به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: سایت اعتیاد

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آذر 88 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-23
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    3,932
    سطح
    39
    Points: 3,932, Level: 39
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سایت اعتیاد

    درباره اعتیاد از ما هم بپرسید !

    وقتی كه در سال 79 طی یك مصاحبه ای آقای مهندس دژاكام بنیانگذار كنگره 60 اعلام كردند كه درمان اعتیاد یك شبه امكان پذیر نیست و به حد اقل 10 یا 11 ماه زمان نیاز دارد و تاكید داشتند كه حتماَ باید در كنار بازسازی جسم ، روان و جهانبینی یك فرد معتاد هم تغییر كند و ضرورت استفاده از یك نگهدارنده مثل تریاك و یا مشتقات آن را در طول درمان یادآوری كردند ، شاید به گمان بعضی افراد طرح این موضوعات فقط یك شعار و نظریه شخصی تلقی گردید و سبب شد تا این مسیر به سختی طی شود و فرصت ها هم از دست بروند .

    امروز كه بیش از 9سال از آن تاریخ گذشته ، به لطف خداوند شرایط پذیرش آن بگونه ای دیگر فراهم گردیده است .

    حتی اگر بعضی از فرصت ها از دست رفته باشد . كافی است تا گفته بزرگان را آویزه گوش نمائیم ( ( كه همه چیز را همگان دانند )) . لذا جای بسیار خوشحالی است كه آنچه تجربه كرده ایم را امروز از زبان مسئولین محترم به ویژه دبیر كل ستاد مبارزه با مواد مخدر و آقای دكتر جهانی شنیدیم كه اعلام كرده اند كه :
    « بزودی شربت تریاك به منظور درمان معتادان توزیع می گردد »

    این مهم نیست كه نقطه آغاز از كجا بوده ، اهمیت آن در نحوه توزیع و زمان شروع و چگونگی اجرای آن توسط مسئولین است كه حتماَ باید با كمك خانواده ها و مدد گرفتن از رسانه های عمومی جهت بستر سازی لازم در جامعه باشد .

    همچنین بپذیریم كه فرصت ها زود گذرند و عواقب تاخیر در اجرائی كردن آن خسارات فراوانی را به جامعه و نسل جوان تحمیل خواهد كرد ، زیرا هرچه كه زمان می گذرد سوداگران مرگ محصولات جدیدتری از مواد مخدر را باشتاب به بازار عرضه می كنند . و این فاصله حركت با ایشان هر روز بیشتر می شود و ناچاریم بپذیریم كه تاكنون به گرد آنها هم نرسیده ایم پس جای تعجب ندارد اگر امروز فرزندمان كه به منزل می آید رفتار عجیب و غریبی داشته باشد زیرا نمی دانیم و نمی شناسیم كه چه موادی را استفاده كرده است .

    نگارنده كه سال ها مصرف كننده مواد مخدر بوده ام یكی از صد ها نمونه رها یافته در این مجموعه می باشم . زمانی كه به صورت تفریحی و برای سرپوش گذاشتن به روی همه مشكلات خود از آن به عنوان آرام كننده استفاده می كردم اعتیاد را فقط مختص كسانی كه بی اراده و لاابالی هستند می دانستم و بعضاَ از نصیحت كردن دیگران و دادن پند و اندرز هم دریغ نمی كردم .

    وقتی كه فاصله های مصرف بیشتر شدند معتاد شدم ، گرچه به هیچ وجه حاضر به پذیرش صفت اعتیاد خود خواسته ام نبودم ، اما نمی توانستم از این واقعیت فرار كنم پس درصدد رهائی برآمدم . به هر طریقی كه متداول بود متوسل شدم كه از هیچ كدام جواب نگرفتم ، فقط روش سم زدائی را تجربه نكردم چون اول اینكه هزینه آن را نداشتم و بعد اینكه نمی خواستم اطرافیانم بدانند و كسی را هم كه از این طریق درمان شده باشد سراغ نداشتم ، فقط این را می دانستم كه نباید معتاد باشم و خفت آن را نمی پذیرفتم ، همین و بس ....

