به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    سلام.

    همیشه، برای هم فکری با دوستامون در مورد ازدواج، چه توی تالار، چه برای ازدواج اطرافیانمون، برای اینکه به یکی کمک کنیم، میگیم اول برو معیاراتو مشخص کن و بعد دونه دونه اونا رو بررسی کن. و اینجوری خیلی منطقی به نظر میاد که راه از چاه تشخیص داده میشه.

    اما مقدمه ی این کار رو کسی بهمون یاد نمیده یا راجع بهش کمتر صحبت میشه.
    کسی نمیگه این معیارا رو از کجا باید بیاریم.

    (قاعدتاً هر کسی سلیقه ای داره و بر اساس اون سلیقه و تجربیاتی که داره یه سری معیار برای همسر آینده ش قائل میشه. اما ممکنه بعضی وقتا یک سری معیارا اشتباه قرار داده بشه. منظورم معیارای ماورائی و دور از واقعیت نیست. الان بیشتر و عینی تر توضیح میدم.)

    من یه موضوعی رو از یه دکتر روانشناس شنیدم. (البته مال دو سال پیشه. شاید عیناً صحبتا و اصطلاحاتش یادم نباشه) موضوع این بود که:

    بعضی از افراد در انتخابشون دچار اشتباه میشن. مثلاً در زندگی گذشته ی خودشون با فردی دچار تعارض و مشکل بودن و در مرحله ی انتخاب همسر، دقیقاً جذب شخصی میشن با همون خصوصیات.
    مثلاً پسری رو در نظر بگیرید که مادرش دچار وسواس شدید هست و هیچ وقت نتونسته مادرش رو قانع کنه تا از این رفتار دست بکشه.

    برای کسی مثل من و شما که بیرون زندگی این پسر هستیم، و در جریان این آزار روحی پسر هستیم، خیلی غیر منطقی و بعید میاد که دختری وسواسی انتخاب کنه.

    اما پسر، نا خود آگاه، جذب دختری میشه که این خصوصیت رو داره.
    اون آقای دکتر توضیح میدادن که " این انتخاب ناخودآگاه، به این دلیله که پسر، کاری رو نیمه تمام در وجود خودش نگه داشته. اون هیچ وقت نتونسته مادرش رو قانع کنه. و با این انتخاب، میخواد ادامه ی تلاشش رو روی شخصیت همسرش بکار بگیره تا از نظر روحی آروم بشه. برای اینکه پسر، دچار این اشتباه در انتخاب نشه، باید روانکاوی (اگه اشتباه نگم) بشه تا این اثر از ناخودآگاهش حذف بشه."

    (اگه اشتباه نکنم، اسم این حالت رو بازگشت به گذشته میذاشتن)


    حالا سوال من چیه.
    براتون میگم.


    من برای هر ویژگی ای که برای همسر آینده م مد نظرم قرار دادم، یه سری دلیل دارم که برای خودم قانع کننده هست.

    فکر میکردم این یه چیز کاملاً شخصیه و هیچ کس دیگه ای نمیتونه بگه این معیاری که گذاشتی غلطه یا درسته. چون منم که باید ببینم دوست دارم همسرم اونو داشته باشه یا نه. (تا حدی این فکر هم درسته.)
    تا اینکه یکی دو بار از اطرافیانم شنیدم که توی معیارام دارم وسواس به خرج میدم. یا شنیدم که این معیاری که گذاشتم، ممکنه ربطی به دلیلی که پشتشه نداشته باشه.

    من به خاطر همین موضوعی که بالا گفتم (بازگشت به گذشته)، پیش خودم گفتم حالا که میدونم همچین چیزی هست، پس میتونم کنترلش کنم.

    من به شدت از اینکه همسری داشته باشم که ذره ای در رفتار و اخلاقش به پدرم شباهت داشته باشه، فراری هستم.
    حتی دوس ندارم یک بار توی زندگیش برخورد فیزیکی با کسی داشته باشه. یا برام خیلی مهمه بدونم چند وقت به بار عصبانی میشه یا صداشو میبره بالا. با وسواس خاصی اینا رو دونه دونه میپرسم از خواستگارام. یا شرایط مختلفی رو که تا به حال براش پیش اومده رو ازش میپرسم تا بدونم چه جوریه.

