به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 91 [ 19:57]
    تاریخ عضویت
    1391-1-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    669
    سطح
    13
    Points: 669, Level: 13
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام
    امیدوارم که سوالم را در قسمت مناسبی مطرح کرده باشم.
    من 21 سالم هست. پسر و داشجوی مهندسی. ترم 5 هستم. من زیاد به آینده فکر میکنم و تو دلم طوفانی است که آینده ام را درست و زیبا بسازم. گاهی این تلاتم بر من استرس وارد می کنه ( کم نه ). سعی می کنم کارم را خوب و درست انجام بدن ولی دقیقه نودی هستم. تو خانواده جزء کوچکترن ها هستم و اختلاف سنم با پدر و مادرم نسبتاً زیاد است ( حدود 40 سال ). در دانشکده ما به خاطر رشته ی خواصی که دارم، همه پسر هستند.
    زیاد هم از خونه بیرون نمیروم ( به جزء راه دانشگاه، هفته ای حدوداً یک بار بیرون می روم ). خنده رو و شوخ هستم. سعی هم می کنم که مودب باشم. تریپ بچه مثبتی.
    چند سال پیش همسایه داشتیم که از نطر خانوادگی بسیار بسیار به ما نزدیک بود. اصلاً نمی دانستم که چند فرزند دارند و اصلاً دختر هم دارند.کلاً از نظر تیپ، مالی، اخلاقی و خیلی چیزای دیگه به ما می خوردند. پدر و مادرم با این خانواده سلام و تعارف داشتند تا اینه متوجه شدم که دختر دارند که او هم مثل من کنکوری است. خوب اون موقع حدوداً 18 سالم بود و خیلی جدی به ازدواج فکر نمی کردم. ولی باور کنید من اصلا دخترشون را از نزدیک ندیدم ولی هرچه فکر می کنم می بینم که خیلی گزینه ی مناسبی است. حالا اینا یک طرف.
    الان همان طور که گفتم دقدقه ی آینده ذهنم را به شدت مشغول کرده، نه تنها ازدواج بلکه کلاً زندگی تحصیل، کار و ... . الان هم مجردی هم فشار های خودش را ایجاد می کنه.ممکنه که بگید برای این حرفا ( ازدواج ) کمی زود باشه ولی باور کنید تحت فشارم. به مسایل مذهبی مقیدم و اگر به گناه بیفتم خیلی به هم می ریزم.
    حالا اینا یک طرف، این همسایه ی ما حدود یک سال پیش از محل ما رفتند، من هم همان طور که گفتم چون برای ازدواج خیلی جدی نبودم کار خاصی انجام ندادم. تا جایی که یادم هست دخترشون را 1 یا 2 بار از دور دیدم. الان می دونم که خونه ایشان کجاست اما راه کار چیست. خانواده ی خودم می دانند که من به دخترشان علاقه دارم ( البته به طور غیر مستقیم. من این گونه رفتار می کنم ولی از حرف های خانواده کاملاً مشخص است که می دانند ) اما خانواده ام اسرار دارند که من ادامه ی تحصیل بدم. حتی وقتی دنبال کار و شغل می روم، من را زیاد همایت نمی کنند و می گویند فعلاً درست را بخوان. ولی باور کنید که به شدت تحت فشارم. وثانیاً دوست دارم که همان خانواده وصلت کنم. چون از نظرم انسان هایی بسیار پسندیده ای هستند.
    خودم هم از نظر مالی مستقل نیستم. سربازی معاف هستم.
    قبلاً زیاد درس می خواندم ولی این چند سال به خاطر فشار و استرس کم تر کتاب هایم را ورق می زنم.
    به نظرم چون فاصله ی من با پدر و مادرم خیلی زیاد است، آن ها مرا خوب درک نمی کنند. درس..درس..درس.
    به نظرم اکثر هدف هایم بلند مدت شده و این طولانی شدن زمان رسیدن به هدف ها مرا از ادامه ی مسیر خسته کرده.
    دوست دارم زندگی ام را سر و سامانی بدم و تکاپویی در زندگی ام ایجاد کنم. امیدی برای تلاش بیشتر.
    خدایا از تو می خواهم که بهترین را بر ما برگزینی.