    هیچ راهی را برای نجات سراغ نداشتم و مستاصل و درمانده شده بودم كه . با حضور در كنگره و با روش درمان تدریجی و یا كاهش پله ای به مدت یكسال است به درمان قطعی رسیده ام و امروز كه به عنوان یكی از اعضای این مجموعه هستم پذیرفته ام كه نشئگی و سرخوشی با دست گیری از یك معتاد درمانده بسیار لذت بخش تر از نشئگی مواد مخدر است و از این بابت خدا را سپاسگزارم .

    اما افسوس می خورم كه نمی دانم به چه طریقی و با چه زبانی به دیگر معتادان اعلام كنم كه بهترین راه و كم هزینه ترین و بدون عوارض ترین گزینه ها برای درمان اعتیاد شناسائی شده و به اثبات رسیده است ، تا از نگرانی و تشویش رها شوند و لذا از پژوهشگران ، محققین ، مسئولین ، خانواده ها و همه كسانی كه دستی در مبارزه با اعتیاد دارند در خواست می كنم . فرصت را غنیمت شمرده و یكبار دیگر گفتنی های تجربه شده و كاربردی در كنگره 60 را به ویژه در ارتباط با درمان اعتیاد به مواد مخدر جدید و صنعتی مثل كراك و شیشه و قرص های روان گردان كه می شود با تریاك و مشتقات آن درمان كرد مورد بازنگری قرار دهند و بپذیرند كه این مجموعه امروز نسبت به سال های گذشته حرف های بیشتری برای گفتن دارد و برابر مستندات موجود و نمونه های زنده آن ثابت قدم ایستاده است و لزوماَ تاكید می كنیم موضوع مقاله مورد نظر نه تنها یك شعار نیست و نه تنها قدیمی نشده است بلكه شرط بلاغ است كه اگر به آن توجه كافی نشود هزینه های جبران ناپذیر دیگری را به همراه دارد پس درباره اعتیاد از ما هم بپرسید شعار نبوده و نیست .


    مسافر – رحمت

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آذر 88 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-23
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    3,932
    سطح
    39
    Points: 3,932, Level: 39
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سایت اعتیاد

    --------------------------------------------------------------------------------
    خدایا من از بدبخت بودن خسته شدم !
    با سلام ‏، من علي جلالي هستم ،وسالها اعتیاد داشتم ..

    با سلام ‏، من مسافر علي جلالي هستم ، متولد 24/4/1358 تهران . در يك خانواده متوسط به دنيا آمدم و به همراه پدر و مادر و برادرم در تهران زندگي مي كنيم ، البته يك خواهر دارم كه با هم دو قلو هستيم و ايشان در حال حاضر براي گرفتن مدرك دكتراي عمران در خارج از كشور مشغول تحصيل مي باشند .

