به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 62
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خطر طلاق برای زندگیم ( چطور جلوی از هم پاشیده شدن زندگیم را بگیرم ؟)


    خیلی حالم بده اصلا باورتون نمیشه شوهرم تصمیم گرفته ازم جدا شه مهریمو آماده کرده میگه بریم از هم جدا شیم دارم دیوونه میشم دیروز هرچه خواهش کردم گفتم اشتباه کردم صرفنظر کن قبول نکرد منم گفتم اسم من فقط با مرگ از شناسنامت پاک میشه نه با طلاق ولی قبول نکرد منم گفتم رفتم تو حموم با تیغ رگ دستمو زدم ولی یهو اومد در حمومو باز کرد و نزاشت ادامه بدم ولی همچنان رو حرفش هست فعلا داره طلاقو به تاخیر میندازه که من اروم شم دارم دیوونه میشم خواهش میکنم کمکم کنید نزارین زندگیم از هم پاشیده شه
    گاهی از دست بچه های این سایت ناراحت میشم چون تا وضعیتت بحرانی نشه کار از کار نگذره کمکت نمیکنند من چند وقت پیش یه تاپیک باز کردم "بچه ام سقط شده" اونجا گفتم با همسرم مشکل پیدا کردم کارمون به دعوا و جر و بحث رسیده ولی اینقدر این موضوع ادامه پیدا کرد تا به اینجا رسید
    حالا از همتون تقاضای کمک دارم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 بهمن 92 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    4,421
    سطح
    42
    Points: 4,421, Level: 42
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    182

    تشکرشده 174 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    سلام
    سر چي بحثتون شده؟
    دوباره حساسيتت به دختر شوهرت؟
    يه سئوال شما ازدواج اولته؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1390-10-10
    نوشته ها
    205
    امتیاز
    2,107
    سطح
    27
    Points: 2,107, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    496

    تشکرشده 501 در 152 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    آروم باش ترانه جان
    چي شده؟
    مشكل اصلي شما سر چي پيش اومد؟

    من تقريباً ‌همه تاپيك‌هات را خوندم.... اما واقعاً نمي تونم بفهمم شوهرت به خاطر چي اين تصميم رو گرفته؟

    اصلاً به خودت صدمه نزن عزيزم....

    اينجوري شوهرت را ترغيب مي‌كني كه تصميم درستي گرفته؟

    حالا بگو چي شده؟
    اگر بحثي بينتون درگرفته مو به مو تعريف كن؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید omid- zendegi تشکرکرده است .

    omid- zendegi (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    237
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    818

    تشکرشده 848 در 197 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    الهی قربونت برم ترانه. اروم باش تو رو خدا
    بچه ها حتما میان و باهات حرف میزنن و کمکت میکنن. اما الان فعلا به خودت مسلط باش.
    نترس. طلاق که به این راحتیا نیست. کجا کدوم دفتر خونه ای یا دادگاهی یه دفه و الکی حکم طلاق جاری میکنه؟؟؟
    نترس خانم عزیزم. زدن رگ دستت اشتباه محضه. پس ایمانت کجا رفته ؟؟؟ پس توکلت به خدا کجا رفته؟
    بیشتر توضیح بده گلم. دقیقتر.
    آیا ریش سفیدی کسی از فامیل میتونه موثر باشه؟ بیا حرف بزن.
    خدا به همرات.

  6. 2 کاربر از پست مفید mehrabooni تشکرکرده اند .

    mehrabooni (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 بهمن 92 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    4,421
    سطح
    42
    Points: 4,421, Level: 42
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    182

    تشکرشده 174 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    يه چيزي بهت بگم:
    همونطور كه مريم گفت شوهر من از بچه هايي كه از ازدواج قبليش داشت گذشت ولي بعد از 8 سال من تازه چند ماهيي ميشه كه فهميدم وازكتومي كرده و اصلا بچه نميخواد. اينا را براي اين گفتم كه بهت بگم وقتي اومدم توي اين تالار و قضيه را مطرح كردم يكي از دوستان حرف قشنگي زد چيزي كه تا اون موقع اصلا خودم بهش فكر نكرده بودم. بهم گفت : تو از اينكه شوهرت از بچه هاش به راحتي گذشت خوشحالي و از منافعش داري استفاده ميكني ولي از اينكه شوهرت نميخواد با تو بچه داشته باشه ناراحتي؟
    فقط خواستم بگم همه چيزو با هم نميشه داشت.
    من ميخواستم يه جايي كه من دوست دارم شوهرم بچه دوست نباشه و يه جاي ديگه كه دوست دارم بچه دوست داشته باشه؟
    تو هم بهتره كه روي زندگي خودت تمركز كني و حساسيتتو از اون بچه بر داري! منظورم اينه كه وضعيتت را بپذيري كه شوهرت يه بچه داره و بايد وظايفش را در قبال اون انجام بده.
    موفق باشي

  8. 4 کاربر از پست مفید khoshkhabar تشکرکرده اند .

