به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    سلام.
    من 26 سالمه و حدود يك سال و نيم هستش كه ازدواج كردم. آذر پارسال هم به خونه خودمون رفتم.خودم ليسانس هستم و شاغل.خونواده ام هم متشخص هستن. شوهرم 29 سالش هست و از يه خانواده هم سطح خودم. شوهرم هم ليسانس هست و شغل هم داره.مشكلات مالي يه خورده دايم كه اون هم به خاطر خريد خونه هستش ولي خانواده هامون تقريبا از هر لحاظ حمايتمون مي كنن.
    من قبل از ازدواج با همسرم 2 ماه تحت نظر خانواده هامون با هم در ارتباط بوديم تا بتونيم همديگر رو خوب بشناسيم.
    زماني كه قول و قرارامون براي ازدواج گذاشته شد تقريبا از هر لحاظ همديگر رو پسندديم. از لحاظ نوع لباس پوشيدن گرفته تا چگونگي خرج كردن حقوقامون.
    من از ازدواجم ناراضي نيستم، ولي شوهرم بعد از عقدمون به پوشش من خيلي حساس شده.به موبايلم، به همكارام، به طريق رفتن از اداره به خونه.....
    طوري اين رفتارا من رو آزر مي داد كه بارها با هم دعوا كرديم و خونواده هامون واسطه آشتي ما شدن.
    همسر من كلا در زمان نامزدي هميشه پيش قدم توي آشتي بود. چه مواقعي كه مقصر بود و چه نبود. اما بعد از ازدواج 3 بار كه با هم قهر كرديم هر 3 بار به مدت طولاني از تماس گرفتن با من امتناع مي كردن.
    مادر من هم هميشه توصيه مي كرد كه بايد غرورم رو خورد نكنم. همين كه من رفتاراشو تحمل مي كنم كار بزرگي مي كنم.
    شوهر من چندين بار به من تهمت نارواي بدكارگي زده و هر بار بعد از مدتي عذرخواهي كرده و من چون دوسش داشتم بخشيدمش. چندين بار هم در طول زندگيمون كتكم زده ولي در اكثر مواقع من پنهان مي كردم تا شوهرم از چشم خانواده ام نيفته. گرچه چند بار م جلوي خانواده ام كتكم زده ولي خانواده ام هر بار چشم پوي كردن و گفتن كه مقصر هر دوي ما بوديم.
    من هر بار كارهاشو تحمل كردم تا اينكه 2 هفته پيش باز هم بحث ما شروع شد و شوهرم به من گفت كه از اينكه با يه بدكارهازدواج كرده سخت پشيمونه. بهم هشدار داد كه يا خودم رو با قوانينش وفق بدم يا اينكه از خونش برم بيرون.
    منم خيلي ناراحت شدم. چون از بعد ازدواج كلا ظاهر لباس پوشيدنم تغيير كرده. از اينكه دوباره فحش بهم داد دلگير شدم.
    بعد از اينكه ساعت كارم تموم شد تصميم گرفتم برم خونه ي پدرم. قصدم فقط آروم كردن خودم بود. نمي خواستم اونجا بمونم. ولي شوهرم اصلا سراغي هم از من نگرفت.
    فردا تولدشه ، منم سخت هواي خونه مون رو و هم خودش رو كرده بودم. چند روز پيش يه نامه نوشتم و امروز صبح بدون اطلاع دادن به كسي رفتم خونه مون تا ببينمش كه موفق نشدم. نامه رو گذاشتم خونموم كلي هم گريه كردم و تولدش رو تبريك گفتم و اومدم سر كار.
    نمي دونم كارم درست بود يا نه. اگه خونوادم بفهمن كلي با من دعوا مي كنن.
    ولي من دلم نمي خواد به همين زودي مهر طلاق به پيشونيم بخوره.
    شوهرم هر بار كه دعوا مي كرديم به من ميگفت اگه از خونه رفتي هرگز نميام دنبالت و اين كار رو هم خيلي خوب انجام داده.
    تو خونه مامانم همش مي گه راحت شدي. طلاقت رو هم بگير از دست اين ديوونه.
    پدرم هم با اينكه كلا فقط با عقل كار مي كنه نه با احساس همون رو مي گه.
    هيچ كس نه از طرف خونواده ي من نه از طرفخونواده اون.
    هيچ كس درك نمي كنه كه چقدر سخته شوهرت با اون همه ادعاي دوست داشتن به سراغت نياد. همشون مي گن خودش بالاخره مياد سراغت.