    پدرم ساليان درازي مصرف كننده مواد مخدر ( ترياك ) بود و من از همان سنين كودكي با مواد مخدر آشنا شدم . هميشه از بوي ترياكي كه پدرم مي كشيد خوشم مي‌آمد ، سر انجام همين اشتياق و علاقه باعث شد تا به علت عدم آگاهي خود ، وارد بازي اعتياد شوم . از سن 15 سالگي مصرف ترياك را به صورت تفريحي شروع كردم . آن زمان طريقه استفاده از ترياك را بلد نبودم ، به همين خاطر ترياك را پس داغ كردن و پف دادن به دور سيگار ميماليدم و مي كشيدم . بعد از ترياك مدتها با اين تفكر كه قرص اعتياد ندارد و چون اعصاب من خراب است و من بايد آرامش داشته باشم ، شروع به مصرف قرصهاي ديازپام ، اگزازپام ، لورازپام و ... كردم .مصرف اين قرصها آنقدر روي من تاثير بد گذاشته بود كه اصلاً هيچي از زندگي نمي فهميدم و در بي خبري كامل به سر مي بردم . بعد از يك مدت مصرف قرص را كنار گذاشتم و به طور حرفه اي شروع كردم به مصرف ترياك ، هم به صورت خوراكي و هم به صورت كشيدني ، مصرف حشيش هم كه شده بود نقل مجلس و مكمل ترياك ! مدتي گذشت ، يك روز نشئه ، يك روز خمار . تا اينكه يك روز مامورين محترم نيروي انتظامي منو با 9 گرم ترياك گرفتند . تا صبح از خماري به خودم مي پيچيدم ، فرداي آن روز منو بهمراه عده اي ديگر به دادسراي انقلاب فرستادند و و بعد از خوردن 30 ضربه شلاق ، از آنجا روانه زندان قزل حصار شدم . يكماه در زندان به طرز فجيعي خماري ، گرسنگي ، بي خوابي ، درد و ... را تحمل كردم . چشمتان روز بد نبيند ، شپش تمام وجودم را تسخير كرده بود . شلوغي و ازدحام جمعيت در زندان و پر بودن اتاقها باعث شد تا شبها در راهروي بند جوانان ، در كنار دستشوئي بخوابم . البته منظورم اين است كه تا صبح از شدت خماري به خود مي پيچيدم ، چون براي آدمي كه درگير بيماري اعتياد است در هنگام خماري اصلاً خواب مفهومي ندارد . در زندان كساني كه قديمي بودند و مي توانستند مواد مصرف كنند تا صبح به آنچه علاقه داشتند مشغول بودند و چرت مي زدند و آنهائي هم كه چيزي براي مصرف نداشتند از خماري تا صبح ...

    شبي كه از مي‌خواستم زندان آزاد بشوم ، بر روي ديوار زندان قزل حصار نوشته بود : يادت مي ره ! من پيش خودم گفتم امكان نداره يادم بره ، همه چيز ديگه تمام شد ! ساعت 4 صبح رسيدم خانه ، مادرم براي زيارت به مشهد مقدس رفته بود ، پدرم هم خواب بود . رفتم بالاي سر پدرم ، با گريه بوسش كردم و گفتم : توبه ، توبه ، توبه ! ساعت 6 صبح همان روز براي امتحان رانندگي رفتم شهرك آزمايش ، آنقدر حالم خراب بود كه اصلاً نتوانستم ماشين را روشن كنم . خماري همچنان ادامه داشت ، سرفه هاي شديد و عطسه هاي پياپي ، امانم را بريده بود . پاكي من 40 روز بيشتر دوام نياورد ، البته در اين 40 روز 2 بار ترياك خوردم ، چند بار حشيش كشيدم و 4 بار هم مشروب خوردم ! اصلاً نمي دانم چي شد و چگونه با هروئين آشنا شدم ، اما وقتي به خودم آمدم ، ديدم سرنگ حاوي هروئين در دستم است و تزريقي شده ام . بازي اعتياد به شكل ديگر و از نوع ديگر آغاز شد . اوايل مصرف هروئين فكر مي كردم وارد بهشت شده ام ، فكر مي كردم زندگي يعني همين . غافل از اينكه فرمانبردار شيطان شده ام و دعوتش را با كمال ميل پذيرفته ام . روزها و هفته ها و ماه ها ، يكنواخت و همواره در حالت خماري ، نشئگي و بي خبري در حال سپري شدن بود . مصرف روزانه من شده بود : يك بست ترياك خوراكي ، 2 وعده هروئين مشامي ، يك يا دو وعده تزريق هروئين و دوباره نصف شب هم يك وعده هروئين مشامي‌.