    ادامه را در این پست نوشتم.
    زیاد کلمه ی درس را در زندگی می شنوم. می خواهیم بریم مسافرت، نه بچه ها درس دارند. می خواهیم بریم خونه ی اقوام، نه بچه ها درس دارند. خیلی از کار ها با بهانه ی درس به انجام نمی رسند.
    21 ساله هستم ولی دنبال خرید خونه و ماشین هستم ( هرچند که پول کافی ندارم ولی راه و چاه را یاد می گیرم ).
    دوست دختر نداشتم و به این کار ها هم اعتقاد خاصی ندارم.
    اصلاً یک لطفی می کنید هدف خود را از زندگی بیان کنید. چون این سوال هم ذهن من را مشغول کرده.
    این بلاتکلیفی خیلی برمن استرس وارد می کنه. خیلی تو خودم هستم و فکر می کنم. کار به جایی کشیده که در بیرون از منزل اطرافیان از من سوال می کنند که خوبی مشکل خاصی داری.
    دوست داشتم که مستقیم خودم برم جلو و حرفم را بزنم، اما چون شرایط را به طور کامل در حد معمول جامعه ندارم این کار را انجام نمی دهم. بیشتر دوست دارم که ما کمی بیشتر آشنا شویم و به قول معروف نامزد کنیم ال حدود یکی دوسال دیگر؛ این طوری از استرسهایمان کمتر می شود.
    تازه نه تنها برای خودم بهتر است بلکه برای خانواده من هم خوب می شود،الگویی برای برادر کوچکترم، همزبانی برای پدر و مادرم ( منظورم پدر و مادر دختر همسایه ی ما است که با ما خیلی جور بودند. حتی پدرم می گفت که بار ها از ما دعوت کرند که به خانه یشان بریم چرا که آن ها هم بازنشسته اند و همدمی لازم دارند ).
    من متوچه هستم که خانواده ی من هم باید با کسی رفت و آمد کنند. ما خیلی کم بیرون از منزل می رویم و این خانه نشینی کمی جو را پر استرس و عصبی کرده. برای برادرم هم نگرانم. باز من تلاشی می کنم اما ظاهر برادرم این گونه نشام می دهد که گویی دیگر امیدی برای رفتن به پله های بالایی ندارد.
    شما اگر موقعیت من را داشتید چه کار می کردید؟
    البته این را هم بگم که من خودم راه کار هایی مثل مشغول کردن خود با کتاب و ورزش را امتحان کردم اما این راها مگر چند سال جواب می دهد.



  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 اردیبهشت 91 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1390-12-04
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    944
    سطح
    16
    Points: 944, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    72

    تشکرشده 72 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام دوست من،

    راستش شرحی که نوشتی من را یاد خودم انداخت. مشخصاتی که می دهی هم شباهت زیادی به خودم دارد، زمانی که هم سن تو بودم...
    زمانی که ترم 3 بودم، به دختری از دانشکده ای دیگر دل بستم. عجیب که می گویند دل به دل راه دارد و روشن بود که او هم از من خوشش آمده... حتی کلامی با او حرف نزدم. هیچ وقت... در صحبت عادی با دخترها هم مشکل داشتم چه رسد به ابراز علاقه. نه کاری داشتم و نه آینده روشنی، این بود که خودم را مجاز به پا پیش گذاشتن ندیدم. فقط می دانستم که از ته دل عاشقش هستم...
    برای رسیدن به او از ترم 7 رفتم سر کار، تا درآمدی داشته باشم. تصمیم گرفتم بعد از لیسانس ادامه تحصیل ندهم، تا بتوانم زندگیمان را اداره کنم. باور کن گاهی که حقوقم را حساب می کردم، زار می زدم که من با این پول کم به کجا می رسم؟ به هیچ کس هم چیزی نگفتم...
    آخر ترم 8 بود و من در التهاب که چه کنم، اگر از این دانشگاه برود کجا پیدایش کنم... شبی از خدا خواستم که به من بگوید چه کنم... خودش شاهد است که فردا صبح جوابم را داد... آن دختر یک سال بود که عقد کرده بود...

    حالا 28 سال دارم. بارها به این فکر کرده ام که اگر آن زمان با شخصیتی که داشتم و دیدی که به دنیا داشتم ازدواج کرده بودم، سرانجام زندگی مشترکم آیا روشن می بود؟ فکر نمی کنم. ازدواج در آن سن فرت هر اشتباهی را از من می گرفت، هزینه هر تصمیمی و هر اشتباهی را چند برابر می کرد. هر چند روزی اگر خدا فرصت سوال کردن به من بدهد، از او خواهم پرسید از میان آن همه دختر چرا این یکی به این سرعت اردواج کرد؟ نمی شد مثلا تا دو سه سال پیش می ماند و به شکلی بر سر راهم قرار می گرفت؟

    دوست من، از من می شنوی زود است... زندگی برایت بازیهای بسیار دارد...

