترا برم و با اون کار کنم. منم مثل همیشه زنگ زدم به استادم تا باهاش مشورت کنم.موضوع کاری اون استاد خیلی شبیه استاد من بود و وقتی به استادم موضوع رو گفتم یهو عصبانی شدو همه پل های پشت سر رو خراب کرد و گفت هر چی بینمون هست بیار پس بده و برو دنبال زندگیت. به من هیچ ربطی نداره. اشتباه کردم که تو رو اینقدر تو مسائل کاری خودم شریک کردم (از این ترسیده بود که من بهش خیانت کنم و اسرار کاریشو فاش کنم. اگرچه من خیلی تلاش کردم که بهش بگم که من هیچوقت حاضر نیستم بهش خیانت کنم و اگه بگه نرو من حاضرم از این موقعیت چشم پوشی کنم. اما آدمیه که خیلی بد عصبی میشه و دیگه وقتی عصبانیه این حرفا درش اثر نداره) من خیلی حالم بد بود. کارم به بیمارستان کشید. علاوه بر این که از کسی که اینقدر دوستش داشتم و الگوی زندگیم بود ضربه خورده بودم، فکر کارهایی که 3 سال از عمرمو تمام و کمال پاشون گذاشته بودم و حالا داشت منو از اونا بیرون می انداخت هم دیوونه ام میکرد. مقاله هایی که با جون دل داشتم می نوشتم...
    خلاصه این دعوای ما حدود 1 ماه طول کشید و آخر سر تونستم دوباره اعتمادشو جلب کنم و به تکمیل مقاله هام ادامه بدم. از خیر دکتری با اون استاد هم گذشتم.
    (تو کارای ما رسم اینه که دانشجویی که مقاله رو می نویسه و کاراشو انجام میده اسمش نویسنده اوله و استادا اسمای بعدی. قبل از این که اختلافا پیش بیاد و چون نقش اون تو یکی از مقاله ها از من بیشتر بود و اون همش اصرار داشت که تو نقشت تو کار کمتر بوده و فکر اصلی مال من بوده، اسم من رو از نویسنده اول برداشت و گذاشت آخر. با این که خیلی دلم شکست اما زیاد اعتراض نکردم. ناراحتیمو نشون دادم ولی اعتراضی نکردم. هیچوقت رو حرفش حرف نمیزدم.)
    دوباره با هم کار می کردیم اما دیگه هیچ وقت با من مثل سابق نبود. تو دوره دعوا یه سری حرمت ها شکسته شده بود که دیگه هرگز درست نشد. ولی خب مسالمت آمیز کارو ادامه میدادیم و تا حد زیادی دوباره با هم صمیمی شده بودیم. البته دیگه حریم خودشو حفظ می کرد و اجازه نمیداد بیشتر از یه حدی به اون و کارهاش نزدیک بشم. با این که حتی این اواخر بهم پیشنهاد کرد که اگه بخوای برای دکتری ایران بمونی من تو رو به عنوان دانشجو می گیرم.
    1 ماه پیش تصمیم گرفتیم برای یه کنفرانس مقاله بفرستیم. این دیگه واقعا کاری بود که نقش من از همه بیشتر بود و تمام کارهاشو خودم کردم. روزای آخر که شد اسمشو برداشت گذاشت اول . یعنی هم نویسنده اول هم شخص ارائه دهنده. من اول ناراحتیمو خیلی آروم نشون دادم ولی خودشو حق به جانب نشون داد. شبی که داشتیم مقاله رو می فرستادیم من یکم عصبانی شدم و البته خیلی جلوی خودمو گرفتم که بی ادبانه صحبت نکنم. بهش گفتم شما تو اون مقاله اسم منو آوردید آخر چون گفتید نقش من کمتر بوده حالا تو این مقاله چرا. این که من همه کارهاشو کردم. اون لحظه قبول کرد. (البته یکم تند رفتم و گفتم همین جوری پیش بره یه ماه دیگه اسم منو از مقاله ها خط می زنید که ای کاش زبونم لال میشد و نمی گفنم)
    خلاصه گفت راست میگی و تو تو اینکار زحمت کشیدی و حقته اسمت اول باشه. عصبانی هم نبود. اسم من اومد اول و مقاله رو ارسال کردیم.
    دیروز بعد از ظهر یعنی فردای روزی که مقاله رو فرستادیم بهش زنگ زدم که ساعت جلسمونو باهاش هماهنگ کنم. دلخور بود که اون چه حرفی بود دیشب زدی. منم عذر خواهی کردم و گفتم ببخشید یکم عصبی بودم متوجه رفتارم نشدم. آروم بود و قرار جلسه رو گذاشتیم.
    شب که شد من خواب بودم ساعت 2 اس ام اس زد که جلسه فردا کنسل. پس فردا بیا. منم اس ام اس زدم و تشکر کردم که بهم خبر داده. (چون باید صبح زود حرکت میکردم به شهری که دانشگاهمه)
    دوباره گرفتم بخوابم که دیدم اس ام اس زده که به غیر از همون مقاله(که نقشم بیشتر بود) دیگه حق نداری به هیچ کدوم از مقاله هامون دست بزنی. که بعدش توهم بگیردت فکر کنی کاره ای هستی و اون حرفا رو بزنی(معلوم بود بدجوری عصبانی بود که اون اس ام اس رو داده بود. همیشه همین جوریه که وقتی عصبی میشه هی میشینه فکر میکنه و مسائل رو گنده میکنه پیش خودش)
    من خیلی محترمانه جواب دادم که دیشب یه لحظه عصبی شدم و رفتارم دست خودم نبود و ازش خواستم من رو ببخشه و تأکید کردم که قبول دارم اگه زحمت ها و کمک های اون نبود من به اینجا نمیرسیدم و آخرش هم گفتم هر تصمیمی بگیرید قبول دارم فقط رفتار دیشبم رو ببخشید. چون من این روزا خیلی تحت تنش و فشارم و اعصابم ضعیف شده.
    به جای این که اروم شه عصبانی تر شد و گفت اصلا تو فقط میرزا بنویس بودی. اگه کمکای من نبود نمیتونستی به هیچ کدوم از جاهایی که الان هستی برسی (کلا عادت داره منت بذاره)
    برای این که عصبانیتشو اروم کنم تأییدش کردم. کفتم که قدر زحماتشو میدونم و رفتار دیروزم خیلی قدرنشناسانه بوده و دست خودم نبوده و ازش خواستم منو ببخشه. اما باز عصبانی تر شد و گفت بگیر بخواب. داری ماست مالی می کنی که منو آروم کنی. من خوب میشناسمت.
    منم جواب دادم که بخدا ماستمالی نیست و از ته دلم میگم که از حرفی که زدم پشیمونم.
    بعد دوباره سرم منت گذاشت و گفت من خیلی به تو لطف کردم (البته واقعا راست میگه. من همیشه بهش گفتم که قدر همه لطفها و زحماتشو میدونم) گفت اون همه لطف من به تو پر رو و وقیحت کرده. آخرشم گفت حالم از همه چیزت به هم میخوره این حرفش خیلی برام سنگین بود. من خیلی دوستش داشتم و اونم همیشه میگفت که من خیلی واسش مهم هستم. اما این حرفش آب یخ بود که رو سرم ریخت.
    با وجود این بهش اس ام اس زدم که لطف های شما همیشه تو ذهنم هست و همیشه قدرشونو میدونم. خواهش میکنم ببخشید.
    زنگ زد بهم و هر چی از دهنش درومد گفت. مودبانه اش این بود که هر اشتباهی میکنی و آخرش به پشیمونی و عذر خواهی میفتی.
    من تا اومدم حرفی بزنم قطع کرد و دیگه جوابمو نداد. تا ساعت 3:30 نصفه شب دعوامون طول کشید. من تا صبح خوابم نبرد و الان عاجزانه موندم که چیکار کنم عصبانیتش فروکش کنه.
    تو تجربه عوای پیش دیدم که هرچی بیشتر سعی کنم بهش توجه کنم و عذرخواهی کنم بدتره و باعث میشه هی تو ذهنش مسأله رو گنده تر کنه. الان نمی خوام اینطوری بشه. شاید دیشب هم اگه هی عذرخواهی مو ادامه نمیدادم و می گذاشتم زمان بگذره و آروم تر شه تا این حد عصبانی نمیشد که اون جوری باهام رفتار کنه. اما اشتباه کردم و موضوع رو کش دادم.
    من کار اشتباهی نکرده بودمف فقط حقمو ازش خواسته بودم و حرفی که زدم اینقدر سنگین نبود. تمام تلاشمو کرده بودم که محترمانه بهش بگم.
    اما این هی تو ذهنش میشینه خیال بافی میکنه و موضوع رو برای خودش گنده میکنه.