    در طول اعتيادم مصرف مواد مخدر گوناگون و روشهاي مختلف مصرف از جمله : قرص اكستازي به صورت خوراكي و مشامي ، تزريق كتامين ، تزريق ترياك ، تزريق قرص را نيز امتحان كردم . تب و لرز و تشنج تنها چيزي است كه از مصرف تزريق ترياك و تزريق قرص به ياد دارم . يادمه يك بار براي تزريق سرنگ را برداشتم و به دستشوئي رفتم ، به ديوار دستشوئي تكيه دادم و روسري مادرم را محكم به دور بازوي راستم پيچيدم ، سرنگ را در رگم فرو بردم ، هنگامي كه ميخواستم روسري را باز كنم ، سرنگ از دستم به داخل چاه توالت افتاد ، در آن لحظه از شدت خماري اصلاً نفهميدم چي كار مي كنم ، سرنگ را با كثافت هاي چسبيده بهش از توي چاه بيرون آوردم و همان جوري دوباره تو رگم فرو كردم و هروئين را تزريق كردم .

    وقتي به گذشته فكر مي‌كنم ، اصلاً نمي‌توانم باور كنم كه اينهمه بدبختي ، تاريكي و جهنم را خودم با دستان خودم ، براي خود رقم زدم . اما به هر حال هر چه بود گذشت و از آن دوران تنها يك درس و تجربه باقيمانده و به خوبي اين موضوع را درك كرده ام كه اعتياد را نمي توان پشت خروارها مدرك تحصيلي و هزاران كيلو پست و عنوان و ميلياردها تومان پول وثروت پنهان كرد ، اعتياد در هر لباسي اعتياد است و اصلاً پير يا جوان ، زن يامرد ، با سواد يا بي سواد ، ثروتمند يا فقير ، زشت يا زيبا ، چاق يا لاغر و غيره نمي‌شناسد و هر كسي ممكن است به راحتي وارد اين بازي شود .
    من به نقطه اي رسيدم كه با تمام وجودم فرياد مي زدم : خدايا ، من از بد بخت بودن خسته شدم ، من از نادان بودن خسته شدم ، من از بي هدف بودن خسته شدم ، من از خسته بودن خسته شدم !

    يك روز از طريق يكي از دوستان ، براي درمان اعتياد با مكاني به نام كنگره 60 آشنا شدم . البته قبل از آشنايي با كنگره 60 تجربه چندين ترك نا موفق مانند ترك با قرصهاي متادون و دي اچ و گياهان دارويي و كپسول هاي دست ساز عطاري ها و همچنين بهزيستي را نيز داشتم .
    حرف زدن در مورد كنگره 60 برايم خيلي سخت است ، چون واقعاً نمي دانم چي بايد بگويم . خانواده ، شرافت ، آبرو ، زندگي و حتي زنده بودنم را مديون كنگره 60 هستم . چند روز پيش فرد كارتن خوابي را زير پل سيد خندان ديدم ، وقتي جلو تر رفتم ، ديدم كه اين فرد يكي از دوستان زمان مصرف من است ومن با اين شخص بارها هروئين مصرف كرده بودم . يك لحظه خشكم زد و گفتم خدايا شكرت ، اگر كنگره نبود و ‌اگر من هم مصرف مواد را ادامه بودم يا مي‌مردم يا به سرنوشت اين دوست دچار مي‌شدم .

    روش درماني كنگره 60 ( تدريجي ) يك روش بي نظير ، معقول ، علمي و تجربي است كه در آن صورت مسئله اعتياد و تخريب هاي مواد مخدر در قسمت جسم ، روان و جهان بيني ( كه شامل انهدام سيستمهاي توليد كننده مواد شبه افيوني و همچنين سيستمهاي ضد درد بدن مي باشد ) بصورت كامل شكافته شده و بطور كلي بر روي شناخت انسان در صور آشكار و پنهان كار مي كند .