    البته این معیار، یه دلیل دیگه هم داره. که حس میکنم اگه همسر آینده ی من اینجوری باشه (آروم باشه)، باهاش آرامش بیشتری خواهم داشت.


    دوستم، بهم میگه خیلی داری این موضوع رو بزرگ میکنی.

    دلم نمیخواد برای انتخابم وسواس به خرج بدم.
    از طرف دیگه نگران اینم که معیار به این مهمی رو کنار بذارم یا حتی تعدیلش کنم.

    نمیدونم این معیار رو چه جوری باید لحاظ کنم تا هم وسواس نشه و هم از انتخابم پشیمون نشم.






  2. 7 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (پنجشنبه 15 دی 90)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون

    حتی دوس ندارم یک بار توی زندگیش برخورد فیزیکی با کسی داشته باشه.

    دختر مهربون ، پاشنه آشیل شما اینجاست
    عمق خطای شناختی که که به شما آسیب میزند و باعث میشه در انتخاب همسر و تعیین معیار ازدواج اشتباه کنی


    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون

    یا برام خیلی مهمه بدونم چند وقت به بار عصبانی میشه یا صداشو میبره بالا. با وسواس خاصی اینا رو دونه دونه میپرسم از خواستگارام. یا شرایط مختلفی رو که تا به حال براش پیش اومده رو ازش میپرسم تا بدونم چه جوریه.

    مگه عصبانی شدن یه برنامه روتین داره که من از پیش بدونم چند وقت یکبار عصبانی می شوم؟
    مگه مثلا عصبانی شدن یه بیماری هست که چند وقت یکبار عود کنه؟
    نکنه مثل بیماری خانوم هاست که یه سیکل 28 روزه داره ؟

    گذشته از شوخی ، این سئوالاتی که می پرسی ، نشان دهنده وسواس شماست
    و شک نکن با پرسیدن مشخص نمیشه که آیا شخصی پرخاشگر و عصبی هست یا نه
    یه قول معروف "هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه "
    دقت کن دلیل نمیشه اگه من صداقت دارم ، همه صداقت داشته باشند
    اگه من راست می گم همه راست می گن
    راستگویی خوبه ، ولی هر راستی رو هم نمی گویند
    یادت باشه " شنوده باید عاقل باشه ، و همیشه "خوش بین باش ، اما خوش بین دیر باور"


    خوب حالا از کجا بفهمیم یه شخص آیا پرخاشگر و عصبی هست یا نه؟

    اول به من بگو
    مقاله " اگر اینچنین هستید ، صبر کنید ، ازدواج نکنید " رو خونده ای یا نه؟
    مقاله هایی در خصوص چگونگی انتخاب همسر رو خونده ای یا نه ؟
    کلا کدوم مقاله های مبحث انتخاب همسر رو که مدیر در سایت قرار داده است رو خونده ای ؟

    کدام یک از لینک های زیر رو خونده ای و بکار بستی؟



    چگونگی انتخاب و بررسی معیار برای ازدواج


    قوانین سرسختانه زاییده ذهن


    چگونه قبل از ازدواج در مورد شخص مورد نظر تحقیق کنیم؟


    اون کسی رو که واسه ازدواج می خواهم پیدا نمیشه


    شرایط ازدواج

    همسر وسواسی و ایده ال گرا

    کلیدهای اساسی انتخاب

    درمان ترس از ترس و وسواس


    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون

    البته این معیار، یه دلیل دیگه هم داره. که حس میکنم اگه همسر آینده ی من اینجوری باشه (آروم باشه)، باهاش آرامش بیشتری خواهم داشت.