    الان اگه این عصبانیتش ادامه پیدا کنه زحماتی که تو سه سال واسه مقاله هام کشیدم بیخود میشه و اسممو از همه خط میزنه. کمکم کنید چیکار کنم.
    با اینجور آدما چه جوری باید برخورد کرد.
    ضمن این که با وجود همه بدرفتاری که با من کرد هنوزم دوستش دارم و لطف هایی که بهم کردهجلوی چشممه و دوست ندارم ازم ناراضی باشه و دلم می خواد منو رو ببخشه.
    الان کمکی که از شما می خوام اینه که بهم بگید با این جور آدما چطوری باید برخورد کنم که از خر شیطون بیان پایین. چون اون دفعه وقتی زیاد زنگ زدم و خواستم آرومش کنم نتیجه بر عکس داد. دیشب هم همینطور شد. چون اولش اینقدر عصبانی نبود که آخرش بود. هر چی بیشتر ازش تعریف کردم و عذرخواهی کردم عصبانی تر شد. کمکم کنید چون احتمالا تا چند ساعت دیگه خودش زنگ میزنه و خط و نشون میکشه واسم (با توجه به شناختی که سر دعوای قبل ازش دارم) و من نباید بی گدار به آب بزنم.

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    بعنوان یه دانشجوی ارشد میگم که ، اگه من باشم اجازه نمی دم که اینقدر حقم خورده بشه ، و به نظر من شما خوب کاری کردین که نذاشتین اون اسمشو اول بنویسه .
    زیاد هم ازش معذرت خواهی نکنین ، حق تون رو گرفتین ، کاری نکردین که بخواین ازش معذرت بخواین .
    در ثانی اگه من بودم ، میرفتم واسه اون استاد دومی درخواست میدادم و میرفتم .
    احترامشون رو نگه دارین ، ولی نه اونقدر که خودتون رو کوچیک کنین ، حالا که مقاله ها تون رو فرستادین ، اکسپت شده ؟ من اگه باشم دوباره به اون استاد خارجیه ایمیل می زنم و بدون اینکه با استاد مشاورم حرفی بزنم هماهنگ میکنم ، فقط باید فکری برای توصیه نامه ها بکنین.
    ((((نظر شخصی من بود)))

  3. کاربر روبرو از پست مفید omid65 تشکرکرده است .