    قبل از آشنايي با كنگره 60 مانند اكثر انسانها فكر مي‌كردم آخر خط اعتياد ، كارتن خوابي و كنار جوي است . اما پس از مدتي حضور در كنگره باورم نسبت به آخر خط اعتياد عوض شد و به اين نتيجه رسيدم كه آخر خط اعتياد نقطه اي است كه انسان به اين آگاهي برسد كه بدون مواد مخدر هم مي‌توان زندگي كرد و از زندگي لذت برد و انسان بايد باور كند كه مصرف مواد مخدر هيچ دردي را دوا نمي‌كند و مصرف مواد ، خود هزاران درد به همراه دارد‌ . اعتياد انفجاريست كه تخريب آن شايد كمتر از بمب اتم نباشد ! شايد يك فرد با 2 سال مصرف مواد به اين باور و آگاهي برسد ، شايد يكي بعد از سي سال ، شايد يكي با مصرف ترياك و هروئين و يا شخص ديگري با مصرف كراك و شيشه ، شايد يكي كارتن خواب بشود و به اين آگاهي برسد و در خيلي از موارد هم ديده ايم كه بسياري از انسانها تمام زندگي شان را پاي اعتياد مي‌دهند اما باز به آخر خط نمي‌رسند و دست از مصرف مواد مخدر بر نمي دارند و اين قصه تا گور و حتي بعد از مرگ هم ادامه دارد !

    اگر بخواهم از زمان اعتياد و تخريبهاي مصرف مواد مخدر بگويم ،‌ ساعتها وقت و ده ها قلم و كاغذ لازم است تا بتوانم ذره اي از سياهي ها و بدبختي هاي اعتياد را يرايتان شرح دهم . قبل از ورود به كنگره 60 ،‌ در شهرك غرب كلي براي خودم بچه معروف بودم و همه منو به اسم علي مايكل مي شناختند ! در مهر ماه سال 82 هنگامي كه 9 ماه از قطع مواد من مي‌گذشت ، به لطف خداوند به سفر حج عمره مشرف شدم و از علي مايكل شهرك غرب تبديل شدم به حاج علي كنگره 60 . يادمه در اولين طواف كعبه با صداي بلند گريه مي‌كردم و در دلم به خداوند مي‌گفتم : خدايا ، من كجا و اينجا كجا ؟ خدايا ، تزريق هروئين كجا و اينجا كجا ؟ خدايا ، من الان بايد مرده باشم ، اينجا چي كار مي‌كنم ؟ خدايا ، كي هستي ، كجا هستي ؟ آيا من لياقت اين همه لطف و رحمت را دارم ؟ آنوقت بود كه فهميدم صفت گذشته در انسان صادق نيست ، چون جاري است . آنوقت بود كه فهميدم با ايمان به خداوند ، سعي و تلاش و استقامت مي‌توان از پائين ترين نقطه به بالاترين نقطه صعود كرد . اگر تا ديروز بد بودم و در عمق تاريكي بسر مي‌بردم ، هيچ دليلي ندارد كه امروز و فردا هم بد باشم و در جهنم اعتياد به سر برم . آنوقت بود كه فهميدم اگر انسان بخواهد ، به خود كرده را تدبير هست ، آنوقت بود كه فهميدم هميشه توبه گرگ مرگ نيست ، مي‌توان از ضد ارزشها بازگشت و زندگي كرد . آنوقت بود كه فهميدم من مي‌توانم همه آنچه كه هست با نيروي عقل خويش تبديل به بهترين كنم و بسوي نقطه اي بيايم كه آغاز نموده ام !

