RE: چگونه با خانواده ی بی منطق شوهرم کنار بیام؟
سلام فرناز جان
خوش امدی به همدردی..
جدایی که نشد راه حل ! جدایی میشه فرار ازین مشکل...
منم دلم بسیااااااااااااااااااار پری از خانواده همسرم دارم...در واقع خیلیا دارن....مادر شوهر من چند وقت پیش به خاطر جای پارک ماشین دخترش باعث شد یه زن باردار کارش به بیمارستان و زایمان جنین نارس برسه...
ببین الان مهم همسرته.دوستش داری؟
به نظرت اون گناهی داره در این رابطه؟
کسی که به پسر خودش رحم نکنه چه توقعی ازش داری؟مثلا توقع داری به شما احترام بذاره؟
چرا به شما فحش میدن؟مگه دعوا بین خودشون نیست؟
شما باید کنار همسر ت باشی...الان نباشی کی میخوای باشی؟
مگر نه اینکه بادی در خوشی ها و سختی ها هوای همدیگرو داشته باشین؟
ضمنا قرار هم نیست یه عمر تحملشون کنی.خدارو چه دیدی؟
شاید فردا روزی یه جایی وامی به اسم شما درومد رفتید جای دیگه...
شاید مادر شوهرت زبونم لال....
شما شاغلی؟خانه داری؟
من وقتی دیدم دارم کم کم ضعف اعصاب میگیرم از دست خانواده همسرم رو بردم به ورزش...و باورت نمیشه بی نهایت به من کمک کرد...انقدر ظرفیت منو این ورزش برده بالا....
هم ارامش گرفتم و هم دارم به مسابقات کشوری راه پیدا میکنم...
انقدر وقتم رو پر کردم که زمان فکر کردن به اینا نداشته باشم...چیزی هم میگن چون ظرفیتمو بردم بالا مودبانه جواب میدمو همونجا قائله رو ختم میکنم...
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)