    لطفا بهم بگين چي كار مي تونم بكنم تا هيچ كس ازم دلگير نشه.
    اين رو هم بگم از وقتي ازدواج كردم خيلي زود عصباني مي شم.
    ديشب هم با مادرم دعوا كردم.
    همه از من بدشون مياد.

    هيچ كس نه از طرف خونواده ي من نه از طرف خونواده اون پا پيش نمي زارن. ديروز خاله من كه قضيه رو فهميده و مي خواد فيصله بده اين قهر رو به موبايل شوهرم چندين بار زنگ زده ولي اون جواب نداده.
    ------------
    يه چيزي هم كه خيلي ناراحتم مي كنه اينه كه خونواده ي من همش شوهرم رو مقصر مي دونن و خونواده ي شوهرم من رو.
    يه بار كه به مادرشوهرم گفتم پسرت كتكم مي زنه، گفت خوب كرده، ببين تو چي كار كردي كه زدتت. اگه شوهر منم بود با كارايي كه تو مي كني من رو هم مي زد كه هيچي مي كشت منو.

  2. کاربر روبرو از پست مفید darya.f تشکرکرده است .

    darya.f (یکشنبه 27 فروردین 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    سلا عزیزم
    اشتباه شما این بوده که پای خانواده ها را به مشکلات خودتان باز کردید و از همه بدتر به خانه پدرتان رفتید و در اوج عصبانیت خود و همسرتون انتظار این را هم داری که که همسرت به دنبال شما بیاید ...
    بهتره که به خانه برگردی و اوضاع وقتی اروم شد با او خیلی منطقی برخورد کنی و با هم در کمال ارامش صحبت کنید ...
    من نمی گویم که اشتباه از شما بوده بلکه هر دونفر اشتباهاتی را داشته اید ولی ما فقط به شما دسترسی داریم و فقط با شما می توانیم در این مسائل صحبت کنیم ...
    عزیزم شما به مشکلاتتان پروبال داده اید و بدون اینکه انها را ریشه یابی کنید بیشترش کرده اید!

    دوست خوب به نظرم بهتره به خانه برگردی و توقع هیچگونه محبتی رو فعلا نداشته باشی و خیلی با انعطاف رفتار کنی و تا اروم شدن اوضاع و احوال صبور باشی !
    و اگر هم خواستی با او در شرایط مناسب صحبت کنی و از مشکلاتتون بیان کنید و راهی را برای خودتان برای حل مشکلات بیان کنید بهتره در کمال آرامش باشه!

    عزیزم ارامش داشته باش و به او هم منتقل کن و دوباره برای مشکلاتتون و عقیده هایتان راههایی را بیان کنید و دوباره شروع کنید چرا که دنیای طلاق از این شرایط شما بدتره !

    در ضمن اگر توانستید با یک مشاور هم صحبت کنید!

  4. 6 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    چشمک (یکشنبه 27 فروردین 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 تیر 91 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-1-19
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,367
    سطح
    20
    Points: 1,367, Level: 20
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    151

    تشکرشده 151 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    سلام دوست عزیز
    من الان خوب درکت می کنم
    تو درست الان در شرایط من هستی
    ولی فرقمون اینه که من 1 ماهه و تو 2 هفته
    دوست خوبم امیدوارم مشکلت حل بشه و از این بلاتکلیفی راحت بشی.من برات دعا می کنم
    حالا نامه رو نوشتی منتظر بمون دیگه هیچ تماسی نگیر.
    اون گفته نمیاد ولی این یه حرفه و همه ی مردا اینو می گن.
    توکلت به خدا باشه و فعلا منتظر بمون ببین واسه نامه دادنت چه عکس العملی نشون میده.

  6. 2 کاربر از پست مفید گل یاس تشکرکرده اند .