    omid65 (پنجشنبه 22 تیر 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    با سلام
    تو کارهای گروهی علمی معمولا جو اینجوریه که هرکی زورش بیشتره یا "احساس میکنه" عامل اصلی به نتیجه رسوندن یک تحقیق هست سعی میکنن خودشونو عامل اصلی نشون بدن (مطمئنا به خاطر ارزش ها و درجات علمی که نصیب ارائه دهنده میشه و یا سایر مزایایی که خودتون بهتر میدونین ).
    شما از اول نباید از موضع ضعف با استادتون برخورد میکردین. درسته که یکی از عوامل پیشرفت شما موقعیتی بوده که استادتون براتون مهیا کرده بود ولی همت و توانایی و پشتکار شما اصلی ترین عامل پیشرفت شما و 20 بودن تو کارتون بوده.
    احترام استادتون رو همیشه نگه دارین ولی هیچوقت از "حق خودتون" کوتاه نیایین، یکی از خصوصیات منفی انسانها(سلطه طلبی) هست مثال اینکه که اگه احساس کنه فردی (کارگر - شاگرد - همکار - همسر و ... ) تحت فرمانش باشه و ببینه که نمیتونه از حق مسلمش دفاع کنه دفعات بعد سعی میکنه حیطه سلطش رو پهن تر و عمیق تر بکنه. معمولا این تیپ آدم ها با غرولند و صدای بلند و عصبانیت طرف مقابل رو تهدید میکنه که تحت تاثیر بزارتش .
    .
    این تیپ رفتار اثبات شده هست و معمولا آقایون از این طریق حرفشون رو به کرسی میشونن و یا اینکه باعث میشن طرف مقابل از حق و حقوقش منصرف بشه و بر روی خانم ها معمولا جواب میده.
    .
    به نظر (شخصی) من اگه شما فرصت مطالعاتی خارجی رو جدی تر میگرفتین خیلی به نفعتون بود با اینکه ردش کردین.
    اعتماد به نفستون رو بالا ببرین و از موضع ضعف وارد نشین. درسته که استاد شما در حقتون خوبی کرده شما هم کم براش نزاشتین.

  5. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    saeeded (سه شنبه 20 تیر 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 19:45]
    تاریخ عضویت
    1391-4-17
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 94 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    مشکل من این جاست که اصل مقاله هام یعنی مقاله های ISI هنوز سابمیت نشده. و الان منو تهدید کرده که دیگه حق ندارم به اون ها کاری داشته باشم. این فقط یه مقاله کنفرانسی بود که من تونستم اسممو بیارم اول.
    (بذارید خوب این بخشو توضیح بدم که ابهامی نمونه. من دو تا مقاله ISI تقریبا تکمیل شده دارم که قرار بود همین ماه سابمیت بشه. یکی از اون ها اونیه که ایده اصلی برای استادم بود. اون به من یاد میداد و من می رفتم و روی کار پیاده می کردم. بماند که خیلی وقتها سر این مسئله با هم بحث داشتیم که می گفت تو این کار رو خوب نمی فهمی به خاطر همینه که هر چی توضیح میدم باز یه جای کار می لنگه. سر این مقاله خیلی خیلی انرژی گذاشت. بخشی از تست ها رو هم من انجام ندادم و استادم فقط نتایج رو به من داد که تو کار وارد کنم. درسته از نظر زمان من بیشتر وقت گذاشتم روی کار ولی واقعا نقش اون خیلی پر رنگ تر بود توی کار. به خاطر همین هم من زیاد اعتراضی نکردم. ناراحت شدم خیلی و ناراحتیمو بهش نشون دادم و گفتم منم خیلی واسه این کار وقت و انرژی گذاشتم. ولی اعتراض نکردم. مقاله دوم مقاله ایه که دقیقا آزمایشهاییه که من توی ارشدم انجام دادم. ایده کار مال خودم بود. نوشتن مقاله کاملا کار خودم بود. مثل مقاله قبل اصلاحاتش اینقدر طول نکشید و استادم همیشه تأیید میکرد که این کار خودته و خوب فهمیدی به خاطر همین سریع تونستی مقاله رو به شکا صحیحش در بیاری. غیر از این دو تا مقاله که گفتم، الان 5-6 ماهه که دارم روی دو مقاله دیگه کار می کنم که البته هنوز خیلی ناقصن و مثل مقاله اول استادم نقش زیادی توش داشت و بخشی از تست ها رو اون بهم داد. اما من هم تو این چند ماه خیلی واسشون زحمت کشیدم و تست کردم و ...) حالا با این جریانی که پیش اومده میگه تو به غیر از مقال دوم که همونیه که کاملا کار خودم بوده، به هیچ چیز دیگه حق نداری کار داشته باشی. یعنی زحمات چند ماهه ام داره بیهوده میشه.
    البته نا تا حالا مقالات کنفرانسی داخلی و خارجی و ژورنالی داخلی زیاد داده بودیم و همیشه اسم منو میگذاشت اول. مشکلمون فقط سر اون قضیه مقاله ISI بود که اون نقش بیشتری توی شکل گیریش داشت.
    می دونم اکثر استادا اینجوری نیستن اما استاد من واقعا پا به پای من روی مقاله کار می کرد. این جور نبود که فقط اسمش تو مقاله باشه. بار ها و بارها مقالمو خونده و اصلاح کرده و نظر داده و من نظراتشو اعمال کردم. حتی خیلی جاها خودش بخش هایی که به اصلاح احتیاج داشت درست می کرد. حتی برای کنفرانس داخلی که خیلی از استادا اصلا وقتشونو بهش اختصاص نمیدن و کار کاملا روی دوش دانشجو اه این پا به پای من پیش میومد و تا لحظه سابمیت کردن کنارم بود. واقعا واسم زحمت کشیده. من آدم قدر نشناسی نیستم و این چیزا رو می بینم و نمیتونم ازشون چشمپوشی کنم. دور و بر خودم هم استاد زیاد بوده هم دانشجوی ارشد. هیچ استادی اینقدر که استادم تو همه زمینه ها برام وقت گذاشت، برای دانشجوش وقت نمیگذاره.
    درسته تازگیها (بعد از دعوای سری قبل) خیلی رفتارش عوض شده و دیگه اون صمیمیت و مهربونی قبل رو با من نداره، اما من نمیتونم پا بذارم روی همه چیز و زحمتهاشو فراموش کنم.
    کمکم کنید چجوری دعوا رو مدیریت کنم. هدف من فقط مقاله ها نیست. واقعا دلم می خواد دوباره مثل قبل بهم اعتماد کنه و قبولم داشته باشه.