    تا زمانی که با احساساتت بخواهی آرامش رو برای خودت ایجاد کنی
    هیچگاه آرامش نخواهی داشت
    آرامش را باید در وجود خودت رشد دهی و بیابی
    کسی که خودش آرامش داره ، آرامش را نیز جذب می کنه



    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون

    دلم نمیخواد برای انتخابم وسواس به خرج بدم.
    حتما هم باید وسواس به خرج دهی
    چون یک اتفاق مهم در زندگیت هست
    اما وسواس سازنده
    وسواسی که منجر به انتخاب صحیح بشه










  4. 9 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 15 دی 90)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون
    ....
    بعضی از افراد در انتخابشون دچار اشتباه میشن. مثلاً در زندگی گذشته ی خودشون با فردی دچار تعارض و مشکل بودن و در مرحله ی انتخاب همسر، دقیقاً جذب شخصی میشن با همون خصوصیات.
    ....
    اون آقای دکتر توضیح میدادن که " این انتخاب ناخودآگاه، به این دلیله که پسر، کاری رو نیمه تمام در وجود خودش نگه داشته. اون هیچ وقت نتونسته مادرش رو قانع کنه. و با این انتخاب، میخواد ادامه ی تلاشش رو روی شخصیت همسرش بکار بگیره تا از نظر روحی آروم بشه. برای اینکه پسر، دچار این اشتباه در انتخاب نشه، باید روانکاوی (اگه اشتباه نگم) بشه تا این اثر از ناخودآگاهش حذف بشه."
    (اگه اشتباه نکنم، اسم این حالت رو بازگشت به گذشته میذاشتن)
    منم دقیقا همین مشکلو دارم،مثلا یادمه در بچگی مامانم سرچیزهای الکی و پیش پافتاده دروغ میگفت(مثلافرض کنید داداشم بدش میومدش توغذاپیاز داشته باشه،ازمامانم میپرسیدپیاز ریختین تو غذا؟مامانم به دروغ میگفت نه) منم همیشه میگفتم اخه چرا واسه چیزای الکی دروغ میگید،اعصابم یکم بهم میریخت که چرا ادمها جرات ندارن راستشو بگن،یا چرا کاری میکنن که بعدش مجبور بشن دروغ بگن
    حالا در زمان اکنون،وقتی زمان ازدواجم رسیده من سه بارتابحال با ادم دروغگو اشنا شدم،خیلی سختمه اصلا تحمل ندارم،من خودم به شدت صداقت دارم توکارم،و امیدوار بودم که بااین عمل ادمهای شبیه خودم جذبم بشن ولی برعکس شده.

    من حتی مشکل شدیدتری هم دارم،در گذشته وقتی بچه بودم ازطرف خانواده توجه زیادی بهم نمیشده،همینطوری واسه خودم بزرگ شدم ومحبت درست حسابی دریافت نکردم؛حالا طوری شدم که به طور ناخوداگاه به سمت کسی که بهم بیتوجهی کنه جذب میشم و فقط بطور ناخوداگاه ازین موضوع لذت میبرم و لی خوداگاهم رنج؛خیلی وحشتاکه


    اره دختر مهربون عزیز باربارا دی انجلس هم اسم این خصوصیتو بازگشت به خانه میذاره علتشو اینطوری میگه که چون همه ادمها بچگی شونو دوست دارن و وجودشون بهش عادت کرده،شرایطی رو جذب میکنن که دوباره اون حس بهشون دست بده،یعنی برگردن به خونشون.

    درمورد این موضوع مشورت کردم با مشاور بهزیستی،گفتش که :
    "اندیشه شما بسار وسواس گونه است در یک رابطه سعی کنید ارتباط صمیمانه به وجود بیاورید بیشتر به حرف ها گوش کنید. یک شنونده فعال باشید به احساسات و افکار دیگران اهمیت بدهید و احترام بگذارید."


    کارشناسا راهکار اساسی وروانشناسی بدید که این مشکل منم هست ودارم رنج میبرم
    :(

  6. کاربر روبرو از پست مفید flag تشکرکرده است .

    flag (پنجشنبه 15 دی 90)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    دختر مهربون من کارشناس نیستم اما از تجربم میگم.
    منم دقیقا مشکل شما رو دارم.و تا حدودی پدر من اخلاقش شبیه پدر شماست.
    و منم تو انتخابم همین معیارو داشتم که نباید مثل بابام باشه.