    khoshkhabar (چهارشنبه 13 اردیبهشت 91)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 91 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-01
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,710
    سطح
    24
    Points: 1,710, Level: 24
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    194

    تشکرشده 194 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه جان، چی شده مگه؟؟ مگه نگفتی بعد از سقطت شوهرت باهات مهربون شده؟ دوباره چرا بحث کردین؟؟ عزیزم توروخدا بخدا بچه شوهرت الکی زندگیتو خراب نکن. آخه این چه کاریه کردی که رفتی توی حمام! عزیزم ماها که دیگه بچه نیستیم اینطوری رفتار کنیم تو باید با صحبت هات و رفتارت شوهرتو از طلاق منصرف کنی نه این کارا. بیشتر بنویس که چی شده تا انشااله بچه های تالار بهت کمک کنند. فعلا آروم باش.

  10. کاربر روبرو از پست مفید پرستوی مهاجر تشکرکرده است .

    پرستوی مهاجر (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 بهمن 92 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    4,421
    سطح
    42
    Points: 4,421, Level: 42
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    182

    تشکرشده 174 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ميشه يكم توضيح بدي چي شد كه كار به طلاق كشيد؟
    چند سالته؟
    همسرت چند سالشه؟
    ازدواج اولته؟
    چند ساله كه ازدواج كردين؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید khoshkhabar تشکرکرده است .

    khoshkhabar (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه عزیز اگر فکر می کنی که با مردنت همه چی درست میشه سخت در اشتباهی ..
    عزیزم اصلا فرض بگیر که همین الان دارید می رید برای طلاق یعنی می خواهی دوباره دست به خودکشی بزنی ...
    می دونی با این کار چی رو ثابت می کنی.....فقط فقط ثابت کننده اینه که تو خودتم خودت رو دوست نداشتی چه برسه به همسرت ....

    عزیزم حتما دوباره انقدر حساسیت نشون دادی که همسرت رو عصبانی کردی ... مگر دوستان راهنماییه کمی کردند که اینهمه از دوستان گله مندی ...عزیزم همه ما بهت گفتیم که سعی کن همسرت رو در کنار دخترش بپذیری چون این چیزی نیست که بخواهی دختر و پدر رو از هم جدا کنی و کاملا اشتباهه ....
    ولی تو چیکار کردی :
    نه تنها اینکه نمی توانستی انها را با هم ببینی حتی سعی نکردی همسرت رو درک کنی اخر مگر می شود که اینهمه بی دل باشی که ان دو را نخواهی یه چند ساعتی کنار هم باشند ....حتی گفتیم سعی خود تو هم در کنار دخترش رار بگیری و با او رابطه دوستانه داشته باش....
    و الان همه اینقدر عصبی اش کردی که قصد طلاق دارد ..
    پس تنها کسی که می تواند به شما کمک کند خود شمایی عزیزم فقط خودت ......
    و ان هم به این صورت که اولا ارامش خودت رو حفظ کن و سعی کن حتی به همسرت هم ارامش بدهی چون تا اونجایی که می دونم او هم شما را خیلی دوست داشته قطعا دارد پس با ارامش با او صحبت کن ....
    زندگیت انقدر ارزش دارد که به خاطر طلاق ان را از بین نبری ....فکر های اشتباه نکن که خداوند را مورد غضب خود قرار دهی .....

  14. 3 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (شنبه 16 اردیبهشت 91)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ممنونم دوستای عزیزم
    راستش من هر هفته که شوهرم میره بچه رو میبینه ناراحت میشم و حفظ ظاهر میکنم میریزم تو خودم بعدش یهو یه جایی سر یه مسئله ای واکنش شدید نشون میدم 2 شب پیش سر یه موضوع خیلی پیش پا افتاده بحثمون شد من که دیدم شوهرم داره با قلدری حرفشو میزنه شدیدن جبهه گرفتم و بحثمون بالا گرفت (تو ماشین بودیم) اونم یکی زد تو صورتم تو ماشین منم گفتم غلط کردی دستتو رو من بلند میکنی پدرتو درمیارم همین جا وایسا من پیاده شن خلاصه از ماشین پیاده شدم اونم کلی به من و خونوادم توهین کردم منم جوابشو دادم و پیاده شدم حالا کنار خیابون وایسادم سوار تاکسی شم برم خونه چند تا ماشین میومدن جلو پام وامیستادن اونم داشت تو ایینه ماشین میدید بعدش رفتم خونه دوباره شروع کرد که تو فلام هسای خونوادت فلان هستند که شب کنار خیابون وایمیسی ماشینا جلو پات وایسن منم کم نیاوردم هر چی گفت گفتم خودت و خونوادت خلاصه کار به کتک کاری رسید بعدشم من تلفن زدم مامانم گفت مامان همین فردا میخوام طلاق بگیرم گوش بده ببین داره چه توهینهایی بهتون میکنه مامانم همه چیو شنید ولی نزاشتم با شوهرم صحبت کنه مامانم گفت همین الان آزانس بگیر برو کلانتری بعدشم برو خونه خالت تا فردا صبح که تکلیفت روشن شه و دیگه هم با این مرد نباید زندگی کنی ولی من شوهرمو دوست دارم نتونستم این کارو بکنم اما به شوهرم گفتم همین فردا همه چی تموم میشه مادرم گفته طلاق بگیر آخر شب شوهرم اومد کلی باهام حرف زد گفت واقعا تصمیمتو گرفتی مطمئنی پشیمون نمیشی طلاق چیز خوبی نیست ما هم دیگرو دوست داریم هردومون پشیمون میشیم بهتره تجدید نظر کنی ولی من گفتم تو دیگه واسه من مردی از اتاق برو ریختتو نبینم خلاصه تا نصف شب چند بار ازم خواست تجدید نظر کنم شب خوابیدیم بازم صبح من پاشدم گیر دادم به شوهرم باز دعوامون شدید شد من دوباره به مادرم تلفن زدم بعدش من و شوهرم کتک کاری تاریخی کردم منم تموم بدن شوهرمو با ناخنهام و دندونهام تیکه تیکه کردم چون میخواستم از خودم دفاع کنم و ازش عقده داشتم که تو این چند ساله کتکم زده و من فقط گریه کردم خلاصه دیگه هرچه که نباید میشد شد بعدشم شوهرم سریع با صاحبخونه صحبت کرد که خونه رو میخوام تحویل بدم ماشینشم آگهی کرد که بفروشه به خونوادشم تلفن زد همه چیو گفت و گفت که نباید کار به اینجا میرسید حالا که مادرت همه چیو فهمیده و میخوایم جدا شیم خونواده منم باید بدونن گفت تا فردا مهرتو بهت میدم بعدشم طلاقت میدم