    گل یاس (یکشنبه 27 فروردین 91)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    شوهر من يه اخلاق خوبي كه داشت اين بود كه كينه اي نبود. هميشه بعد از دعوا اگه آشتي كنيم هيچ كدوم به روي هم نمياريم كه كارامون چقدر غلط بوده.
    من از وقتي ازدواج كردم كلا اخلاقم خيلي بد شده. من اونقدر با همه خوب تا مي كردم كه يك ماه از ازدواجمون نگذشته همه فهميدن كه شوهر من خيلي ايراد بني اسراييلي مي گيره. مني كه خودم هميشه روسري سرم بوده مجبورم مي كرد يه شال بندازم كه بلند باشه تا نه تنها روي سينمو بگيره بلكه از پشت هم لباسام معلوم نباشه.
    وقتي مي شينم هي با چشم و ابرو اشاره مي كنه طوري بشين كه هيچ جات معلوم نباشه. يا قت يحتي با شوهرخاله هام كه الان 20 سال داداد خونوادمون هستن سلام مي كردم مي گفت چرا لبخند زدي و از اين حرفا. من كلا چون دوستش داشتم با اينكه خونوادم مسخرم مي كردن همون جوري كه اون مي گفت لباس مي پوشيدم.
    رفتارامو به سليقه ي اون تنظيم مي كردم. الان خيلي از رفتاراش به مرور زمان كه بيشتر باهاش حرف زدم درست شده. ولي هميشه به من مي گه تو معشوقه داري . يا مي گه با كسي ارتباط داري.
    به خدا هر 1 ساعت يا نيم ساعت يك بار چگم مي كنه كه كجام.
    مي گم كه نزار برم سر كار ، مي گه حداقل تو اداره قابل كنترلي كه با چند نفر در ارتباطي.
    هي بهش مي گم آدم به زنش اين حرفا رو مي زنه؟ مي گه شوخي مي كنم. ولي وقتي عصباني مي شه مي گه به قرآن كه راست مي گم.
    الانم سر اين قهر كرديم كه سر صبحي كه داشتيم مي رفتيم سر كار منن دكمه پاييني لباسم رو نبسته بودم. بهم فحش داد عجب غلطي كردم با ............بايد ايرادت رو تو مامانت جستجو كرد و از اين حرفا.
    من نمي خواستم از خونمون برم ولي وقتي 100 بار بهم مي گه فلان كاره منم آدمم بهم برمي خوره ديگه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط چشمک
    سلا عزیزم
    اشتباه شما این بوده که پای خانواده ها را به مشکلات خودتان باز کردید و از همه بدتر به خانه پدرتان رفتید و در اوج عصبانیت خود و همسرتون انتظار این را هم داری که که همسرت به دنبال شما بیاید ...
    اولا كه خيلي ممنون كه كمكم مي كنين.
    من به خدا عصبانيش نكردم. فقط گفتم شما وقتي من پامو مي زارم بيرون دقت كن كه من مانتوم دكمه هاش بازه يا نه. به خدا اينم مدل جديدش هستش كه بعد از عيد شروع شده.
    بهم گفتم موهامو زيتوني رنگ كنم ، منم كردم برگشته الان همش مي گه موهانو بزار تو. آرايشت رو كم رنگ تر كن.
    منم مي گم خوب شما صبر كن دم در ببين من رعايت كردم يا نه.
    مي گه نه خير تو حتما منظوري داري كه دكمه مانتوت رو باز گذاشتي.
    آخه آدم به چه منظور اين كارو مي كنه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط گل یاس
    سلام دوست عزیز
    من الان خوب درکت می کنم
    تو درست الان در شرایط من هستی
    ولی فرقمون اینه که من 1 ماهه و تو 2 هفته
    دوست خوبم امیدوارم مشکلت حل بشه و از این بلاتکلیفی راحت بشی.من برات دعا می کنم
    حالا نامه رو نوشتی منتظر بمون دیگه هیچ تماسی نگیر.
    اون گفته نمیاد ولی این یه حرفه و همه ی مردا اینو می گن.
    توکلت به خدا باشه و فعلا منتظر بمون ببین واسه نامه دادنت چه عکس العملی نشون میده.
    خيلي ممنون.
    من كلا از رفتار مامانم هم مي ترسم. آخه اگه تردم كنه من هيچ پشت و پناهي ندارم.


  8. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    دریا جان خوش اومدی به همدردی

    سلام

    مشکلت رو درک میکنم.

    دوباره میگم.تحت هیچ شرایطی خونه رو ترک نکنید.
    چرا که اگر پس فردا حرفی زده بشه مقصر صد در صد شمایید.

    اگر همسرت به یکسری مسائل حساس شده باید شما حساسیت زدایی میکردی براش.

