سلام دوستان. من چند وقتی هست که سایت شما رو دیدم و مطالب شما رو میخونم. حالا تو موقعیت گیر کردم که نمیدونم باید چیکار کنم و چه واکنشی نشون بدم. ممنون میشم راهنماییم کنید.
راستش من حدودا 29 سالمه. و جدیدا تو شرکتی کار میکنم که از صاحبش خوشم اومده بود.اما چون تجربه یه شکست رو داشتم ،نمیخواستم احساسی رفتار کنم . خواستم اول اون رو علاقمند کنم،اما بر اساس رفتارم . برای همین حتی ارایش هم نمیکردم. اما توی کار بهش کمک میکردم. و سعی میکردم رفتار درستی داشته باشم. مادر این اقا هم توی شرکت ایشون کار میکنن. و راستش ظاهرا از من کاملا خوشش اومده. و راستش رو بخواید اواخر متوجه شدم رفتار ایشون هم نسبت بهم عوض شده، اما چون قصد دوستی نداشتم، حتی گاهی به شدت باهاش برخورد میکردم. اما حترمانه.طوری که کاملا بهم احترام میزاره. ولی یه اتفاق غیر منتظره ای پیش اومده که الان گیجم کرده و نمیدونم باید چیکار کنم. و اون هم اینکه این اقا نشسته با دوستش در مورد م صحبت کرده.بعد از کلی تعریف و تمجید از شخصیتم، برگشته به دوستش گفته اگر خانم فلانی بر و رو داشتف حتما باهاش ازدواج میکردم. و بعدش هم اینکه نمیدونست دوستش منو میشناسه و وقتی طرف پفت منو میشناسه و فامیله، طرف کپ کرد.
حالا مشکل من اینه، نمیدونم با این چیزی که ناخواسته شنیدم ، باید چه برخوردی کنم. ایا حرفش درست بود، که صرف ظاهر ردد کنه. اون هم اینکه من اصلا زشت نیستم، فقط چون خواستم کاملا عقلانی رفتار کنم، ارایش نکردم اصلا پیشش. به نظرتون باید چیکار کرد؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)