    حالا مشکل اینجاست که ما نتونستیم این مشکلمون رو خودمون حل کنیم میخوایم ازطریق فرد سوم یعنی همسر حل کنیم.نتونستیم داد و فریاد های پدر و مادرمون تو خونه رو واسه خودمون حل کنیم.باهاش کنار بیایم میگیم من با یکی عروسی میکنم که اروم باشه.چون حس میکنیم ظرفیتمون در شنیدن داد و فریاد تو حریم خونه پر شده و حالا وقتشه که خونمون اروم باشه.

    اما دختر مهربون ما نباید فراموش کنیم گاهی شرایط باعث میشه افراد عصبانی بشن و داد بزنن.یعنی مثلا اگه ما مهارت همسرداری نداشته باشیم اون فرد حتی اگه ذاتا اروم باشه ممکنه داد هم بزنه.پس ما نباید فقط رو شخص زوم کنیم.
    بهتره از مشکلاتی که تو خونه داشتیم استفاده مثبت کنیم.مثلا بحثها و تنشهایی که منجر به دعوا میشه رو که دیدیم تو زندگی زناشویی مدیریت و کنترل کنیم تا تبدیل به دعوا نشه.

    و همچنین باید باور کنیم شوهرمون جور کش پدر و مادرمون نیست که اشتباهات اونا رو بخواد واسمون جبران کنه.اونم یه ادمه مثل ما که ممکنه مشکلات زیادی هم داشته باشه.و گاهی حتی عصبانی بشه.

    و همین که ذاتا خشونت طلب نباشه فکر کنم کافیه و این که چقدر رو اعصابش مسلطه که با سوال کردن هم اصلا مشخص نمیشه و باید شرایطش پیش بیاد اونوقت عکس العملش رو ببینیم.

  8. 10 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (شنبه 17 دی 90)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    ازتون ممنونم که نظراتتون رو گفتید.
    چون موضوع برام مهمه و دوست دارم از این تاپیک یه نتیجه ی مشخص و روشن بگیرم، باید روی حرفام و پست هام فکر کنم.
    پس ببخشید اگه یه کمی با تاخیر دارم مینویسم.

    *******************************

    بالهای صداقت عزیز،
    مگه عصبانی شدن یه برنامه روتین داره که من از پیش بدونم چند وقت یکبار عصبانی می شوم؟
    :)
    نه سیکل نداره. :)
    من بیشتر دنبال این میگردم که ببینم توی شرایط مختلف که قرار میگیره چه قدر میتونه به اعصابش تسلط داشته باشه.


    از مقاله ی "اگر چنین هستید..."، اینا رو بگم:

    ) اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود( که به نظر شما غیرمنطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
    این مطلب در مورد من صدق میکنه.
    اما فقط یک مورده. فقط پدرم. (البته اینم تا حدی بهتر شده. روابطمون با روابط چند ماه قبل اصلاً قابل مقایسه نیست.)
    با افراد دیگه مشکلی ندارم. حتی با اوناییکه رفتارشون به دلخواه من نیست.

    5) اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید.(خطای شناختی)
    در باره ی این مورد هم بگم که من اصلاً دنبال همچین شخصی نیستم. میدونم که هر شخصی بدی ها و خوبی هایی داره که در کنار بدی ها و خوبی های من، خواه نا خواه مشکلاتی پیش خواهد آمد.





    اون لینک های مفیدی که برام گذاشتید رو، بعضیاشو خونده بودم بعضیاشم الان خوندم. ازتون خیلی خیلی ممنونم.

    حالا نتیجه ی خوندن اونا اینه:

    من در مورد معیارای مختلفم اینجوری نیستم.
    یعنی دنبال یکی نیستم که همه ی معیارام رو در حد عالی و بیست داشته باشه.
    اما این یک مورد رو نمیتونم ازش بگذرم.