    اگر چیزی دیده که دلش به شور افتاده شما باید این دلواپسی رو براش برطرف میکردی.
    اگرم بیهوده بوده بازم تلاشای شما رو میدید این حس در اون کم میشد

    مثلا به بهانه های مختلف گوشیت رو بهش میدادی و مثلا میرفتی چایی بریزی تا خیالش راحت میشد

    توصیه مادرت متاسفانه خوب نبوده.

    اگر کار اشتباهی از شما سر زده باید بپذیری و اگرم سر نزده باید با مهربانی همسرت رو متوجه اشتباهش کنی

    چرا همسر شما این تهمت ها رو میزنه؟
    دلیلش چیه؟مدرکش چیه؟>

    در مورد کتک زدن همسرت راهکارهای زیادی هست که فعلا کاری باهاش نداریم.

    انشاالله وقتی رفتی سر خونه زندگیت بیشتر راجع بهش برات مینویسم.

    شما گفتی قصد خونه پدرت موندن رو نداشتی.میخواستی اروم بشی.
    پس چرا موندی؟

    برای اروم شدن نیم ساعت یکساعت کافی بود.مشخصه که شما چندین ساعت اونجا بودی و مدام در انتظار این بودی که همسرت بیاد دنبالت
    منم اگر جای همسر شما بودم مگفتم خودش رفته و خودشم باید برگرده

    فکر میکنی نامه ای رو که نوشتی ببینه؟خونه میره یا وقتی شما نیستی میره خونه پدرش؟

    به حرف پدر مادرت توجه نکن.
    اونا الان دارن کاملا با قضیه عاطفی برخورد میکنن و بهشونم حق بده.
    میدونم شما ناراحتی اما سعی کن شما بیشتر اونا رو اروم کنی

    دلشون رو گرم کن و بگو چیزی نیست..همه دارن..انشنالله درست میشه

    در مورد طلاقت هم خودت باید تصمیم بگیری فقط.چرا که مشکلات بعد از طلاق رو شما باید تحمل کنی

    این یه واقیعتیه/همه بچه خودشون رو پاک و معصوم میدونن.

    از حرفای مارد شوهرتم دلگیر نشو

    اینو نگه دیگه چی بگه؟!


    روی عصبانیتت باید کار کنی.

    شما فعلا یک قدم برداشتی و نامه نوشتی.

    صبر کن ببین چی میشه

    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  9. 6 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (یکشنبه 27 فروردین 91)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    من صبح كه رفتم خونمون اونقدر دلم برا خونمون تنگ شده بود ك نشتم يه دل سير گريه كردم، حتي الانم چشام پف دارن و همه مي دونن كه گريه كردم.
    من نخواستم هيچ كس حتي همسايه هامون بفهمن كه دعوا كرديم ولي الان همه مي دونن.
    سخت ترين قسمت اينه كه بابام ميگه 1 سال هم قرار باشه بشيني توي خونه من بشين ولي سراغ شوهرت نرو.
    صبح من رفتم كشوهامو باز كردم، ديدم همه ي مدارك ها و طلاهاي منو ( اونايي كه مامانم اينا بهم دادن، چون طلاهايي كه همسرم برايم خريده بود رو براي خريدن خونه فروختيم) نمي دونم واسه چي جمع كرده. كشوهاي مدارك هم خالي بود ، نمي دونم چرا. به تلفن نگاه كردم ديدم مادر شوهرم كه هفته اي 1 بار بهم زنگ نمي زد هر روز كم كمش 3 بار به خونه زنگ زده.
    1 بار به موبايل من تماس نگرفته كه دلمون براي تنگ شده.
    حالا خوبم هستش كه خودش منو پسنديده.