    من بی خیال موقعیت تحصیل در خارج نشدم. اون رو قبلی رو خیلی پیگیری نکردم چون واقعا بعضی شرایطش باب طبعم نبود. اما الانم فکر جور کردن یه موقعیت دیگه و بهتر از اون برای خودم هستم. البته بدون مقاله ISI واقعا شانس پذیرش گرفتن تو دانشگاه خوب کمه. من تا الان دلم خوش بود که حداقل 2 تا ISI خواهم داشت برای زمان پذیرش. اما الان با وضعیت پیش اومده نمیدونم باید چیکار کنم.
    آره استادم خیلی سلطه طلبه. خیلیییییییییییی. اینو همیشه تو رفتارش با بقیه میدیدم. اما با من هیچوقت اینطور نبود. خیلی به من اهمیت میداد و برام ارزش قائل بود. اما من همیشه بدبینی و سلطه جویی رو توی رفتارش با بقیه حس می کردم. تا این اواخر که دعوای قبلی پیش اومد و بعد از اون همیشه این ویژگی های منفی در رابطش با من هم نمود پیدا کرد.
    قبل از اون حتی من برای احترام به اون توی مقالاتی که به جاهای مختلف میدادیم اسم اون رو میذاشتم اول، ولی اون خودش اسمشو میگذاشت دوم و اسم من رو میگذاشت اول.
    این رفتارش جدیده که اسم خودشو بیاره جلو.
    saeeded من قبل از این که جواب شما رو ببینم جواب قبلیمو گذاشتم.
    من فکرم برای آینده روشنه و به محض این که شرایطم جور بشه برای دکتری اقدام میکنم. حتی الان هم چند تا دانشگاه اپلای کردم ولی چون ISI ندارم و در پذیرش دکتری این امتیاز خیلی مهمه هنوز نتونستم جای خوبی پذیرش بگیرم.
    الان واقعا راهنمایی ام کنید که با استادم چیکار کنم. درسته رفتار من هم مشکل داشته و زیادی بالا بردمش که اون اینقدر نسبت به من متخاصم و زورگو شده. اما الان که شرایط اینه چجوری میتونم این بحران به وجود اومده رو مدیریت کنم. چون دودش واقعا تو چشمم میره. حرف سه سال تلاشه. اگه واقعا اسم منو از مقاله ها خط بزنه آیندم خیلی مبهم میشه و باید قید دکتری رو بزنم. چیزی که سه ساله از جونم گذاشتم که بتونم با بهترین شرایط علمی یه جای خوب پذیرش بگیرم. نمیدونم جواب خونواده ام رو چی باید بدم که منتظرن من مقاله هام چاپ بشه
    می دونم ادمیه که توجیح کردن من بیشتر عصبیش میکنه. حداقل این رو تو دعوای قبل و دعوای دیشب خوب فهمیدم. اما اگه به امان خدا ولش کنم و سراغشو نگیرم هم احساس میکنم به منفی بازی تو ذهنش ادامه بده و شرایط بدتر میشه.
    واقعا چیکار باید بکنم. موندم. کوچکترین اشتباهی از جانب من میتونه راه های پشت سر رو خراب کنه و اونقت این منم که دستم میمونه تو حنا. بدون هیچ مقاله ای

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    سلام و به تالار همدردی خوش اومدید
    به خاطر موفقیت در تحصیلاتت بهت تبریک عرض می کنم و آینده روشنی را برایت می بینم



    دل سوخته گرامی ، همون طور که خودتون هم گفتید

    می دونم اکثر استادا اینجوری نیستن
    بنابراین شما وارد یک بازی استاد و دانشجو شده اید ، بازی که ناخواسته واردش شده اید اما اکنون که دیدگاهتون وسیع تر شده است و ازش آگاهی یافته اید می توانید خود را بیرون بکشید و برای ادامه کار و فعالیعت و تحصیلتون برنامه ریزی صیحی را پیاده کنید

    آنچه که مسلم هست شما از اینکه زحمتتون به اسم شخص دیگری ثبت شود ، به شدن نگران و ناراحت هستید و در همین حال به دلیل اینکه خود را نسبت به استادتون مدیون می دانید بین یک نوسان احساس و منطق به دام افتاده اید
    شما می بایست خطوط و محدوده روابط خودتون رو با شریک کاری( اعم از استاد راهنما و دیگران) ابتدا برای خودت مشخص کنید و سپس بر اساس خط قرمزت میزان همکاری و نحوه بهره برداری از فعالیت را با طرف مقابل مشخص کنید
    در خصوص روابط کاری ، نباید گذاشت احساسات و عواطف در گیر قضایا شود ، جوری که شما در مواردی که محق هستی به دلیل عواطف و احساسات فی مابین علیرغم میلت از حقت چشم پوشی کنی

    >>> توجه: استادتون با میل و رضایت خودش به شما کمک و راهنمایی رسانده است ، نه از سر دلسوزی و ترحم و محبت !!! پس بحث مدیون بودن منتفی می شود

    شما با علم به اینکه ایشون سختگیر هستند و هرکسی جرات نمی کند با ایشون پروژه بردارد ، برای ارائه کار خوب و بالا بردت توان علمی تون ، ایشون را به عنوان استاد راهنما انتخاب کرده اید و با وجود همه سختگیری هایی که اعمال نموده است ، شما توانسته اید پایان نامه خوب و قابل قبولی را ارائه دهید ، به همین خاطر هیچگونه مدیونی نمی بایست نسبت به این قضیه در خود داشته باشید