    و همیشه سعی میکنم همه ی معیارام رو در کنار هم بررسی کنم و در کل، معدل رو نگاه کنم.

    فکر میکنم بعضی از معیارای آدم انقدر مهمه که تبدیل به خط قرمز میشه.
    (مثلاً) من با کسیکه مشروب میخوره، به هیچ وجه ازدواج نمیکنم. این یکی از معیارام بوه که به دلیلی اهمیتش به خط قرمز تبدیل شده.
    کسی هم نمیتونه به من بگه که داری این مورد رو ایده آل گرایانه نگاه میکنی.
    میتونه؟

    حالا این موضوع ِ آروم بودن هم از حیث اهمیتش، برای من تبدیل شده به یه معیار در حد خط قرمز(نمیگم در حد مشروبی که گفتم قرمزه. اما از جنس خط قرمزام هست. بین خطوط قرمز هم درجه بندی داریم. این شاید اهمیتش از مشروب و مسائلی از این دست کمتر باشه. اما در هر حال قرمزه! )

    من اگه متوجه بشم دارم به وسواس (همونطور که گفتید از نوع مخربش) دچار میشم، یه بازنگری میکنم توی معیارام.
    اما اگه وسواس نباشه چی؟
    اهمیت معیارم رو الان برای خودم کمرنگ کنم و بعد از ازدواج وقتی دیدم اهمیتش زیاد بوده، به مشکل بر بخورم؟!



    بالهای صداقت عزیز گفتید که:
    آرامش را باید در وجود خودت رشد دهی و بیابی
    کسی که خودش آرامش داره ، آرامش را نیز جذب می کنه
    آخه چرا انقدر با ما مجردا بد برخورد میکنید؟
    آخه کیه که همه چیز رو در وجود خودش کامل و به اندازه ی کافی بوجود آورده باشه بعدش ازواج کرده باشه؟
    اصلاً اگه اینجوری باشه که دیگه شده یک موجود کامل و نیازی به ازدواج نداره!

    من آرامش دارم. اما در حد یک موجود یک نفره آرامش دارم. اگه تا آخر عمرم مجرد بمونم، این آرامش ممکنه با من بمونه.
    اما اگه با شخصی همراه بشم که با رفتارش، آرامش از من گرفته بشه، تلاش چند صد برابر میخواد برای اینکه اون آرامش فردی رو برگردونم. (حالا بگذریم از اینکه یک انسان نیاز به یک آرامش دو نفره هم داره.)
    پس برام مهمه که با ازدواج، به اون آرامش یک نفره م ضربه نخوره و در کنارش، آرامش دو نفره رو هم بیابم.
    پس دنبال فردی میگردم که به من آرامش بده.

    توی این دیدگاهی که براتون توضیح دادم، اشکالی وجود داره؟ اگه هست برام بگید لطفاً.

    فلگ عزیز،
    گفتی که:
    حالا در زمان اکنون،وقتی زمان ازدواجم رسیده من سه بارتابحال با ادم دروغگو اشنا شدم،خیلی سختمه اصلا تحمل ندارم
    من شنیدم که نگرانی، خیلی بیشتر و زودتر از چیزایی که دوسشون داریم، جذب ما میشن.
    حتی توی تفکراتت هم نگو :
    "من از آدم دروغ گو متنفرم." یا نگو که "اگه همسر من دروغ گو باشه چیکار کنم" یا جمله هایی از این دست.

    به جای اینکه بگی "همسر آینده ی من دروغ گو نیست" بگو "همسر آینده ی من آدم صادقی خواهد بود"

    الان، کلمه ی دروغ توی ذهنت، روزی هزار بار تکرار میشه. (درسته به خاطر دور شدن ازش توی ذهنت میارییش. اما همین توی ذهن اومدن هم، اثرش رو میذاره. جذبش میکنه به جای دور شدن.)

