به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 فروردین 91 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,005
    سطح
    17
    Points: 1,005, Level: 17
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question بازم کمک میخوام! گند زدیم!

    ما همدیگرو دوس داریم!
    http://www.hamdardi.net/thread-20345.html

    ولی من دو هفته ای که فهمیدم به بیماری صرع خفیف دچار شدم و خیلی نگرانم و ترسیدم! به دوستمم گفتم و ایشون خیلی عادی برخورد کرد و گفت از نظرش چیز مهمی نیست.
    ولی من بخاطر استرسی که داشتم و علاقه ای که به ایشون داشتم گفتم بهم بزنیم،بعد ایشون اصرار کردن و من گفتم باشه بهم نزنیم! این پروسه چند بار تکرار شد! هی من گفتم بهم بزنیم هی ایشون به قول خودشون منت کشی کرد و من پذیرفتم!
    بعد که هی این پروسه تکرار شد،ایشون دیگه خیلی اذیت شدن؛ گفتن چرا رو تصمیم و حرفت ثبات نداری! گفتن چرا هی منو پس میزنی اگه نمیخواییم بگو نمیخوای،چرا انقدر غرورمو میشکنی!
    خلاصه یه چند روزی باهام سرد بود،بعد بهم گفت که قراره یکشنبه بره خواستگاری یه دختری که همکارش معرفی کرده،گفت دیگه خسته شده از این بی ثباتی و همینطور تنهایی و منت کشی! گفت ازم خسته شده!
    بعد من اصرار کردم و گریه کردم که بهم فرصت بده!
    ولی ایشون گفتن که اگه قراره با من بمونی باید تا ازدواجمون قطعی میشه حتما باهام سکس داشته باشی و الا من نمیتونم دیگه بمونم!

    من قبول نکردم، و از اینکه این پیشنهاد رو بهم داده و قراره بره خواستگاری و از دست میدمش خیلی ناراحت و عصبانی شدم ،کلی گریه کردم و ناراحتی کردم طوریکه به خانوادمم گفتم!
    ازش خواستم ببینمش تا کادوهاشو پس بدم،دیدمش و بهش گفتم که کسی که میخواد روح و جسم و عشقشو با یکی دیگه شریک شه باید یادگاریا و خاطراتشم با خودش ببره! و کلی ناراحتی کردم!
    بهم گفت میخواسته تحت فشارم بذاره طوریکه باور کنم دارم از دستش میدم و تصمیم بگیرم و نسبت به حس من مطمئن بشه!
    البته گف الان انقدر از نظر روحی خسته شده که دیگه کم کم داره بی تفاوت میشه!
    در عوض من واقعا عشقم نسبت بهش بیشتر شده،چون حس کردم دارم از دستش میدم ولی دوباره بهم برگشت!

    حالا مشکلی که اینجاس که خانوادم فهمیدن که بهم پیشنهاد سکس داده و کلا نظرشون نسبت به ایشون خیلی تغییر کرده! میگن از سر هوس با توئه و خیلی نظرشون منفی شده!

    از طرفی هم ایشون اصرار میکنه زودتر بیاد خواستگاری تا از این بلاتکلیفی خلاص شه!

    حالا چیکار کنم؟!

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 دی 91 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1390-5-07
    نوشته ها
    148
    امتیاز
    1,840
    سطح
    25
    Points: 1,840, Level: 25
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 284 در 111 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازم کمک میخوام! گند زدیم!

    اینکه شما همش بحث کنی توی خونه که قبل از اقدام خونواده پسر ، خودت رضایت خونواده تو بگیری ، به نظر من اشتباست .
    به نظر من راه درستش اینه که بیخیال این بهونه های الکی شی ( آمادگی ندارم و شرایط بهتر شه ) ، و اگه فکر میکنی این آقا میتونه خوشبختت کنه ، بگو که آمادگیشو داری و رسمی اقدام کنه . ( و شرایط خونواده ت رو هم بهش گوشزد کن) مطمئن باش خونوادت وقتی ببینند رسمی اقدام کرده حساسیتشون کمتر میشه ، موقع صحبت با خونوادت هم حتما از روشی که فرشته مهربون گفت استفاده کن .( نتیجه اش فوق العاده ست )

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 فروردین 91 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,005
    سطح
    17
    Points: 1,005, Level: 17
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازم کمک میخوام! گند زدیم!