    نکته دیگر اینکه شما در حال پرداخت هزینه گزاف عدم تعیین حد و مرز کاری و بهره برداری و ارسال مقاله هستی لذا بهتر است با کنترل احساسات و عواطفت به طور محکم و قوی و با اعتماد به نفس با اون آقا صحبت کنی و مواضع و حقوق قانونی خودت را در ارسال مقاله عنوان کنی ، در این خصوص اصلا و ابدا نیاز به عذرخواهی و سایر بازی هایی که شما درحال ایفا کردنش به ناآگاه بودی نخواهد بود صرف اینکه قاطعانه حرفت را بزنی و حق تالیف و ارائه مقاله را مطالبه کنی ، می تواند در پیش برد حل مشکل کمکت کند ، توصیه می کنم با یکی از افرادی که به این امور آشنا هستند و از نزدیکان شما هستند جهت مذاکره و نتیجه گیری نهایی به نزد اون آقا بروید
    در این حال چنانچه این آقا به صورت منطقی قانع شد و یا اینکه شما را قانع کرد ، مشکل مرتفع می گردد ، و شما بعد از این حواستان را در انجام کارهای اشتراکی جمع کنید و همه چیز را هم شفاهی و هم مکتوب در ابتدای مشارکت بیان و نگهداری کنید
    ولی چنانچه این آقا قضیه را به احساسات و دین و لطف و محبت و ... مربوط کرد بدانید که هرچه بیشتر تقلا کنید بیشتر در این مشکل فرو می روید و بهتر است ارتباط خود را کامل با این آقا قطع کرده و اعلام کنید من آنچه را که حق خود می دانم و واقعا برایش زحمت کشیده ام را تکمیل کرده و ارائه می دهم بدون دخیل کردن شما

    حال یا شما می توانید مقاله های نیمه کاره را تمام کنید و یا خیر ... منتها به خاطر داشته باشید عدم ارائه مقاله همان هزینه تصمیم نیمه کاره ای است که در بدو امر و بدون گذاشتن قرار شراکت ابتدایی بوده است و از این بابت بیش از این روح و روان خود را آزرده نکنید

    شما بسیار فعال و خلاق هستید ، و می توانید بدون اتکا به این شخص خودتان را به بهترین موقعیت ها برسانید ، چنانچه موقعیت خوب دکتری نیز برایتان ایجاد شد اما خیرخواهی(!) این آقا مانع از پیشرفت شما شد

    ==========
    نکته به باریکی مو (1)


    نقل قول نوشته اصلی توسط دل سوخته

    ضمن این که با وجود همه بدرفتاری که با من کرد هنوزم دوستش دارم

    مردی که به دختری علاقه مند باشد و او را برای ازدواج بخواهد ، از طریق اقدام به خواستگاری ، وارد عمل می شود ، حال اگر صدتا مشکل هم داشته باشد ، صبر نمی کند ، بلکه خیلی مردانه به خواسگاری می رود و به والدین دختر می گوید چنین مشکلاتی دارم و مدتی زمان می برد تا بتوانم زندگی مشترک را برپا کنم ولی می خواهم مطمئن شوم که نظر دختر نیز نسبت به من مثبت هست و مدت زمانی رو که می خواهم تا وضعیتم رو به راه شود را به من مهلت می دهید



    نکته به باریکی مو (2)


    نقل قول نوشته اصلی توسط دل سوخته


    و دلم می خواد منو رو ببخشه.
    این طرز تفکر اشتباه هست که فکر می کنی ، کار اشتباهی کرده ای و مستوجب تنبیه و توبیخ
    و در انتظار بخشش
    نباید اجازه دهی ، احساس مدیون بودن را بهت القا کنند تا از طریق احساس دین و منت بهره کشی احساسی ازت شود





  8. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (جمعه 06 مرداد 91)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1391-2-07
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    899
    سطح
    15
    Points: 899, Level: 15
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 185 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    سلام به دلسوخته عزیز

    من حقیقت شرایطتت رو به خوبی درک می کنم و به عنوان شخصی که یک پژوهشگر واقعی بوده می خوام برات نظر بنویسم. ببین این طوری که تو نوشتی استادی داری که واقعا برات الگو بوده و ازش درس گرفتی، به قول خودت بهت ایده داده پا به پای شما تو کار اولت راهنماییت کرده و شما مقاله رو نوشتی ( در واقع ایده ها و درسهای استادت رو خوب یاد گرفتی خودت تحقیق کردی و به نتیجه رسوندیش) می خوام بهت بگم این که اصرار داری اسم خودت اول باشه کار اشتباهیه.... با نظر آقایان امید و سعید هم مخالف هستم. شما هنوز کارها به نتیجه نرسیدن این طوری منم منم راه انداختی شمایی که الان تو متنت مشخصه استادی داشتی که واقعا بهت کمک کرده اون بهت اعتماد کرده و بهت پرو بال داده و بهت انگیزه داده برای تحقیق. نکته بعدی اینکه اگه استادت در رشته تخصصی خودتون شخص مطرحی هست و اگه مقاله های متعددی به نامش چاپ شده هست تازه به نفعت هم هست که اسم استادت اول باشه و ایشون نویسنده مسئول مقاله باشه چون ادیتور ژورنال های معتبر شخص کورسبوندیگ آتر براشون خیلی مهم هست که آیا شخص اسم و رسم داری هست یا نه. برای کنفرانس هم شما نباید مستقیما به اول بودن اسمتون اشاره می کردید. مقاله را می نوشتید استادتون تایید کردند بعد بهشون می گفتید که استاد من حقیقتا این کنفرانس رو انتخاب کردم چون دوست دارم خودم برم مقاله را ارائه بدم و از نزدیک در کنفرانس شرکت کنم با ایده ها و نظرات جدید در رشته خودم آشنا شم، ارائه ام رو تقویت کنم حالا اگه ارائه تو یه کشور خارجی هست بگید ارائه انگلیسیم رو تقویت کنم و...
    نه اینکه مستقیما به استاد خودتون بگین که استاد اسم من اول باشه چون من کار بیشتر کردم!! والا من دکترا هم گرفتم ولی حتی یه بار به استادم این حرف رو نزدم... این درست شاید تو بعضی دانشگاها این رسم باشه ولی هر استادی مخصوصا اگر استاد اسم و رسم داری باشه این موضوع رو قبول نمی کنه که یک دانشجو بی تجربه بشه نویسنده مسئول یک مقاله و با بی تجربه گری اسم و رسم استاد رو بر باد بده...
    نکته آخر هم اینکه برای اون کشور خارجی اگه موقعیت خوبی هست شرایط رو از دست ندین در ضمن فکر این هم باشین اگر بخواهین تو ایران دکترا بگیرین همین استادتون می تونه بهتون کمک کنه پس با این رفتارهای نسنجیدتون سر فقط یه اسم اول بودن ( که از دید من واقعا کار اشتباهی کردید) همه پل های پشت سر رو خراب نکنین. این خیلی خوبه که آدم تو رشته خودش یه استاد اسم و رسم دار ازش حمایت کنه در ضمن اسم اول و دوم بودن خیلی فعلا برای شما حائز اهمیت نیست و برای مصاحبه های دکتراتون هیچ فرقی نمی کنه اسم شما چندم باشه...

