به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 08:58]
    تاریخ عضویت
    1391-1-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,732
    سطح
    24
    Points: 1,732, Level: 24
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 22 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمي دونم اتفاقاي زندگيم از بدشانسي منه يا...

    سلام دوستاي خوبم.
    نمي دونم از كجا شروع كنم ولي اول بهتره يه كم از خودم بگم من 30 سالمه و مجردم با اينكه تا اين سن ازدواج نكردم ولي روحيه مو نباختم و سعي مي كنم شاد زندگي كنم. من شاغلم و بعضي وقتا موقعيتهايي برا آشنايي برا پيشنهاد شده ولي بعضيا شو خودم رد كردم بنا به دلايلي... من از 6، 7 ماه قبل به خاطر كار اداري ، ماهي يك بار بايد براي دادن ليست به اداره ي مي رفتم در طول اين مدت يه آقا پسري بود كه كاراي من و تحويل مي گرفتم من بعد يه مدت احساس كردم ايشون از من خوششون اومده ولي باز اصلا به روي خودم نمي اوردم من هم از برخورد شون خوششم اومده بود و بعضي وقتا اگه مشكل كاري داشتم ازشون مي پرسيدم و ايشون هم راهنماييم مي كردم ايشون شماره تماسشون و داد ولي باز رابطه مون فقط كاري بود اين ماجرا گذشت و تا اينكه هفته پيش اين آقا مستقيم پيشنهاد آشنايي رو من دادن. من هم چون ازشون خوشم اومده بود گفتم مساله اي نيست و مي تونيم بيشتر آشنا شيم. اينم بگم ايشون هم سن من هستن و من سنم و بعد از پيشنهاد دادن بهشون گفتم و صادقانه مسائل ضروري كه برا استارت يه آشنايي لازمه رو هم مطرح كردم. ايشون چند روز اول رو باهام خوب بودن و بيشتر در مورد خودمون حرف زديم ولي بعد روز پنجم گفتم مي خوام يه موضوعي رو مطرح كنم . بعدگفتن من شايد يه بيماري داشته باشم و واسه همين نمي خوام شمارو وابسته خودم بكنم البته اينم (بگم ايشون در طول اين مدت چند روز سرماخوردگي شديد داشتن و مي گفتن تو ريه هاشون مشكل دارن)
    خلاصه بدون اينكه دليل منطقي و قانع كننده بيارن من اين احساس و كردم كه بايد تموم كنم و ايشون هم با يه اس ام اس خدافظي كردن و الان اين فكر كه چرا ايشون اين كار و كردن درگير شدم هي فكر مي كنم مريضيشون بهونه بود يا دروغ تا ادامه ندن ولي ايشون با تمايول خودشون بهم پيشنهاد دادن همش فكر مي كنم به خاطر سنم بوده يا چي مي تونه باشه.. و در ضمن من از رفتارهاي ايشون مي دونستم كه ازم خوشش اومده ولي بعد از آشنايي نمي دونم چي مي تونه باعث تغييرشون بشه همش احساس مي كنم يه چيزي و ازم پنهون مي كرد

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array

    RE: نمي دونم اتفاقاي زندگيم از بدشانسي منه يا...

    سلام بیتا جان

    خوش امدی به همدردی

    چرا میذاری به حساب بد شانسی؟چرا نمیگی شاید خوش شانس بودم..؟

    شاید این اقا قصدش واقعا ازدواج نبوده...شاید میخواسته مدتی با شما دوست باشه و بعدش بره پی کار خودش...