    اینا حرفای خودم نیستا. خود من یه کوچولو تجربه ش کردم. در همون حدی که تجربه کردم، فکر میکنم غلط نمیگه. حالا شما هم رعایت کن شاید نتیجه ی خوبی داد.
    -------------------------------------------------------------
    البته موضوعی که شما گفتی، موضوع بحث ما نیست.
    اگه افراد دروغ گو برات جذاب باشن و با اینکه بدونی دروغ گو هست، بخوای باهاش ازدواج کنی میشه بازگشت به خانه.
    ------------------------------------------------------------


  10. 5 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (جمعه 16 دی 90)

  11. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    خدا نکنه که من باعث رنجش تو بشوم عزیزم
    اینکه گفتم تو باید خودت آرامش داشته باشی منظورم این بود که اونقدر بر خودت و احساساتت تسلط داشته باشی که شرایط و ادم های اطراف موجب برهم زدن آرامش تو نشوند هر چند که می دونم که عملی کردن این موضوع خیلی سخته و گاهی غیرممکن

  12. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (جمعه 16 دی 90)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    1) و اینکه گفتی می خواهی در شرایط متفاوت بسنجی که افراد چقدر تاب و تحمل دارند و کی عصبانی می شوند ، مسلما نمی تونی با پرسیدن بدستش بیاری
    توی همین تالار نگاه کن
    شاید خیلی ها به ظاهر خودشون رو آرام نشان می دهند اما در محیط های واقعی اینگونه رفتار نمی کنند ، لذا به نظر من شما می بایست در دوران آشنایی سرنخ ها رو دنبال کنی
    مثلا اگه یه موقع رفتید رستوران و غذا دیر سرو شد عکس العمل اون شخص چگونه هست
    و یا هزاران مثال دیگر

    2) مورد دیگر تعاملی هست که عنوان کردی که با پدرت داری ... دقت کن نوشتی الان بهتر شده هست ، مسلما هیچگاه نمی توانیم تعاملمون رو با دیگران به 100 مثبت برسونیم ولی همین که این تعامل رو به پیشرفت باشه به نظر من خوبه و شما رو به پیشرفتی پس نگران نباش ... میدونی این نکته که مدیر گفته را من اینگونه برداشت می کنم که شخص بتواند روابط مختلف را مدیریت کنه ...مثلا با یه آدم تنبل بتونه تا حدی ارتباط برقرار کنه ، با یه آدم زرنگ نیز به همین طریق ... و مسلما خانواده اولین جامعه ای است که ما می آموزیم در آن تعامل داشته باشیم
    شاید در جامعه بزرگتر مثل یک شهر آنچنان نتوانیم تعامل هایمان را بیازماییم ، اما در خانواده می توان


    3) خط قرمزت در عصابینت کاملا مشخص نیست ، واضحش کن
    مثلا گاهی میشه که افراد از شدت عصبانیت داد میزنند آیا این داد خط قرمز هست؟
    این خط قرمز را واضح تر کن
    و یه چیزی به نظر من مهم این هست که موقع عصبانیت چی کار باید بکنیم
    مثلا بعضی از مردها موقع عصبانیت محل را ترک می کنند
    بعضی سکوت کرده و توجه خود را معطوف به چیز دیگری می کند
    بعضی سیگار می کشند
    به هر حال هرکسی به نوعی این عصبانیت را بروز می دهد تا تخلیه شود
    مهم این هست که روش سازنده ای را در پیش بگیریم که بیشتر این روش در دوران کودکی ما شکل می گیرد و باز بر می گردد به سنجیدن افراد در محیط های مختلف
    یادمه یکی از خانوم ها در همین تالار تاپیکی زده بود و عنوان کرده بود از اینکه همسرش دست بزن داشته باشد بسیار متنفر بوده و بارها در دوران نامزدی ، همسرش را آزموده و حتی یکبار به شدت همسرش را عصبانی کرده تا ببیند که ایا دست روی زن بلند می کند یا نه ... اون آقا در دوران نامزدی سربلند بیرون امده اما در زندگی مشترک با همسرش برخورد فیزیکی داشته ... بهتر هست این مساله رو از مدیر هم بپرسی


  14. 6 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (پنجشنبه 13 بهمن 90)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    بهار عزیز، ازت ممنونم

    گفتی که:

    و همچنین باید باور کنیم شوهرمون جور کش پدر و مادرمون نیست که اشتباهات اونا رو بخواد واسمون جبران کنه.اونم یه ادمه مثل ما که ممکنه مشکلات زیادی هم داشته باشه.و گاهی حتی عصبانی بشه.
    درست میگی. قبول دارم. راستش تا به حال اینجوری به قضیه فکر نکرده بودم.
    حرفات برام مفید بود. ازت ممنون



    بالهای صداقت عزیز، من رنجانیده نیستم.