    ولی یه جورایی فعلا شما همه چیز رو خراب کردین با اون گفته تون سعی کنید عذر خواهی کنین از استادتون و دلش رو به دست بیارین و اینقدر هم سر این موضوع که اسمتون چندم باشه حساسیت نداشته باشن...تو این دوره زمونه استادی که واقعا استاد باشه و دانشجو رو راهنمایی کنه گیر نمیاد ...

  10. 2 کاربر از پست مفید ستاره خوشبخت تشکرکرده اند .

    ستاره خوشبخت (شنبه 17 تیر 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 19:45]
    تاریخ عضویت
    1391-4-17
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 94 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

    آنچه که مسلم هست شما از اینکه زحمتتون به اسم شخص دیگری ثبت شود ، به شدن نگران و ناراحت هستید و در همین حال به دلیل اینکه خود را نسبت به استادتون مدیون می دانید بین یک نوسان احساس و منطق به دام افتاده اید
    شما می بایست خطوط و محدوده روابط خودتون رو با شریک کاری( اعم از استاد راهنما و دیگران) ابتدا برای خودت مشخص کنید و سپس بر اساس خط قرمزت میزان همکاری و نحوه بهره برداری از فعالیت را با طرف مقابل مشخص کنید
    در خصوص روابط کاری ، نباید گذاشت احساسات و عواطف در گیر قضایا شود ، جوری که شما در مواردی که محق هستی به دلیل عواطف و احساسات فی مابین علیرغم میلت از حقت چشم پوشی کنی

    >>> توجه: استادتون با میل و رضایت خودش به شما کمک و راهنمایی رسانده است ، نه از سر دلسوزی و ترحم و محبت !!! پس بحث مدیون بودن منتفی می شود

    نکته دیگر اینکه شما در حال پرداخت هزینه گزاف عدم تعیین حد و مرز کاری و بهره برداری و ارسال مقاله هستی لذا بهتر است با کنترل احساسات و عواطفت به طور محکم و قوی و با اعتماد به نفس با اون آقا صحبت کنی و مواضع و حقوق قانونی خودت را در ارسال مقاله عنوان کنی ، در این خصوص اصلا و ابدا نیاز به عذرخواهی و سایر بازی هایی که شما درحال ایفا کردنش به ناآگاه بودی نخواهد بود صرف اینکه قاطعانه حرفت را بزنی و حق تالیف و ارائه مقاله را مطالبه کنی ، می تواند در پیش برد حل مشکل کمکت کند ، توصیه می کنم با یکی از افرادی که به این امور آشنا هستند و از نزدیکان شما هستند جهت مذاکره و نتیجه گیری نهایی به نزد اون آقا بروید
    در این حال چنانچه این آقا به صورت منطقی قانع شد و یا اینکه شما را قانع کرد ، مشکل مرتفع می گردد ، و شما بعد از این حواستان را در انجام کارهای اشتراکی جمع کنید و همه چیز را هم شفاهی و هم مکتوب در ابتدای مشارکت بیان و نگهداری کنید
    ولی چنانچه این آقا قضیه را به احساسات و دین و لطف و محبت و ... مربوط کرد بدانید که هرچه بیشتر تقلا کنید بیشتر در این مشکل فرو می روید و بهتر است ارتباط خود را کامل با این آقا قطع کرده و اعلام کنید من آنچه را که حق خود می دانم و واقعا برایش زحمت کشیده ام را تکمیل کرده و ارائه می دهم بدون دخیل کردن شما

    حال یا شما می توانید مقاله های نیمه کاره را تمام کنید و یا خیر ... منتها به خاطر داشته باشید عدم ارائه مقاله همان هزینه تصمیم نیمه کاره ای است که در بدو امر و بدون گذاشتن قرار شراکت ابتدایی بوده است و از این بابت بیش از این روح و روان خود را آزرده نکنید

    ==========
    نکته به باریکی مو (1)


    نقل قول نوشته اصلی توسط دل سوخته

    ضمن این که با وجود همه بدرفتاری که با من کرد هنوزم دوستش دارم

    مردی که به دختری علاقه مند باشد و او را برای ازدواج بخواهد ، از طریق اقدام به خواستگاری ، وارد عمل می شود ، حال اگر صدتا مشکل هم داشته باشد ، صبر نمی کند ، بلکه خیلی مردانه به خواسگاری می رود و به والدین دختر می گوید چنین مشکلاتی دارم و مدتی زمان می برد تا بتوانم زندگی مشترک را برپا کنم ولی می خواهم مطمئن شوم که نظر دختر نیز نسبت به من مثبت هست و مدت زمانی رو که می خواهم تا وضعیتم رو به راه شود را به من مهلت می دهید



    نکته به باریکی مو (2)


    نقل قول نوشته اصلی توسط دل سوخته


    و دلم می خواد منو رو ببخشه.
    این طرز تفکر اشتباه هست که فکر می کنی ، کار اشتباهی کرده ای و مستوجب تنبیه و توبیخ
    و در انتظار بخشش
    نباید اجازه دهی ، احساس مدیون بودن را بهت القا کنند تا از طریق احساس دین و منت بهره کشی احساسی ازت شود




    ممنون از وقتی که برام گذاشتید
    اول این نکته رو بگم که منظورم از دوستش دارم این نبود که به ازدواج فکر کنم. به عنوان یک استاد و یک همراه سه ساله و یک کسی که خیلی بهش اعتماد داشتم دوستش دارم. نه چیزی بیشتر.

