با سلام
کم و بیش از اتفاقاتی که برای من افتاده در جریان هستید .
www.hamdardi.net/thread-16869.html
بعد از گذشت دقيقاً يکسال از آشنايیمون و گذشت 9 ماه از جدايی يکطرفه از سمت من هنوز اون خانم نمیتونه من فراموش کنه تو این مدت جدایی ايشون مریض شدند و من هیچ سراغی ازشون نگرفتم و حتی حرفهای بد و بی محلی هم کردم ، بعد از مريضیشون هم باز به این اميد که از من متنفر میشه و فراموشم میکنه به روشهای مختلف ادامه دادم . خودکشی و التماس و ... .
حالا هم که وارد سال دوم آشنايي و مرور و يادآوری گذشته داره عذابش میده .
امروز برام نامه فرستاده که با يادآوری گذشته درد و دل کرده بود و در آخر نامه تا يک هفته بهم مهلت داده که باهاش تماس بگيرم نه برای اينکه باهاش ازدواج کنم فقط ازم میخواد کنارش باشم به گفته خودش نمیتونه فراموشم کنه . از نوشته هاش معلوم بود که آخر خط برای خودش گذاشته ( یعنی مرگ ) نمیدونم چکار کنم ؟ حرفاش واقعی بود هیچوقت اینجوری نگفته بود
هدف جدایی من اینه که اون به آيندش برسه دوست ندارم آيندش به خاطر من تباه کنه چون من دیگه نمیتونم ازدواج کنم یعنی موقعیتش نخواهم داشت ولی اون الان راضیه که فقط بعنوان يدوست کنار هم باشیم
چکار کنم ؟ راهنماییم کنید ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)