    در حال حاضر كه اين مطلب را مي‌نويسم ، پس از طي 11 ماه و 15 روز سفر تدريجي ، 4 سال و 6 ماه از آزادي من مي‌گذرد و به عنوان كمك راهنماي درمان اعتياد در كنگره 60 شعبه آكادمي مشغول خدمت هستم و بعنوان كاپيتان تيم فوتسال كنگره 60 در اين تيم فعاليت مي‌كنم ، تا كنون موفق به كسب 3 عنوان آقاي گلي مسابقات فوتسال كنگره 60 ( جشنواره عقاب طلائي ) كه همه ساله بمناسبت سالروز جهاني مبارزه با مواد مخدر در پارك طالقاني برگزار مي‌شود شده ام . اين مسابقات 3 سال است كه برگزار مي‌شود و در هر دوره 18 يا 19 تيم 10 نفره از اعضاي كنگره 60 در آن شركت داشته اند . همچنين به همراه تيم منتخب فوتسال كنگره 60 تا كنون در 9 دوره مسابقات فوتسال جام رمضان ، جام دهه فجر ، جام چمن مصنوعي پارك لاله در مقابل بزرگان فوتسال ايران و آسيا شركت داشته ام . من در سال 75 ترك تحصيل كردم ، اما به دستور آقاي مهندس در سال 82 براي ادامه تحصيل اقدام كردم و موفق شدم پس از گذراندن 60 واحد تحصيلي مدرك ديپلمم را دريافت كنم ، و در حال آماده سازي خود براي ورود به دانشگاه نيز هستم . همچنين علاوه بر اينكه مشغول كار در يك شركت خصوصي هستم ، در تمام جلسات آموزشي كنگره 60 (شعبه آكادمي ) شركت مي‌كنم ، مدت 17 ماه است كه به كلاس دف نوازي مي‌روم و 2 ماه است كه در كلاس زبان انگليسي نيز ثبت نام كرده ام .

    آري ، من همان كسي هستم كه تا ديروز انگل جامعه بودم ، من همان كسي هستم كه تا ديروز لكه ننگ خانواده ام بودم ، من همان كسي هستم كه تا ديروز مردم برچسب هاي بي غيرت ، بي اراده ، دزد و... را به من نسبت مي دادند ، اما چه اتفاقي افتاد كه امروز .... ؟
    من تمام اين تغييرات را مديون رحمت خداوند ، زحمات آقاي مهندس دژاكام و راهنماي عزيزم آقاي بابك مشايقي و استادان ديگري چون آقايان رضا تراب خاني و امين دژاكام هستم .

    در پايان از پدرم كه خود نيز حدود 6 سال است در كنگره 60 از دام اعتياد آزاد شده و مشغول انجام وظيفه كمك راهنمايي در شعبه رباط كريم است و همچنين از مادرم كه در تمام اين مدت يار وياور من بوده و ايشان هم در شعبه آكادمي كمك راهنما هستند ، و برادر عزيزم كه از بازيكنان تيم راگبي هستند صميمانه سپاسگزارم و اميدوارم هميشه در مسير صراط مستقيم در حال حركت باشند.

    ان شاء الله ، همه آن كنيم كه فرمان است
    مسافر -علي جلالي
    http://www.congress60.org
    http://www.c60.ir
    تصاویر پیوست شده

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آذر 88 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-23
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    3,932
    سطح
    39
    Points: 3,932, Level: 39
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: سایت اعتیاد

    اینگونه می توانم بر روی کاغذ بیاورم که در خانواده ای با فرهنگ غنی اعتیاد پا به دنیا نهادم. پدر بزرگ، مادر بزرگ، پدر و ...