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    مريم جان به خدا من همش بهش مي گفتم بيا دو سه روز گوشيم دست تو باشه. ديدم نمي شه، عمدا وقتي نامزد بوديم تو اتاقش جا مي زاشتم كه ببينه چيزي براي پنهان كردن ندارم ، ولي فوري مي آورد بهم ميداد.
    منم هر كي اس ام اس اشتباه مي زد بهش نشون مي دادم.يا زنگ مي زد اشتباهي بهش مي گفتم. وقتي ام كنارش بودم مي گفتم اون جواب بده.
    بعد از كلي زحمت كشيدن اين ايرادش حل شد، البته به صورت پنهوني چك مي كرد ديگه.
    خودش 7 سال دور از خونوادش بوده ( 5 سال براي درسش ، 2 سال هم سربازي) براي خودش خونه مستقل داشته يا با دوستاش بودن، هميشه وقتي از خاطره هاي زمان دانشجويي مي گه از بد بودن دخترا حرف ميزنه، چندين بار منو قسم داده كه بگم قبلا دوست پسر نداشتم، منم قسم خوردم، ولي من 1 بار ازش پرسيدم اونم چون اون خيلي گير مي داد بهم، جوابمو نداد منم گفتم بي خيال. هر كاري كرده قبل ازدواج بوده.
    قسم به خدا من حتي بهش شكم نمي كنم كه به دختري نگاه مي كنه ، چه برسه كه بخواد كار ديگه بكنه. ولي تون با اينكه چندين بار قسمم داده و از امتحاناي مختلف منو گزونده ولي بازم بهم شك داره.
    اونم نه اينكه يه جوري بگه كه آدم فكر كنه از روي عصبانيت هستش. مامان و بابامم قاطي مي كنه فحش ميده.
    منم چقدر بهش بگم اشتباه مي كنه.
    در اين موردم كه گفتين خودم مي خواستم بمونم خونه ي مامانم اينا ، من ساعت 7 مي رسم خونه مادرم، 8 هم اگه خودم مي خواستم برم شوهرم 100تا حرف مي گفت بهم. مامانم هم گفت نمي برتم، چون خيلي ناراحت شد كه هنوز به من توهين ميكنه.

  12. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    دریا جان

    به سوالای من جواب بده حتما حتما

    لطفا پستها رو هم با دقت بخون

    گفتم به حرف پدر و مادرت در این مورد توجهی نکن

    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  13. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (یکشنبه 27 فروردین 91)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    آخه مامان و بابام الان ديگه خيلي حساس شدن. شوهرم عصرا پيش بابام كار مي كرد، بابام همون روز اول زنگ زده بهش گفته چرا سر كارت نيومدي گفته از دخترت بپرس.
    بابام هم از قضيه چيزي نمي دونست. اومد منو ديد تو خونه ، گفت چي كار كردي؟
    منم مجبور شدم گفتم.
    الانم ديگه نمي تونم رو حرفشون حرف بزنم.

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 تیر 91 [ 17:34]
    تاریخ عضویت
    1391-1-19
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,367
    سطح
    20
    Points: 1,367, Level: 20
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    151

    تشکرشده 151 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهرم قهر كردم ولي اون دنبالم نمي ياد.

    دریا جان حالا ایندفعه رفتی خونت واسه نامه عیب نداره ولی سعی کن دیگه نری.
    حرف مریم خوبه که تو باید یک ساعت یا دو ساعت بعد میرفتی خونت.
    عزیزم من خودم فردای قهرمون رفتم ولی در قفل بود.
    رو طلاهات و مدارک حساس نباش شوهر منم همین کارو کرده.من خودم تصمیم دارم وقتی برگشتم اصلا در این مورد حرف نزنم.تو هم بی خیال باش.
    عزیزم خیلیا تو شرایط تو هستن.
    متاسفانه بزرگترین مشکل ما مادرشوهرمونه که خیلی حساسیت نشون میدی.
    اگه مادرش بهش زنگ میزنه چون اونم یه مادر.چطور پدر تو یا من از ماها حمایت می کنند خوب بالاخره اونا هم از پسرشون حمایت می کنند.
    سعی کن اروم باشی.با گریه کردن کار به جایی نمیرسه.
    منم الان تو شرایط تو هستم حالا یه نظر میدم ولی سعی کن به حرف دوستان خوب فکر کنی.
    اینم بهت بگم تو می گی شوهرت هر لحظه تو رو چک می کنه پس مطمئن باش الانم تهت فشاره و هر لحظه بهت فکر می کنه که کجایی و کجا رفتی.می دونی چیه من خودم به یک روانشناس مراجعه کردم و بهش گفتم که وسواس فکری دارم یعنی هر لحظه یه تصمیمی می گرفتم که تو زندگیم دردسر ساز بود با یه بسته قرص باور کن زمین تا اسمون فرق کردم.
    تو می گی زود عصبانی میشی و الان هم تو یه شرایطی هستی که نمی دونی چیکار کنی.
    به نظر من پیش یه روانشناس بری بهتره

  16. 3 کاربر از پست مفید گل یاس تشکرکرده اند .

    گل یاس (یکشنبه 27 فروردین 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.