    راستی با بلبرینگ سر و کار زیاد داری؟


  3. 4 کاربر از پست مفید فارسیت تشکرکرده اند .

    فارسیت (یکشنبه 27 فروردین 91)

  4. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    فرض کن همه چی جور شد.
    همه قبول کردن . با قضایای مالی جیکار میکنی اقای 21 ساله دانشجوی ترم پنجی؟
    حداقل مهریه ها رو میدونی ؟ هزینه های خونه و و....
    آقای مهندس! والا بلا همه ما تا الان عاشق چندین دختر شدیم، فامیل! دانشجو! همکار! و ... . اخرشم با خودمون میگیم شانس اووردیم که به کسی نگفتیم!
    از همون سن 20 سالگی تا الان ، ولی میفهمیم که زوده و احساساتمون زودگذره.


  5. 2 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    omid65 (یکشنبه 27 فروردین 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 91 [ 19:57]
    تاریخ عضویت
    1391-1-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    669
    سطح
    13
    Points: 669, Level: 13
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام دوستان
    از توجه شما ممنون. همین مقدار مهریه و خرج های بالا است که برای من استرس ایجاد می کنه.
    تو خانواده ی ما یک گروه از پسرا به سن ازدواج رسیدند و چون با مسائل مربوطه روبه رو شدم واقعاً برام استرس ایجاد می کند. بعدش هم مگه من گفتم یک روز درمیان عاشق می شم که شما این را می گویید. من می گم چند سال پیش دختر خانم را دیدم ( اون هم از دور و 1 الی 2 بار ). باور کن فقط به فکر خودم نیستم. باید بگم که من خیلی زیاد شیفته ی خانواده ی این خانم شدم.
    دوستم میگه اگر مسمم هستی مستقیم برو جلو. من با صحبت با جنس مخالف مشکلی ندارم و خجالت نمی کشم.
    ولی منطقم می گه که بی گدار نباید به آب بزنم. اما واقعاً استرس زیادهههههه.
    درضمن این خانم نه هم دانشکده ای و نه هم دانشگاهی ما هستند. البته مادرم دخترشون را به خوبی می شناسند چون شاگردشان بوده اند. اما می دونید، موقعیت خوبی است، دوست ندارم به سادگی از دستش بدم.
    جداً یک راه فنی فکر کنید که باعث آشنایی بشه.... البته می شه با پدرشون سلام تعارفی پیدا کنم. استارت را پیدا کنم به امید خدا بقیه اش را می شه با آرامش بیشتری ادامه داد.

    لطفاً هدفتان از زندگی را هم بنویسید دوستان.
    راستی من واقعاً با یاتاقان ها زیاد سرو کار دارم. skf هم برند یک شرکت سوئدی است که مخفف عبارت sevenska kullager fabriken به معنای "کارخانه ی بلبرینگ سازی" است. رشته ام را هم خیلی دوست دارم.....

    پیروز باشید.

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 اردیبهشت 91 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1390-12-04
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    944
    سطح
    16
    Points: 944, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    72

    تشکرشده 72 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام، البته منظور من این نبود که کاملا شبیه هستیم. شرایطمان فرق می کند.

    به هر حال، اگر اصرار دارید که ادامه بدهید به این پیگیری، قاعدتا می شود مسیر خواستگاری و الی آخر. ولی خدایی، یکی دو بار دختر را از دور دیده ای و می گویی علاقه مند شدم. منطقی است؟!

    به نظرم فکر می کنی زیاد شانسی نداری برای کیس دیگر، پس به خودت می گویی همین را بچسبم تا دیر نشده. من راستش کمک خاصی به نظرم نمی رسد جز این که حرف قبلیم را تکرار کنم. زود است...

    موفق باشی

  8. کاربر روبرو از پست مفید فارسیت تشکرکرده است .

    فارسیت (یکشنبه 27 فروردین 91)

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام برادر گرامی
    خوش اومدید به همدردی

    من خودم اصلا اعتقاد دارم که دختر و پسر باید زود ازدواج کنند.من و برادرم هم خیلی زود ازدواج کردیم و الان هم شکر خدا راضی هستیم

    در واقع با توجه به جو نامناسب جامعه و احتمال بالای آلوده شدن به گناه زیاده بهتره با کمی همت و اندوخته حداقلی آستین هار و بالا بزنیم.

