خیلی حالم بد بعد 2 سال که با همچیش ساختم حتی ی زن دیگه رو تو رابطه امون تحمل کردم چون میگفت مدیونشه و بود با اینکه به خاطرش زندگیم به هم ریختم بعد 2 سال عشق میگه ما لقمه هم نبودیم چیکار کنم ؟ همه امیدم ارزو وایندم اونه چطور دیوونه نشم من که همه زندگیش بودم اگه 2 روز نمیدیدم دیوونه میشد وقتی باهاش اشنا شدم به زور و محبت زیاد من به سمت خودش کشید بعد فهمیدم 3سال با ی زنه و زنه واسش کم نزاشته بود دنیارو به پاش ریخته بود اما اون بهش خیانت کرد و به من دل بست و من چون میدیدم اون زن داره له میشه بهش گفتم تنهاش نذار و هواش داشته باش تا اینکه دوباره رابطه اشون شروع شد تا جایی که حالا میگه در حق اون ظلم کرده و میخواد وجدانش نسبت به اون اروم کنه و انکه رابطش با من اشتباه بوده من داغون کرد زمانی که اون زنه رفته حالا افتاده به دست پای اون البته اونم از وجودم خبر داشت اما چون وابسته بود نتونست منم که فک میکردم اخرش مال منه و ازدواجه گفتم میگذره دلم سوخت یهو بعد 4سال انطوری جدا بشن بگین چکار کنم ؟ چور ببینم همه زندگیم رفته ؟ بر میگرده ؟؟ چیکار کنم ؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)