سلام دوستان همدردی، من همیشه به عنوان کاربر خاموش موضوعات رو دنبال میکنم و واقعا احساس میکنم خیلی تجربه های فراوانی از ارسال های دوستان کسب کردم..
دختری 24 سال هستم که به علت مشغول بودن به درس و تحصیل خیلی به فکر ازدواج نبودم ولی مثل همه دخترا دوست داشتم اگه کیس مناسبی پیدا شد حتما ازدواج کنم..
و تو این مدت خواستگار هایی داشتم، با اینکه بهم خورد ولی اهمیتی نداشت چون فرد ایده آل م نبودن تا اینکه 3 روز پیش خواستگاری اومد که از دوستان خانوادگی معرفی کرده بودن و با اینکه قرار بود 1.5 ماه پیش بیان ولی چند روز پیش اومدن و دلیلشون هم بیماری پدرشون بود..
ایشون همون لحظه ورود به شدت به دلم نشست و وفتی بیشتر صحبت کردن و موقعیت ایشون رو فهمیدم بیش از پیش عاشق شدم و این رضایت در نگاه پدر و مادرم هم کاملا مشخص بود، با اینکه بعد رفتن رضایت خودشون رو به معرفمون اعلام کرده بودن و گفته بودن که باید بیشتر تحقیق کنن،در حالیکه واقعا من از هر لحاظ از ایشون سرتر بودم ولی تا حالا هیچ جوابی به ما ندادن طوری که ما نا امید شدیم..
و حالا خواستم با من همدردی کنید، تو این 3 روز از خواب و خوراک افتادم، هیچ انگیزه ای واسم نمونده، بشدت اعنماد به نفسمو از دست دادم و احساس میکنم پیش معرفمون ضایع شدم..
احساس میکنم عمرا کیسی بهتر از این بتونم پیدا کنم با توجه به اینکه الان شرایط ازدواج سخت شده و کمتر موقعیت ازدواج پیش میاد
من واقعا دلیلشو نمیتونم بفهمم که علتش چیه که همه خواستگارهام بعد از 1-2 جلسه منصرف میشن با اینکه از هر لحاظ از نظر بقیه دختر موجهی هستم و پیشنهاد های دوستی هم زیاد دارم ولی با ارتباط های غیر رسمی مخالفم
علاقه مندی ها (Bookmarks)