    و اینکه گفتی می خواهی در شرایط متفاوت بسنجی که افراد چقدر تاب و تحمل دارند و کی عصبانی می شوند ، مسلما نمی تونی با پرسیدن بدستش بیاری
    یه راهی که تقریبا تونستم یاد بگیرم، اینه که بتونم یه جوری بپرسم که مجبور بشه خودش رو نشون بده.
    قاعدتاً وقتی میپرسم "آیا شما آدم عصبی ای هستی؟" جواب مشخصه. میگه "نه" و تموم.

    اما برای مثال یه نمونه رو براتون میگم.

    مثلاً ازش میپرسم که تا به حال تصادف داشته یا نه. بعد ازش میخوام برام تعریف کنه چه برخوردی داشته با شخصی که مقصر بوده. اگه دیدم داره جوری تعریف میکنه که خیلی خودش رو آدم خونسردی نشون میده، یا داره واقعاً رفتار واقعیشو میگه یا داره خالی میبنده.
    سوال بعدی اینه که : "به نظرتون توی صحنه ی تصادف بهتر نبود کاری کنید تا بتونید حقتون رو از طرف بگیرید؟"
    با پرسیدن این سوال نمیتونه نقش بازی کنه. چون نمیتونه تشخیص بده من واقعاً ازش انتظار برخورد تند تری داشتم یا نه.

    من همه ی این روش ها رو به خاطر این به کار میبرم که میدونم دستم باز نیست که چند بار بیرون بریم. حتی 1 بار.
    پس مجبورم با سوال کردن به شناختم برم.


    درباره ی مورد شماره 3، باید فکر کنم ببینم میتونم واضح تر بیانش کنم یا نه.


    ممنونم ازتون

  16. 4 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (پنجشنبه 13 بهمن 90)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    دختر مهربون عزیز...نکته ای که من هم به ذهنم رسید اینه که تصادف کردن یا مسائلی از این قبیل نمیتونه به خوبی نمایانگر عصبانیت یک فرد باشه چون شما اکستریم یک حالت رو در نظر گرفته و معمولا زندگی ما روی این نقاط نهایی نمیچرخه.باید مجموعه رفتار یک نفر رو در نظر بگیری .در ضمن شاید حتی با این سوالات اون فرد متوجه حساسیت شما بشه و توی این دوران اشنایی خودشو کنترل کنه.در کل سوال و جواب به نظر من اون قدرها نمیتونه تعیین کننده باشه.

    دوم این که بعضیها عصبانی نیستن و زود هم عصبانی نمیشن اما طرف مقابل کاری با اون فرد میکنه که سرانجام اونو تبدیل به یک آدم عصبانی میکنه در زندگی مشترک پدر و مادرت دقت کن ببین چقدر رفتارهات شبیه مادرت هست .(قصد من انتقاد از مادر حضرتعالی نیست بلکه میخام بسنجی و ببینی که که این حساسیت چقدر میتونه در زندگی اینده ات شکل واقعی به خودش بگیره)

    ودر نهایت این که مبادا فوکوس روی این موضوع باعث بشه که مسائل دیگه از چشمت پنهان بمونه.

    موفق باشی

  18. 4 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (شنبه 17 دی 90)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 04 فروردین 91 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1390-11-07
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    866
    سطح
    15
    Points: 866, Level: 15
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 118 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: به معیارهایی که برای خودم قرار داده ام شک کرده ام!