    شما بهتره با جدیت درست رو ادامه بدی.در کنارش به دنبال شغلی هم باشی.
    کمی که گذشت و تونستی حداقل از لحاظ مالی مستقل بشی مطمئن باش اون موقع اگر به خانوادت بگی دیگه نه نمیارین.

    الان بهشون حق بده چرا که آدمی که شغل نداره هرجا بره جواب رد بهش میدن.

    شما بهتره حسابی همت کنید تا حدافل از لحاظ مالی مستقل بشید

    اوایلشم سخته.اما کم کم که تجربه تون زیاد شد کارتونم هم آسون تر و درامدتونم بیشتر میشه

    اما حق بدید به خانواده اون دختر و همچنین خانواده خودتون که پسری بخواد ازدواج کنه دانشجو...بدون شغل..بدون درآمد

    البته فراموش نکنید به خاطر سربازی 2 سال در زندگی نسبت به سایرین جلو هستید

    بهترین کار با جدیت درس خوندن و وارد شدن به بازار کاره

    موفق باشید
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (یکشنبه 27 فروردین 91)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 91 [ 19:57]
    تاریخ عضویت
    1391-1-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    669
    سطح
    13
    Points: 669, Level: 13
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام بچه ها
    جایتون خالی، بارون زده چه هوایی شده.
    آقای فارسیت این تنها موقعیت من نیست؛ تازه اونم این جوری. کجا می شه گفت همینه که هست، درسته که ما در دانشکده همه پسریم ولی کلاس مختلط داریم و دانشگاه هم مختلطه و .... اما این دختر خانم را پسنیده ام.
    دیگه ازدواج از این غیر احساسی تر می خوای؟؟؟؟ اصلاً خود طرف را زیاد ندیدم یک کلمه هم باهاش حرف نزدم. گفتم که خانوادش را خیلی دوست دارم، فیت خودمان است ( به نظرم ). می دونید دست کم این خانواده را هم خودم و هم مادرم می شناسیم ( در حد نسبتاً خوب ). تازه یک برادر هم داره که چند سال ازمن بزرگتر. راستی یک مسئله ی فنی : برادرش تو دانشگاه ماست و با سرویس ما میاد دانشگاه. خلاصه من هم ایشون را دیدم اما سلام و احوال پرسی نکردم. می دانید چرا؟؟! چون دفعه ی اول که دیدمش مطمئن نبودم که خودش است، از سلام نکردن دفعه ی اول بگیر تا الان که دیگه روم نشد برم سلام و احوال کنم. میبینی کار ما را، تو دانشگاه هر کس را میشناسیم یا نمیشناسیم سلام می کنیم. به اد این یکی را سلام نکردیم... . حالا نظرتون چیه؟ چه طوری با داداشش که هم دانشگاهی ماست و هم رشته ی ما هم نیست بعد از 100 دفعه دیدن و سلام احوال نکردم دوست بشم و این را پلی کنم برای رسیدن به هدفم؟؟؟
    یک راهی برای آشنایی بینیشید. نمی شه مثل فیلما یک چند سال برای هم ناز کنیم تا اوضاع که مناسب تر شد رسمی اقدام کنیم؟؟؟ هان؟ اگر میشه یک راه کاری بدید.
    اگر روم می شد صاف و پوست کنده به خانواده ی خودم هم بگم یک کارایی می شد کرد ولی آخه تو خانواده ی ما اغلب حول و هوش 28 سالگی ازدواج می کنند اونم چی یک لیست آماده می کنند و نوبتی میرند خاستگاری تا ببینند که کی به ما می خورد. باور کنید واسه ی یکی از پسر عموهام، وقتی می رفتن خواستگاری، قبل از رفتن اصلا به داماد که پسر عموم باشه نه می گفتن که عروس خانم رشتش چی هست نه چند سالش است نه میزان تحصیلاتش. این جوری خوبه؟ به نظرم ما خانواده ی با فرهنگ و تحصیل کرده ای هستیم ولی در این مورد برام سوال وجود داره. بنده خدا پسر عموم هم هم رشته ی من است و او هم دانشگاه را به صورت مجردی ( همه پسر ) پشت سر گذاشته. واسه همین من کمی راجع به ازدواج نگرانم.