    در مورد راهکاری هم که در مورد گرفتن حقم بهم ارائه کردید، با شناختی که از این شخص دارم میدونم که اصلا جواب نمیده و اون رو مصمم تر میکنه که منو به طور کامل از همه چیز حذف کنه.
    همون طور که گفتم خیلییییییییی سلطه جو اه و مخصوصا گه بخوام شخص دیگری رو هم تو این دعوا دخیل کنم آتیشی درونش روشن میشه که هیچ آبی نمیتونه خاموشش کنه.
    من می خوام مسالمت آمیز دعوا خاتمه پیدا کنه و خودش به این نتیجه برسه که حق من بوده این مقاله ها. نه این که با جنگ و دعوا بخوام مقاله ها رو ازش بگیرم که میدونم زور اون بسیار بیشتر از من خواهد بود
    دفعه پیش وقتی دعوا فروکش کرد و جو آروم شد با وجود همه خط و نشون هایی که برام کشیده بود که دیگه نباید کاری به مقاله ها داشته باشم، دوباره کار روی اون ها رو به من سپرد و تا امروز خیلی جلو رفته و تقریبا آماده و تکمیل شده. دلم می خواد این سری هم با همین آرامش کار تکمیل بشه و چاپ بشه.
    دعوای قبل هم صرفا به خاطر این نبود که اون استاد به من پیشنهاد ادامه تحصیل داد. بلکه یه سو تفاهمی در کنارش واسش پیش اومده بود که فکر کرد من دارم به قراری که اول کار گذاشتیم در رابطه با سرّی بودن کار خیانت می کنم. البته به مرور زمان سو تفاهمش برطرف شد و باعث شد جو دوباره آروم بشه.
    آره من واقعا اشتباهاتمو در ابتدای رابطه قبول دارم. خودم کردم که لعنت بر خودم باد. با نگاه ساده خودم فکر کردم همه چی همون جوری پیش میره که درستشه. احساسات رو تو کار دخیل کردم و حالا هم دارم چوبشو می خورم. ولی الان فقط می خوام جو آروم شده تا این دو تا مقاله اصلی به نتیجه برسه. بعدش دیگه میدونم چجوری باید تو روابط کاری از پیش اومدن چنین مسائلی جلوگیری کنم. البته امیدوارم
    فقط این دو مقاله تکمیل به تا دیگه کار با این استاد را کات کنم و خودمو از این جهنم نجات بدم

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 مرداد 91 [ 11:05]
    تاریخ عضویت
    1391-2-15
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    870
    سطح
    15
    Points: 870, Level: 15
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    107

    تشکرشده 108 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    سلام

    همه دوستان به شما گفتند که حقتون بوده که اسمتون اول بیاد توی مقاله کنفرانسی

    من به شما میگم مقاله کنفرانسی تقریبا چیز بی اهمیتی هست نباید سرش بحث راه مینداختی و بر خلاف بقیه دوستان میگم کار درستی کردید که زیاد ازش معذرت خواهی کردید.
    الان بهتره باهاش تماس نگیرید دو سه روز دیگه برید پیشش و اصلا طلبکار نباشید.

    من پایان نامه دکترام رو تازه دفاع کردم.تا اونجایی که من میدونم طبق قانون فقط توی یکی از مقاله هایی که از پایان نامه دکتری استخراج میشه اجبارا اسم دانشجو اول میاد و در بقیه موارد توافقی هستش.

    اگر ایده از استاد شما بوده و ایشان همه کارها رو رصد میکرده پس حق داره اسمش اول بیاد. توی تحقیقات ایده و نظارت بر کار مهمترین بخش هست.به این فکر کنید که استاد شما به جای شما میتونست یک تکنسین داشته باشه و با مبلغی حقوق اصلا اسمش رو توی مقاله نیاره (بدون شما هم اون کار انجام میشد).

    ضمنا برای پذیرش گرفتن برای دکترا اگه مقاله معتبر داشته باشی بهتره ولی زیاد هم نیاز به مقاله نداری. افراد زیادی از هم رشته ای های من برای این دوره الان دانشگاههای معتبر در حال تحصیل هستند بدون حتی داشتن یک مقاله.

    مهمترین چیزی که میتونه به شما کمک کنه داشتن توصیه نامه از استادهات هست البته اونهایی که در خارج از کشور معتبر هستند.

    دو سه روز بذار از تب و تاب بیفته.شما برای رسیدن به حقت که اومدن اسمت توی اون مقاله هاست(حالا اول یا دوم) باید رضایت استادت رو جلب کنی پس مواظب باش رفتار تندت دیگه تکرار نشه.

    یکی از اساتید من هم از این اخلاقهای عجیب داشت. تنها راه درگیر نشدن با اینها حفظ خونسردی در اوج عصبانیت هست ضمنا بدون که حق صد در صد هم با شما نبوده....




  13. 4 کاربر از پست مفید Negin A تشکرکرده اند .

    Negin A (سه شنبه 20 تیر 91)

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دل سوخته
    .


    دفعه پیش وقتی دعوا فروکش کرد

    و جو آروم شد
    با وجود همه خط و نشون هایی که برام کشیده بود که دیگه نباید کاری به مقاله ها داشته باشم،

    دوباره کار روی اون ها رو به من سپرد


    دلم می خواد این سری هم با همین آرامش کار تکمیل بشه و چاپ بشه.


    دور تسلسل را می بینی؟
    خودت خواهان قرار گرفتن در این دور هستی ...