    به نام یزدان پاک

    اینگونه می توانم بر روی کاغذ بیاورم که در خانواده ای با فرهنگ غنی اعتیاد پا به دنیا نهادم. پدر بزرگ، مادر بزرگ، پدر و ...
    دوران زیبای نوجوانی و جوانی را به پایان بردم و عازم خدمت سربازی شدم. به دلیل اینکه آدم بسیار عاطفی و احساساتی بودم دوری از خانواده بسیار سخت بود و بهانه ای شد تا با مواد مخدر آشنا شوم. اول از مصرف حشیش شروع شده تا به تریاک رسید. باور کنید با اینکه همه اقوام و آشنایان نزدیکم به مصرف مواد مخدر اعتیاد داشتند اما هیچ وقت فکر نمی کردم که خودم روزی به یک مصرف کننده حرفه ای تبدیل شوم که حتی برای تهیه سیگار هم نتوانم از خانه خارج شوم. مگر نه اینست که برای انتخاب درستی یا غلطی یک مسئله آدم به آمار و ارقام نگاه می کند. خوب من هم همین کار را کردم اما فقط و فقط یک کارتن خواب بیشتر در نزدیکان و اقوام من وجود نداشت وبقیه با اینکه مصرف کننده بودند زندگیشان را می کردند و این نگاه سطحی و اشتباه آن موقع بود که بهترین توجیه و دستاویز اعتیاد می گشت.
    در اوایل دوران مصرف لذت فراوانی کسب می کردم که واقعاً زیبا و دوست داشتنی بود و نمی شد آن را با هیچ متاعی عوض کرد اما این دوران بسیار کوتاه بود. کم کم فاصله زمانی مصرف کم شده و مقدار مصرفم زیاد شد . با شروع این دوران بی نظمی ها، بدقولی ها، دروغگویی ها و ... و در آخر از دست دادن کارم ثمره و میوه تلخ اعتیاد شد. برای تهیه و مصرف مواد به هر حیله و ترفندی دست می زدم که خمار نباشم. بعد از چند وقت، دیگر در خانه مصرف می کردم. اوایل با مخالفتهای مادرم روبرو می شدم اما کم کم توانستم آنها را مجاب کنم. وضعم آنقدر وخیم شده بود که با پدر و مادربزرگ هم سر بساط می نشستم و مصرف می کردم و خوشحال و سرافراز از این کار که دیگر غصه جای مصرف کردن را نداشته و نمی خوردم. اما دیگر آن پرده حیا و احترام از بین رفت. با فوت مادرم مقدار موادم رو به افزایش گذاشت و یک خانه نشین واقعی شدم. ظهر که از خواب بر می خواستم تا ساعت 8 الی 9 شب یا حتی بیشتر پای بساط بودم و هر چه بود دود می کردم. آنقدر لذت داشت که دنبال دودها در خانه را می افتادم که یکی شان هم هدر نرود. تازه داشت آنروی سکه هویدا و آشکار می شد. کم کم بد اخلاقی ها و بدرفتاری ها شروع شد. روزی نبود که در خانه ما درگیری وجود نداشته باشد. مصرف مواد چنان مرا تندخو و عصبی مزاج کرده بود که به هیچ چیزی قانع نبودم. دیگر قید کار را هم زده بودم. پول مواد را هم با تهیه مواد برای فامیل و یا اینکه از مواد پدرم برمی داشتم، پیدا می کردم.