    پدر و مادرایی که این پست را می خوانید، جوانان خود را دریابید تا اینگونه فکرشان فرزندانشان مشغول نشود. حالا مثلاً 1000 تا سکه مهریه یعنی چی؟ کسی می تونه شباهت 1000 تا سکه مهریه را با 2000 تا یا 1000000 سکه بگه. هی استرس ایجاد می کنند دیگه!!! حالا اگر سعی کنم یک کاری با درامد 200 تومن جور کنم چی؟؟ حالا نمی شه نامزد کنیم و تا عروسی که چندسال دیگه باشه دختر خانم در خانه ی پدریش زندگی کنه که منم زیر این بارون که الان داره بیرون می یاد برم درخونشو، بعد باهم بریم قدم بزنیم و از این فرصت ها هم کمال استفاده را بکنیم.
    توکا به خدا...




  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 تیر 91 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1391-1-25
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    712
    سطح
    14
    Points: 712, Level: 14
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    شرایطت با من مو نمیزنه،من اعتقاداتی دارم که باورشون دارم،منم روم نمیشه بگم،لیست دختر تو خانواده ی ما هم هست، اعتقاد من اینه کسی که به خاطر دور شدن از گناه و به خاطر خدا میخواد ازدواج کنه خدا کمکش میکنه(باید کمک کنه)،منم الان همین مشکل رو دارم تنها تفاوتم با شما اینه که سربازی باید برم
    نمیدونم کی باید جوابه ما جوونا رو بده اما با نظر دوستان کاملا مخالفم که زوده،من با چند تا مشاوره خانواده و چند تا جوونه لاته بیکاره متاهل حرف زدم،همشون میگن کاش زودتر ازدواج میکردیم،به قول حاج اقای عالی(سمت خدا)مطمئن باشید اگه جون به خاطرمشکلات اجتماع به گناه بیفته قبل سوال از جوون از مسئول مملکت و پدر و مادرش سوال میکنن

  13. 2 کاربر از پست مفید himer تشکرکرده اند .

    himer (یکشنبه 27 فروردین 91)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 91 [ 19:57]
    تاریخ عضویت
    1391-1-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    669
    سطح
    13
    Points: 669, Level: 13
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    نقل قول نوشته اصلی توسط himer
    شرایطت با من مو نمیزنه،من اعتقاداتی دارم که باورشون دارم،منم روم نمیشه بگم،لیست دختر تو خانواده ی ما هم هست، اعتقاد من اینه کسی که به خاطر دور شدن از گناه و به خاطر خدا میخواد ازدواج کنه خدا کمکش میکنه(باید کمک کنه)،منم الان همین مشکل رو دارم تنها تفاوتم با شما اینه که سربازی باید برم
    نمیدونم کی باید جوابه ما جوونا رو بده اما با نظر دوستان کاملا مخالفم که زوده،من با چند تا مشاوره خانواده و چند تا جوونه لاته بیکاره متاهل حرف زدم،همشون میگن کاش زودتر ازدواج میکردیم،به قول حاج اقای عالی(سمت خدا)مطمئن باشید اگه جون به خاطرمشکلات اجتماع به گناه بیفته قبل سوال از جوون از مسئول مملکت و پدر و مادرش سوال میکنن
    سلام داش. خوبی از احساس همدردیت متشکرم. شما برای رسیدن به هدفت چه کارا کردی؟ نمیشه که دست رو دست بگذاریم؟ راهی در نظر نداری؟ تو این شرایط داشتن همسر خوب واقعاً یک نعمت بزرگ است. من درسم خوب بود، اما تازگی ها هواسم مثل گذشته جمع نیست؟ داش توکلت به خدا باشد. خدا حق است.

    خدایا خواسته های ما را خالصانه و صادقانه در راه رضای خودت قرار بده و ما را به حاجاتمان برسان....

  15. کاربر روبرو از پست مفید skf تشکرکرده است .

    skf (یکشنبه 27 فروردین 91)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 اردیبهشت 91 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1390-12-04
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    944
    سطح
    16
    Points: 944, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    72

    تشکرشده 72 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسیدن به کسی که او را مناسب می دانم

    سلام بر خدایگان بلبرینگ!

    خوب راستش همین که کاملا غیر احساسی انتخاب می کنی نگران کننده است... کلا برایت دل نشین و جذاب بودن دختر خانم و باقی قضایا جایگاهی دارد؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سندروم سی سالگی را بشناسید
    توسط delkhaste در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 24 مهر 95, 23:13
  2. پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 شهریور 92, 01:25
  3. حماسه سیاسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 خرداد 92, 16:15

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.