سلام من دختری هستم27 ساله و لیسانس نرم افزار دارم با اینکه کلی کلاس برنامه نویسی رفتم و کلی دوره گذروندم اما هنوز نتونستم کاری برای خودم پیدا کنم هم دوره ای های من یا حتی کوچکتر از من در دوست و اشنا و فامیل به یه سرانجامی رسیدن یا ازدواج کردن یا کار دارن یا دارن خوش می گذرونن و از زندگی شون لذت می برن اما من فقط توی درس و کتاب بودم اما به هیچ کا هم نرسیدم چند جا رفتم سر کار اما چد ماه موندم و بعد یا اونا عذرم رو خواستن یا خودم طاقت نیاوردم و برای یه کار بهتر یا رفتن به کلاس های تخصصی خودم از کار انصراف دادم .
توی یه دو راهی قرار دارم برای کار کردن یا کار نکردن فکر می کنم برای چیز هایی که توی کتابها خوندم مثلا اینکه جهاد زن در کار خانه هست یا امام ها گفتن که زن در خونه باشه بهتره تا بیرون از خونه باشه دوست داشتم یه رشته ای درس میخوندم که فقط با زنها بودم مثل مامایی یا خیاطی یاارایشگری که با مردها در ارتباط نباشم.وقتی یه نفر مریض می شه میگم کاش دکتر می شدم یا یه نفر به مشکل حقوقی بر م یخوره میگم کاش حقوق می خوندم دوست دارم ازهمه چیزسر در بیارم فکرمی کنم مغرورم و نمی خوام ازکسی کم بیارم و همه کاره باشم اما الان شدم همه کاره وهیچ کاره همه مسخرم میکنن اخه من دوره های قالی بافی و خیاطی و فتوشاپ و شبکه و طراحی سایت و برنامه نویسی . وقتی هم می رم سر کار با هیچ کس نمی تونم ارتباط برقرار کنم وهمه فکر میکنن من مغرورم اما به خدا دوست دارم راحت دوست بشم اما خجالتی هستم فکر میکنم بقیه بهتر از من هستن و منو قبول ندار.
ظاهرمم ساده است و موهامو بیرون نمیزارم و ارایش زیادی هم نمی کنم فکر می کنم دیگران منو به خاطر این سر و وضعم مسخرم می کنن .
علاقه مندی ها (Bookmarks)