نوشته اصلی توسط
nasimlotfi
راستش من همیشه از مردایی که خیلی ازم بزرگترند خوشم می اومد. همیشه تو ذهنم یه مرد قد بلند داشتم. البته این خیالات مال چند سال پیش بود. نامزدمو بدون این خیالات انتخاب کردم و خیلی راضی بودم. اما دوباره این خیالات اومده سراغم. این قدر افکارم پریشونه که حتی مطمئن نیستم واقعا کوتاهه یا نه. در ضمن رفتارش هم خیلی پخته است. دو سال ازم بزرگتره ولی کلا چهرش جوون تر از سنش نشون می ده. تو خیابون که باهاش راه می رم همش قدشو با مردای دیگه تو خیابون مقایسه می کنم. واقعا خسته شدم. به خدا نامزدم خیلی دوسم داره. خیلی پاکه خیلی اهل کاره. تو مسائل جنسی رضایت من براش مهمتره. روزی چند بار بهم زنگ می زنه. اما من دیوونه شدم. بعضی روزا از خدا می خوام کاش دیگه زنده نبودم
علاقه مندی ها (Bookmarks)