    این وضع چند سالی ادامه داشت. پدرم چند بار دست به دامن بزرگترهای فامیل شده بود که به قول معروف تکلیف من را روشن کند، یا درست شوم یا اینکه از آن خانه بروم. اما من حرف خودم را می زدم و کار خودم را می کردم. دیگر خودم هم از این وضع خسته شده بودم. واقعاً از خودم بدم می آمد و اگر خودکشی گناه نداشت چندین بار می خواستم دست به خودکشی بزنم اما همیشه منصرف می شدم. شاید هم می ترسیدم. همه لذتها تبدیل به خفت و خواری شده بود و دیگر آن ارزش و احترام را بین خانواده حتی برادرهای کوچکتر هم نداشتم. چه شبها که با همان حال نشئگی به حال خودم گریه می کردم و عاجزانه از خداوند می خواستم که راه چاره و نجاتی جلوی پایم قرار بدهد. این را هم اضافه کنم که برای ترک چندین بار به داروهای گیاهی پناه بردم اما جواب نمی داد. هر موقع که دوره قرص ها تمام می شد، مصرف مواد من هم افزایش پیدا می کرد و اعتماد به نفسم نیز برای اینکه دیگر نمی توانم از این اعتیاد بیرون بیایم کمتر و کمتر شده و از دست می دادم. حتی قبل از آشنایی با کنگره، اقوام برای من وقت از دکتر روانپزشک را گرفته بودند، چون از لحاظ عصبی و روانی بسیار آشفته شده بودم. اما خودم یک ایمان و اعتقاد قلبی در درونم وجود داشت که مشکل من این نیست. حتی مادربزرگم که یک دوره 10 ساله مواد را به صورت سقوط آزاد ترک کرده بود، دوباره به مواد پناه آورد. هر وقت که از آن دوران 10 سال از او سئوال می کردم با آه و سوزی جانگداز عنوان می کرد که " احمد به خدا در این 10 سال خمار بودم و خماری می کشیدم ، چه خماری بدی .
    خلاصه در یکی از شبها که واقعاً مستاصل و درمانده از همه جا و همه کس بودم در اوج نشئگی پناهی جز خدا نیافتم. واقعاً دلم شکست و آنشب از او خواستم که مرا یاری رساند و راه نجاتی پیش پایم قرار دهد. چند روز بعد شنیدم مکانی وجود دارد که مواد را کاهش می دهند و از خودش کم می کنند تا درمان حاصل گردد. با ورود به کنگره احساس کردم که حرفهای تازه ای می شنوم که انگار تا این مدت از زبان کسی جاری نشده بود. انگار خداوند دعای مرا مستجاب کرده بود و راهی بسیار زیبا و روشن جلوی پایم قرار داده بود. با صحبت هایی که در اتاق مشاوره با من شد فهمیدم که برای درمان اعتیاد باید روی سه مقوله جسم، روان، جهان بینی کارکرد و اینکه باید سفری را آغاز کنم. سفری که با صبر، آموزش و عمل به آموختنی ها همراه است، تا یک فرد موفق شود. بعد از 15 ماه به پایان سفر اول و قطع مصرف مواد مخدر رسیدم والان مدت 3 سال است که به رهایی وآزادی از مواد نائل گشته ام و به درجه کمک راهنمایی رسیده ام و به خدمت در کنگره مشغول می باشم. دیگران کاشتند، ما خوردیم ، ما بکاریم تا دیگران بخورند. در ضمن برادر کوچکترم نیز با ورود به کنگره بیش از یکسال می باشد که به رهایی رسیده است . امروز که از پشت شیشه به دانه های زیبا و سپید برف نگاه می کنم و از اینکه می توانم نعمت های خداوند را بیشتر از گذشته ببینم احساس خوشحالی می کنم. نعمت هایی که انسان وقتی دارد از دیدن آنها غافل است و من خودم با نگاهی که در تصویر ذهنم می نمایم گذشته را اینگونه می بینم. غافلتر از همه ؛ گذشته ای تلخ و سیاه، سیاه تر از یک سیاهی به نام اعتیاد که به مانند عظیم ترین سیلابهاست که قویترین ریشه ها را با خود کنده و می برد. بسان خشکسالی که سبزترین درختان را می خشکاند و من جوانه های بهاری را دوباره با تمام وجودم حس می کنم.
    الان که به آن موقع فکر می کنم ، هرکس می خواست مثال یا الگوئی بابت بدی و خفت و خواری بزند کلمه احمد از دهانش نمی افتاد و نفر اول در این موضوع بودم اما خدا را شکر الان دیگر اینگونه نیست و راه زندگی درست را یافته ام .
    از خداوند بزرگ سپاسگذارم که مرا با این مکان مقدس آشنا نمود. از جناب مهندس دژاکام که این راه را برای ما باز نمود و چراغ راه ما گردید، سپاسگذارم.
    با لذت و شور و شعف فراوان می گویم که ای دوست عزیز، من توانستم شما نیز می توانید

    من چه سبزم امروز
    خدانگهدار احمد
    www.c60.ir
    تصاویر پیوست شده


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اذیت و آزار مادر٬اعتیاد٬ مشکل با خانواده همسرم
    توسط goli_poul در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 بهمن 93, 00:47
  2. ترک اعتیاد عادت ها
    توسط پندار در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 24 بهمن 88, 23:34
  3. ترک عادت یا همون اعتیاد!
    توسط مهرسار در انجمن اعتیاد
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 12 اردیبهشت 88, 19:25
  4. اعتیاد به سایت همدردی
    توسط hasty در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 30 اردیبهشت 87, 22:37

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.