    متین عزیز
    مادرشون با مادرم صحبت کردند و قرار شد ما بریم پیش مشاور! که مشاور برای فروردین ماه وقت داده؛ حالا یهو اینوسط من مریض شدم و چون برام سخت بود اذیت کردم و ایشون هم خسته شد از رفتارم و بی تصمیمیم!
    حالا مامانم خیلی نظرشون نسبت به ایشون عوض شده!همش میگن این پسره هوسبازه و آدم درستی نیس که همچین درخواستی کرده! حتی میگن مواد مصرف میکنه لابد که اینجوری میگه! میگن همچین آدمی بعد از ازدواج ممکنه خیانت کنه و خلاصه خیلی خیلی نظرشون منفی شده!
    الان چجوری نظر مامانم رو برگردونم به قبل؟

  4. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: بازم کمک میخوام! گند زدیم!

    sefidstar عزیز

    در تاپیک قبلی از مقید بودن این پسر و رفتار هیجانی اشتباه خودتون گفتید ، اگر این همان پسر مقید است که عجیبه تقاضای رابطه جنسی پیش از ازدواج ! مگر اینکه حرف خانوادتون که قبلاً می گفتند ایشون تظاهر می کند درست باشد .


    در هر حال الآن و در اینجا روی سخن ما با شماست :

    عزیز جان شما هنوز آماده ازدواج نیستید ، منظورم از نظر سن تقویمی نیست ، بلکه از نظر بعضی آمادگی های کیفیتی هست . در شما هنوز بلوغ عاطفی به درستی شکل نگرفته است که نشانه آن برقراری رابطه دوستی و وابستگی به آن و احساس محوری در تصمیم گیری برای ازدواج است ، شناخت شما از این آقا و خانواده اش نه تنها شناخت کافی نیست ، بلکه بر اساس شواهدی که از ماجراهایی که بیان کردی م، تحریف شناختی اتفاق افتاده .


    راهکار :

    رابطه را کاملاً قطع کنید و تنها به خواستگاری رسمی رضایت دهید ، خواستگاری را نیز آغاز راه شناخت بدانید و از طریق یک روانشناس هم خود را بهتر بشناس هم ایشان را برای تصمیم گیری بهتر ، اگر چه به نظر من راه کار درست تر اینه که کلاً این رابطه را قطع کرده و مدتی ( حداقل یک سال ) به کمک یک مشاور تلاش کن خودت را بهتر بشناسی و تغییر بدهی و معیارهایت را درست تنظیم کنی ، سپس به خواستگارها اجازه ورود برای بررسی را بده .


    موفق باشی


    .

  5. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 06 فروردین 91)

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: بازم کمک میخوام! گند زدیم!

    عزیزم به نظر من به دنبال تغییر نظر مادرتون نباشید. بالعکس بیشتر به نزدیک کردن نظر خودتون به مادرتون فکر کنید. پدر و مادرتون صلاحتون رو می خواهند.

  7. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 15 بهمن 90)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 فروردین 91 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,005
    سطح
    17
    Points: 1,005, Level: 17
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بازم کمک میخوام! گند زدیم!

    دوسش دارم فرشته مهربون!
    نمیتونم قطع رابطه کنم...! چون واقعا دوسش دارم...
    قبلا شش ماهی رابطه بینمون قطع بوده
    فرصت هایی هم در دوران جداییمون بوده برای من؛ ولی نتونستم با کسی دیگه باشم!
    قبلا مشاوره رفتم و این مراحل رو با یه مشاور خانوم گذروندم...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.