    بیتا جان یه امکان دیگه هم هست

    اول از اینکه اینطوری دوست شدن با کسی اصلا درست نیست...منم اگر جای اون اقا بودم و قصدم واقعا ازدواج بود وقتی میدیدم یه خانوم چقدر راحت با من ارتباط تلفنی برقرار میکنه کمی مردد میشدم
    بهتر بود به محض پیشنهاد دادن خیلی محترمانه میگفتی این شماره منزل ما...و ادامه این روند رو میذاشتی بعد از مراحل اولیه خواستگاری....
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    123
    Array

    RE: نمي دونم اتفاقاي زندگيم از بدشانسي منه يا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bita5
    ....... تا اينكه هفته پيش اين آقا مستقيم پيشنهاد آشنايي رو من دادن. من هم چون ازشون خوشم اومده بود گفتم مساله اي نيست و مي تونيم بيشتر آشنا شيم. اينم بگم ايشون هم سن من هستن و من سنم و بعد از پيشنهاد دادن بهشون گفتم و صادقانه مسائل ضروري كه برا استارت يه آشنايي لازمه رو هم مطرح كردم. ايشون چند روز اول رو باهام خوب بودن و بيشتر در مورد خودمون حرف زديم ولي بعد روز پنجم گفتم مي خوام يه موضوعي رو مطرح كنم . بعدگفتن من شايد يه بيماري داشته باشم و واسه همين نمي خوام شمارو وابسته خودم بكنم البته اينم (بگم ايشون در طول اين مدت چند روز سرماخوردگي شديد داشتن و مي گفتن تو ريه هاشون مشكل دارن)
    خلاصه بدون اينكه دليل منطقي و قانع كننده بيارن من اين احساس و كردم كه بايد تموم كنم و ايشون هم با يه اس ام اس خدافظي كردن و الان اين فكر كه چرا ايشون اين كار و كردن درگير شدم هي فكر مي كنم مريضيشون بهونه بود يا دروغ تا ادامه ندن ولي ايشون با تمايول خودشون بهم پيشنهاد دادن همش فكر مي كنم به خاطر سنم بوده يا چي مي تونه باشه.. و در ضمن من از رفتارهاي ايشون مي دونستم كه ازم خوشش اومده ولي بعد از آشنايي نمي دونم چي مي تونه باعث تغييرشون بشه همش احساس مي كنم يه چيزي و ازم پنهون مي كرد
    سلام بیتا جون راستش منم با مریم موافقم این رو نمیشه گذاشت به حساب بدشانسی
    اتفاقا خیلی خوبه که همین اول قبل از درگیری احساسی و وابستگی ایشون مسیر خودش رو مشخصه کرده...درک می کنم که الان ذهنت خیلی مشغوله و دوست داری بدونی علت این رفتار ایشون چی بوده!واقعا بیماری بوده یا....
    ولی ی مساله ای هم هست که اگر جریان بیماری ایشون جدی باشه..خوب ی هفته پیش هم میدونستن این بیماری رو دارن وموقع پیشنهاد دادن مطرحش می کردن یا اصلا به دلیل اون بیماری پیشنهاد نمیدادن....البته بازم نمیشه صدر دصد قضاوت کرد که راست می گن یا خیر
    ولی ی سوالی..
    فرض کنید به خاطر سن پشیمون شده؟
    فرض کنید اصلا قصدش از اول دوستی بوده ودیده شما این جوری نیستی پشیمون شده؟
    فرض کنید به هر دلیلی ایشون منصرف شده!!!
    خوب واقعا با خودت بشین فکر کن چه فرقی می کنه دلیلش...!
    چه فرقی به حال شما می کنه.
    مهم اینکه شما از رفتار خودت اطمینان داشتی و صادقانه باهاش برخورد کردی...اون هم شمارو به صورت احساسی وابسته نکرده وبه هر دلیلی خداحافظی کرده ...

    و دیگه بهش فکر نکن ...سخته ولی می تونی.

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 08:58]
    تاریخ عضویت
    1391-1-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,732
    سطح
    24
    Points: 1,732, Level: 24
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 22 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمي دونم اتفاقاي زندگيم از بدشانسي منه يا...