    ضمنا من اصلا از اینکه خواستم خودمو بکشم پشیمون نیستم اگه واقعا بخوایم جدا شیم قبل از اینکه مهر طلاق تو شناسنامم بخوره قطعا مهر وفات میخوره و به نظر من خودکشی هم بخشی از زندگیه مثل مرگ حالا هرکسیو عزرائیل یه جوری جونشو میگیره
    من به هیچ عنوان نمیتونم بدون شوهرم زندگی کنم من خیلی تنهام و اصلا حمایت عاطفی از خونوادم ندارم و تحمل تنهایی و شکستم ندارم پس چرا جدا شم که بعدش یا سر از بیمارستان روانی دربیارم یا از غصه سرطان بگیرم خودکشی که خیلی با شرافت تره از این زندگیه شما نمیتونید درکم کنید من بدون شوهرم دق میکنم دیشب تا صبح بالا سرش نشستم گریه کردم و بوسیدمش وقتی جای زخمهایی که گذاشتم رو بدنشو میدیدم گریم میگرفت تا صبح نخوابیدم

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 91 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-01
    نوشته ها
    208
    امتیاز
    1,710
    سطح
    24
    Points: 1,710, Level: 24
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    194

    تشکرشده 194 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگیم داره از هم پاشیده میشه خواهش میکنم کمکم کنید

    ترانه داره گریه ام میگیره که زندگیتو بیخودی خراب میکنی؛ عزیزم ما ازدواج دوممون هست نباید آسون از دستش بدیم، چرا زنگ زدی به مامانت؟ اعصاب اون بیچاره رو خرد کردی و شوهرتو جلوی اون خراب کردی، مگه من یا امثال من هیچ وقت کتک نخوردیم ولی چون خودمون هم بی تقصیر نبودیم گذشت کردیم، چرا اینقدر زود از کوره در رفتی؟ ببین آدم وقتی یه چیزی رو از دست میده قدرشو میدونه، حالا که زندگیت به اینجا رسیده ناراحتی چه برسه به اینکه خدای نکرده جدا بشی. توی همین تالار ببین چقدر مردا معشوقه دارن و خانمها دارن با صبوری تحمل میکنن ، شوهرتو که بیچاره فقط میره به بچش سرمیزنه ، خدارو هزار بار شکر کن که مثل مردای دیگه کثیف نیست و کسی رو جایگزین تو نکردهف مطمئن باش هم تو و هم بچش هرکدوم جای خودتون رو توی قلبش دارین و هیچکی نمیتونه جای اون یکی رو بگیره. توروخدا چهارشنبه ها که شوهرت میره پیش بچه خودتو سرگرم کن با کسی بیرون برو، بالاخره تو هم احتیاج داری که یه موقع با دوستات جایی بری خب همونروز برو تا توی خونه نباشی حرص بخوری. راستی مگه مهریه ات کمه که شوهرت اینقدر زود جورش کرده؟؟ من فکر کنم میخواد تورو بترسونه، ولی به نظرم ازش دلجویی کن زندگیتو راحت از دست نده عزیزم، شوهرخوب توی این دوره زمونه کم پیدا میشه خودتم میدونی احتیاج به گفتن نیست.

  17. 3 کاربر از پست مفید پرستوی مهاجر تشکرکرده اند .

    پرستوی مهاجر (شنبه 16 اردیبهشت 91)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.