    سلام.نظرات دوستان ارجمند بسیار جالب و خواندنی است.بسیاری از مسایلی که به ذهن من هم خطور کرد بسیار نزدیک با بیانات سایرین میباشد.روش امتحان بسیار جالب و اموزنده است ولی در برخی موارد با ایراداتی مواجه خواهید شد:-1-طرف مورد امتحان دروغگوی بسیار خوبی است و با تفضیل و جزییات انرا باور پذیربیان میکند-2-طرف از بیان حقیقت شرم دارد و انرا به جز خدا با دیگری بازگو نکرده ونمیتواند انرا با شما نیز در میان بگذارد؟-
    3-برخی اصلا ظرفیت امتحان شدن ندارند و ممکن است بعد از رد شدن در امتحانات به فکر انتقام گیری بیفتند .-4-برخی در دوران نامزدی نقش بازی میکنند و پس از اغاز زندگی مشترک به نکات جدیدی در مورد انها بر میخورید وشما فرصت امتحان کردن انها را در همه زمینه ها را نخواهید داشت و.....
    در مورد خط قرمز:چرا چند خط سبز در نظر نمیگیرید؟برای سبک سنگین کردن افرادلازم است قبول کنید اگر این فرد دارای برخی ضعف هاست در عوض خصوصیات بارزی داردکه بسیار قابل تامل است و معیار و شاخصه ای برای ازدواج معقول در نظر گرفته میشود افرادی هستند در جامعه که هرچند دین اسلام را به دقت اجرا نمیکنند اما انسانیت را زیر پا نمیگذارند و بر عکس ان حاکم است :اجازه بدهید از جناب شیخ اجل نقل کنم:
    در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است*** صراحی می ناب و سفینه غزل است
    جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است*** پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است
    نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس*** ملالت علما هم ز علم بی عمل است
    به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب*** جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است
    بگیر طره مه چهره‌ای و قصه مخوان*** که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
    دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت*** ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
    به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش*** چنین که حافظ ما مست باده ازل است
    البته طرح این موضوع که شما با چه خصوصاتی به هیچ وجه کنار نمی ایید در وقت مناسب حایز اهمییت است و بدانید او نیز در مواقعی برای موارد مطلوبش موضع گیری خواهد نمود.
    بازگشت به گذشته:این مورد همیشه مصداق ندارد.گاهی فرد به فراست در میابد فردی که جذب او شده خصوصیات والدین او را دارد با این حال اینها خصوصایت بسیار خوبی هستند .که فرد از خدا انها را خواسته بوده و پسندیده و مطلوب هم هستند مثلا اینکه در ضمیر ناخوداگاهم فردی مانند والدینم مسئولیت پذیر قرار دارد.
    به نظر من همه افراد (بدون در نظر گرفتن نظریه بازگشت به گذشته)به سمت افراد مهربان و منطقی جذب میشوند و این نکته که شما جذب فردی شده ایدکه به شما بی توجه است به این دلیل است که شما در ضمیر ناخود اگاه این عمل اورا غرور مردانه تعبیر میکنید وبرای شما ارزشمند جلوه میکند.همه از برخورد فیزیکی ناراحت میشوند شما تنها نیستید .اگر وقت داشتم به تفضیل اشاره میکردم ولی خلاصه عرض کنم یک ادم معقول را راحت میشود تشخیص داد تحقیق هم بسیار مفید است اکثر افراد در محیط کار شناخته میشوند و چند برخورد منطقی و دوستانه در حدود عرف کمک کننده است.


  20. 2 کاربر از پست مفید دکتر حسابی تشکرکرده اند .

    دکتر حسابی (پنجشنبه 13 بهمن 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه معیارهایی برای ازدواج داشته باشم
    توسط sarina1370 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 03:15
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آذر 93, 11:34
  3. در انتخاب همسر، چه معیارهایی را در‌نظر داشته باشیم؟
    توسط گفتار نیک در انجمن معیارهای ازدواج
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 آذر 89, 01:48
  4. متاهلین راضی و ناراضی،چه معیارهایی برای ازدواج مهم ترند؟
    توسط آرمیلا در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 مهر 89, 21:30

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.