    ممنون دوستای گلم به خاطر راهنمایی تون. ولی این آقا از 7 ماه پیش از من خوششون اومده بود و هی غیر مستقیم با حرفاش و رفتاراش بهم می فهموند ولی خودش می گفت از این می ترسیدم که یکی تو زندگیتون باشه و من هم همیشه وقتی می خواست بهم بفهمونه که از من خوشش میاد حرف و عوض می کردم. و قبول کردن پیشنهادشون هم به منزله این نبود که حتما من قبول می کنم یا نه من بهشون گفتم می تونیم یه مدت آشنا شیم و گفتم که من از روابط الکی خوشم نمی اد. شناخت لازمه ازدواجه و من دوست ندارم با یه خواستگاری بدون شناخت طرف مقابلم با کسی ازدواج کنم و حتی این پیشنهاد این آقارو به مامانم گفتم و به ایشون گفتم مامانم اطلاع داره. فقط می خواستم کمکم کنید که این آقا وقتی بیماریشون و مطرح کردن خیلی ناراحت بودن طوری که گریه کردن و گفتن آزمایش دادم و چند روزه مشخص می شه ولی من چون احتمال می دادم شاید دلیل دیگه ای باشه بغیر بیماری خودم زود تموم کردم تا ایشون هم راحت بره پی زندگیش ولی اصلا دیگه نپرسیدم جواب آزمایشهایی که داده بودن چی شد. به نطرتون صلاحع زنگ بزنم بپرسم یا کلا بیخیال شم.

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: نمي دونم اتفاقاي زندگيم از بدشانسي منه يا...

    بیتا جان سلام..به همدردی خوش اومدی

    شاید اون اقا منظورش از خوش اومدن یه رابطه غیر از ازدواج بوده اما با معاشرت باهات فهمیده تو دختری نیستی که بتونه به اصطلاح مختو واسه دوستی بزنه..

    البته فکر نکنم مشکلت دقیقا اون اقا باشه...بیشتر ازاین ناراحتی که چرا کارها باب میلت پیش نمیره.درسته؟عنوان تاپیکت که اینو میگه.

    الان ذهنت مشغوله و اختیارتو دستش گرفته مواظب باش ازش بازی نخوری.

    به نطرتون صلاحع زنگ بزنم بپرسم یا کلا بیخیال شم.
    زنگ بزنی چی بپرسی؟

    عزیز من یه موضوعی بود تموم شد حالا اگه بیشتر کشش بدی ممکنه به ضررت تموم شه ها.

    اون اقا اگه بخواد برمیگرده نخواد هم نمیاد..هیچی عوض نمیشه و بیتای گل ما همونطور گل هم میمونه..ذهنت رو ازاین موضوع منحرف کن...نذار تبدیل بشه به یه موضوعی که کاملا ذهنت رو اشغال کنه..

    (توی پرانتز بهت بگم انقد دیدم ازاین مدل پسرا که به دختر خاله و دوست و...گفت من مریضیم و یه مریضی خطرناک دارم..هنوز خودمم نتونستم کشف کنم علت اینکارشون چیه..اما از هر چیزی مهمتر اینه که نباید ذهنتو با یه چیز بیهوده مشغول کنی)

    توکلت به خدا..زنگ که نمیزنی هیچ..ذهنتو ازش منحرف میکنی..و خودتو اماده میکنی تا اونی که قسمتته بیاد..ذهنت رو ازاد کن و از کائنات طلب کن اون کسی که به صلاحته بیاد
    .

    گودالت رو هم از همین الان بکن..اونوقت کارات باب میلت میشه.

    موفق باشی


  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 08:58]
    تاریخ عضویت
    1391-1-29
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,732
    سطح
    24
    Points: 1,732, Level: 24
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 22 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمي دونم اتفاقاي زندگيم از بدشانسي منه يا...

    مرسی بهار عزیز چشم زنگ نمی زنم به قول شما اگه خودش خواست یا دوست داشتنش واقعی بود برمی گرده نه که هیچ هر چه پیش آید خوش آید. خدا مهربونه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. روانشناسي رفتاري انواع خانواده ها با کودکان
    توسط ani در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 دی 88, 16:44
  2. ظروف مسي
    توسط parnian1 در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 23 آبان 88, 13:10
  3. خوابهاي جنسي همسرم ؟
    توسط بال تكين در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 تیر 88, 14:13
  4. براي كارشناسي ارشد روانشناسي باليني ؟؟؟؟؟؟
    توسط صدرا در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 18 بهمن 87, 16:36

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.