    دفعه قبل که ...
    دوباره ....
    این سری هم ....

    نکاتی که بر شمردم حلقه های اساسی دور تسلسل (بازی استاد و شاگرد) هست


    اگر دقت کنی متوجه خواهی شد که خودت نیز در این حلقه ها نقش داری و تمایل به بازی ،
    و تا زمانی که این دور تسلسل نشکند ، نمی توانی خودت را از این مشکل رها کنی
    نه صرف این دوتا مقاله ، که بعد از این هم باز مقاله ها و کارهای ارتباطی بیشتری خواهی داشت و باز روز از نو ، روزی از نو
    !

    در هر صورت امیدوارم در تمامی مراحل زندگی و تحصیلت موفق باشی




  15. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (جمعه 06 مرداد 91)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 بهمن 91 [ 19:45]
    تاریخ عضویت
    1391-4-17
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    883
    سطح
    15
    Points: 883, Level: 15
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 94 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید این دعوا رو مدیریت کنم و حقم رو از استادم بگیرم

    وای ستاره خوشبخت و نگین آ، خیلی پشیمونم. خیلی. دیشب چند ساعت پشیمونیمو بهش ابراز کردم و بهش گفتم که کنترلمو روی اعصابم از دست دادم و اون حرف رو گفتم. بارها بهش گفتم قبول دارم که نقش اون تو مقاله اول خیلی خیلی بیشتر از من بوده. چقدر بهش گفتم از حرفم پشیمونم. اما اینا بیشتر عصبانیش کرد. بغض گلوم رو گرفته.
    هر چی بیشتر تلاش کردم آرومش کنم بدتر نتیجه منفی داد. و عصبانیتش شدیدتر شد. کاش میتونستم اس ام اس هایی که بهش داده بودم رو براتون بذارم ببینید. شاید بیشتر از 10-15 اس ام اس که هر کدوم اندازه 6-7 تا اس ام اس معمولی بود. (چون دیروقت بود گفت زنگ نزن و خودش اس ام اس میداد)

    من چون قبول داشتم تو مقاله اول اون نقشش بیشتر بوده تا به حال اعتراضی نکرده بودم اما سر مقاله کنفرانسی، همون طور که همیشه خودش بهم می گفت اگه تو بیشتر زحمت بکشی و مشخص باشه که نقش اصلی رو تو داشتی اسمت میاد اول، و من چون این رو میدونستم بهش اعتراض کردم. اونم اعتراض منو قبول کرد و گفت حق با تو بوده. همینطوره تو این کار رو فهمیدی و نقشت بیشتر بوده پس باید اسمت اول باشه و همچنین خودت ارائه اش بدی. البته تو همه مقاله ها چه داخلی چه خارجی چه کنفرانسی کارسپاندینگ آتور همیشه اسم استادم بوده و هیچ حرفی روش نبوده.
    ای کاش زبونم لال شده بود و اون حرف همین جوری پیش بره اسم منو از همه مقاله ها خط می زنید رو نمی گفتم. این حرفم بود که آتیشیش کرد. اونم تا دیشب اینقدر عصبی نشده بود. عصرش تلفنی باهاش حرف زدم آروم بود و منم آروم عذر خواهی کردم. ولی شب موقع خواب هی با خودش منفی بافی کرده بود تو ذهنش و به عصبانیتش شاخ و برگ داده بود که یهو ساعت دو شب دیدم اس ام اس زده که بعد از این غیر از مقاله دوم حق نداری به مقاله های دیگه کاری داشته باشی

    خدایا کاش بتونم دوباره نظرشو جلب کنم. ازم متنفر شده الان.
    باشه سعی می کنم دو سه روز خودمو کنترلکنم و باهاش در ارتباط نباشم.
    اگرچه قبل از این که عصبانی بشه گفته بود 1 شنبه برم دانشگاه برای جلسه راجع به مقاله مون. البته زمانشو قطعی نکرد. و معمولا من شب قبل از جلسه (یعنی امشب) باید باهاش تماس بگیرم و مکان دقیق جلسه و ساعتشو هماهنگ کنم. اما بعد از عصبانیت دیشب اش فکر میکنم نباید امشب زنگ بزنم. احساس می کنم تو باتلاق گیر کردم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

    اگر دقت کنی متوجه خواهی شد که خودت نیز در این حلقه ها نقش داری و تمایل به بازی ،
    و تا زمانی که این دور تسلسل نشکند ، نمی توانی خودت را از این مشکل رها کنی
    نه صرف این دوتا مقاله ، که بعد از این هم باز مقاله ها و کارهای ارتباطی بیشتری خواهی داشت و باز روز از نو ، روزی از نو[/color] !

    در هر صورت امیدوارم در تمامی مراحل زندگی و تحصیلت موفق باشی
    ببینید من تا وقتی کارهای نیمه کارم با استادم تموم نشده باید شرایط رو آروم کنم. همون جور که نگین و ستاره خوشبخت هم گفتن برای اینده تحصیلی من پشتیبانی استاد راهنمام از من خیلی مهمه. چه تو ایران چه خارج از ایران. یکی از شرایط پذیرش توصیه نامه استاده که اگه توصیه ام نکنه شانسم خیلی ضعیف و حتی صفر میشه.


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من که با استادم دعوام شده بود، حالا می خوام ازش توصیه نامه بگیرم
    توسط دل سوخته در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 آذر 91, 17:02
  2. وقتی از دعواشون به حد جنون اذیت میشم.
    توسط دختر مهربون در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 15:35
  3. دعوا بر سر استاد معنوي شوهرم
    توسط lonely heart در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 اردیبهشت 90, 11:51
  4. داستان : خرده دعواهاي زناشويي
    توسط parnian1 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 29 فروردین 88, 00:00
  5. بررسی عوامل حقوقی طلاق در بین زوجهای جوان شهرستان خرم آباد
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 خرداد 87, 13:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.